۰ نفر
۱۷ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۶:۵۷

سیدعلی‌میرفتاح

معلوم شد که برنامه‌های سیاسی هم به اندازه فوتبال و حتی بیشتر می‌توانند مشتری داشته باشند و گروه‌های چند ده میلیونی را پای تلویزیون بنشانند. من هیچ‌وقت این همه ذوق و شوق توام با دلهره را یکجا در بین مردم ندیده‌ام که برای تماشای یک برنامه سیاسی، شمارش معکوس کنند و قبل و بعد از برنامه با هم گپ بزنند و تحلیل کنند و احتمال بدهند و پیش‌بینی کنند و امیدوار شوند و یا اظهار نگرانی کنند.

شاید بگویید، این همه اقبال آشکار به مناظره‌های تلویزیونی، بیش از آنکه به ماهیت سیاسی‌اش برگردد، به نفس مناظره و مسابقه و مبارزه و جذابیت‌های ناشی از برد و باخت و شکست و پیروزی طرفین دعوا برمی‌گردد. آری، درست می‌فرمایید؛ این مناظره‌ها صرفاً یک سری گفت‌وگوهای سیاسی نیستند و بیشتر به «فایت کلاب» سیاسی شبیه‌اند. اصلاً به خاطر همین است که پس از تماشای هر قسمت از این مناظره‌ها مردم به هم زنگ می‌زنند و از هم می‌پرسند که: «پیروز میدان که بود؟» دقت کنید که در باطن لغاتی مثل «میدان و برنده و بازنده»، مفاهیمی مستتر است که نشان از میل قدیمی بشر به تماشای مبارزه دارد.

ما دست خودمان نیست و عادت‌های متمدنانه نتوانسته‌اند که میل، بلکه نیاز ما را برای دیدن یک مشتزنی واقعی، با همه حواشی‌اش از بین ببرند. خوب که نگاه کنیم می‌بینیم که ما هنوز هم همان مردمانی هستیم که توی کلسیوم روم جمع می‌شدند تا در حضور قیصر مقتدر، مبارزه تا حد مرگ دو گلادیاتور قوی‌پنجه را نگاه کنند. نه مردمان روم قدیم زیادی قصی‌القلب بودند و نه ما بیش از حد متمدن.

ما مبارزه را دوست داریم و قهرمان پروری و ستایش اغراق آمیز از قهرمانان پیروز چنان در عمق جان ما ریشه دارد که به جای کتمانش، بهتر است با آن کنار بیاییم. یکی از راه‌های کنار آمدن همین است که به جای گلادیاتور‌ها، سیاستمداران را هم وارد میدان مبارزه کنیم.

در میدان مبارزه واقعی چه چیز‌هایی اهمیت دارند؟ زور بازو و فن‌آزمودگی و تیزی و زرنگی و آمادگی و زیبای‌های ظاهر مهم هستند، اما مهم‌تر از این‌ها فتوت و مروت و مظلومیت و وقار و ادب و. . . هستند. در واقع چیزی که مبارزه‌های شرق و غرب را از هم تفکیک می‌کند، همین خصائل اخلاقی است که قهرمانان و پهلوانانی ازلی و ابدی چون رستم دستان و پوریای ولی و نایب و داش‌آکل و. . . چه در عالم واقع و چه در اذهان قهرمان ساز ما می‌سازد.

دموکراسی در جای خودش مهم است و با چیزی که عقل جمعی بشر به آن رسیده، نمی‌شود مخالفت کرد، اما نیاز به قهرمان نیز در سایه دموکراسی از بین نمی‌رود. من به حسن و قبح این قهرمان پروری فعلاً، کاری ندارم، اما تحلیل می‌کنم که بخش زیادی از توجه مردم به این مناظره‌های سیاسی، همین یافتن قهرمانی بود که علاوه بر زوربازو به محسنات اخلاقی نیز آراسته باشد. لابد شما هم مثل من این مناظره‌ها را در تنهایی ندیده‌اید و به سراغ دوست و فامیل رفته‌اید که در جمع آن‌ها و در یک فضای انرژیک جمعی تماشا کنید.

لابد شما هم مثل من دریافته‌اید که مردم نه به مستندات و گفته‌ها که از اتفاق به نگفته‌ها و سکوت‌ها نگاه می‌کنند. فکر نمی‌کنم که مخاطب ظاهر مباحث، مردم بوده باشند. البته این ظاهر را می‌شنوند و حتی گاهی سر تکان می‌دهند، اما آن‌ها چشم بر باطن این گفت و گوها باز کرده‌اند تا بتوانند از این میان، قهرمان واقعی خود را پیدا کنند. قهرمانی که مثل همه قهرمانان عالم، صفات حمیده‌ای داشته باشد که بتوان او را ستایش کرد. ما از خلال این مسابقه‌های نفس‌گیر، نه فقط رئیس‌جمهور، که قهرمان خود را نیز پیدا می‌کنیم.

شما می‌توانید با من مخالفت کنید و بگویید که نباید احساسات اسطوره‌ای‌ام را در یک مشارکت سیاسی وارد کنم، درست می‌فرمایید. نباید جوگیر شد و از یک فعالیت سیاسی، داستانی ساخت که بعداً نشود جمعش کرد. آری مردم ما هم مثل میلیون‌ها مردم دیگر هر چهارسال یک بار وارد معرکه می‌شوند و مدیریت کشور را تغییر می‌دهند، اما حقیقت این است که گاهی اوقات مردم پایشان را از یک مشارکت ساده درازتر می‌کنند و به قهرمانی دل می‌دهند که زیر علمش جمع شوند و او را بستایند. قبول دارم که به کرات پیش آمده که مردم راه خطا رفته‌اند و در یافتن مصداق قهرمان اشتباه کرده‌اند و بابت اشتباه، به درد سر افتاده‌اند، اما این همه مناظره را برای این تدارک دیده‌اند که راه خطا نروند و پشت سر جو فروش گندم‌نمای راه نیفتند.

نمی‌دانم توانستم منظورم را بیان کنم یا نه. برای اینکه سرتان را بیش از این درد نیاورم از خواجه شیراز مدد می‌گیرم، آنجا که می‌فرماید: «شهر خالی‌ست زعشاق، بود کز طرفی/ مردی از خویش برون آید و کاری بکند». مبارزه‌ها و مباحثه‌های سیاسی به جای خود. اهل فن از روی اعداد و ارقام و گفته‌ها و شنیده‌ها و یکی به دو کردن‌ها می‌فهمند که به چه کسی باید رأی بدهند. اما ما که از عدد و رقم چیزی سرمان نمی‌شود و از کار ملک چیزی سر در نمی‌آوریم، چشم باز می‌کنیم و خوب رصد می‌کنیم که بفهمیم در این میانه مشتزنی، پهلوان قوی‌پنجه متواضع جوانمرد نیکو سیرت ما کدام یکی است. ما دنبال همان یکی می‌گردیم که از خویش برون‌ آید و کاری بکند. . .

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 10210

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =