دكتر مهدي پوررضاييان، نویسنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه می گوید:
" براي نقد يك كتاب ميتوان از چندين روش علمي، هنري، زبانشناسي و تاريخي استفاده كرد؛ ولي در تمامي اين روشها، يك روش عمومي همانند روش شيميدانها يعني تحليل وجود دارد. در اين روش، منتقد كتاب را ميخواند و سعي ميكند به تمام ساختار آن توجه و آن را تحليل كند.
پس از خواندن کتاب " سقای آب و ادب" ناگهان متوجه شدم اين روش براي يك اثر هنري مثل كتاب «سقاي آب و ادب» نميتواند كارگشا باشد؛ بنابراين يك روش اختراع كردم به نام " اثرِ اثر".
اولين صفتي كه در اثر شجاعي كشف كرده ام، «تماشايي» نوشتن اين كتاب است. شجاعي در اين كتاب يك نوشتار تصويري - سينمايي به ما ارائه داده است. دومين مسألهاي كه در اين كتاب، نظرم را جلب كرد، مستندنويسي با هدف باورآفريني در مخاطب است. نويسنده سعي كرده است به گونهاي كار كند كه زماني كه كتاب را ميخوانيم، حقيقت كتاب را باور كنيم.
قلم شجاعي در اين كتاب دستنيافتني و به شكلي باورنكردني زيباست. نوشتار او آگاهيبخش است و قلمش در اين كتاب همانند منظومه منثور و شعر نثر است و ميتوان از اين به بعد، اين كتاب را حافظ نثر فارسي دانست.
شجاعي در اين كتاب از شيوههاي ادبي همانند مراعات نظير، تلميح، ايهام، سجع و ظرفيت تأويل استفاده كرده كه بسيار تحسينبرانگيز است. به عنوان مثال، نويسنده با سه كلمه قلب، جبهه و بازگشت در جمله «اين جوان به قلب جبهه حسين بازگشت» به اين مسأله اشاره ميكند كه قلب يكي از اعضاي بدن است و در واقع خون به سپاه حسين (ع) برگشته و اين خون سپاه، عباس (ع) است. من كاملا بيطرفانه درباره اين كتاب صحبت ميكنم. شجاعي در اين كتاب ويژگيهاي حضرت علي (ع) و حضرت عباس (ع) را به شيوهاي كاملا هوشمندانه توصيف كرده است."
/6262
نظر شما