دکتر سید محمدمهدی جعفری دین پژوه، مترجم و استاد دانشگاه شیراز است که چند دهه روی نهج البلاغه کار کرده است. او می گوید:" ما بیشتر در عشق به علی مانده ایم آنهم عشقی نه از سر شناخت بلکه برپایه یک احساس بی هدف".

متن زیر گفت وگوی با این محقق و مفسر نهج البلاغه و استاد دانشگاه شیراز است که می خوانید:

آنچه در اکثر افکار عمومی مردم ما وجود دارد خلاف آن چیزی است که شما فرمودید و امام علی(ع) هم به آن سفارش کردند این دو با هم در منافات هستند. این دو را چطور باید بیان کنیم که منافی یکدیگر نباشند و افکار مردم نسبت به شب قدر آسیب نبیند؟

افکار عمومی غالبا تحت تاثیر افکار و رسوم های فرهنگی دیگری غیر از اسلام هستند، افکار امام علی(ع) برای مدت کوتاهی در کوفه و جاهای دیگر ترویج پیدا کرد و سپس بنی امیه روی کار آمدند، بنی امیه شایستگی حکومت نداشتند به همین دلیل خودشان را بر مردم تحمیل و جبر را حاکم می کردند؛ براساس چنین تفکری گروهی به نام "مرجئه" درست شد. این گروه معتقد بود که اگر به شما ظلم می شود، مالتان را می خورند و حقتان را می برند، کاری به کار آنها نداشته باشید، شما باید از ولی امر تبعیت کنید و فرمان ببرید و خداوند روز قیامت به حساب کسانی که کار نادرستی انجام دادند، می رسد. در آن زمان بنی امیه این طرز تفکر را رواج دادند که بگویند هر چه ما انجام می دهیم به خواست خداست؛ پس از آن بنی عباس و حکومت های دیگر هم همین رویکرد را پیش گرفتند. متاسفانه آنچه در افکار عمومی امروز وجود دارد نتیجه اعمال، رفتار، اندیشه و فلسفه حکومت های جور است و از جمله رهنمودهای اسلام، قرآن، رسول خدا، امیرمومنان و سایر ائمه نیست.

در زمان امام صادق(ع) عده ای که بعدها معتزله نامیده شدند، گفتند، اختیار مطلق است و خداوند تمام اختیار خود را به انسان تفویض کرده است. امام صادق(ع) فرمودند: «این طرز تفکر شیعه است که نه جبر مطلق حاکم است و نه اختیار مطلق، بلکه یک حالت بین بین است». به عبارت دیگر ما در ساختار طبیعی، قوانین تاریخی و اجتماعی و مسایل نفسانی، اجبارها و محدودیت هایی داریم و هر کاری که خواستیم، نمی توانیم انجام دهیم. مثلا قانونی که در اجتماع حاکم است، محدودیت هایی برا‌ی انسان قائل است تا انسان ها بتوانند در کنار هم زندگی کنند. یک نمونه کوچک اجتماعی این مساله، مقررات راهنمایی و رانندگی است، وقتی چراغ برای راننده ای که وارد چهارراه می شود، قرمز است بدین معناست که باید توقف کند. خداوند در چارچوب همان محدودیت ها، اختیاری برای انسان قائل است به این ترتیب که انسان خودش می تواند تصمیم بگیرد که قوانین را به اجرا در بیاورد، خود را هماهنگ با طبیعت، تاریخ و اجتماع کند، نسل خود را تربیت کند و یک انسان آزاده، متعالی و متکامل باشد؛ در غیر این صورت او محکوم به بسیاری از کیفرهایی می شود که خودش برای خودش درست کرده است. این طرز تفکر عمومی که انسان نمی تواند در سرنوشت خود تغییر ایجاد کند باید اصلاح شود. باید اندیشه های ناب اسلامی که از قرآن، سخنان رسول خدا، امیرمومنان و سایر ائمه گرفته شده را ترویج و مردم را روشن کرد و به آنها گفت که قضا و قدر چیست، شب قدر چیست و سرنوشت به معنای چیست، باید با کارهای فرهنگی تدریجی مردم راهنمایی شوند و راه درست را در پیش بگیرند.

گفته می شود شب قدر شبی است که سرنوشت انسان تعیین می شود، براساس مفهوم قضا و قدر در اندیشه امام علی(ع) و تاکید بر اختیار انسان، سرنوشت انسان بر چه اساسی و چگونه در شب قدر تعیین می شود؟

در احکام شب قدر بسیار تأکید می شود که قرآن بخوانید، عبادت کنید، روی به سوی خداوند بیاورید و از گذشته توبه کنید، یعنی انسان است که سرنوشت خود را با اعمال، رفتار، اندیشه و خرد خود می سازد. اینطور نیست که اگر کسی در شب های قدر خوابید یا شب زنده داری کرد، خداوند سرنوشت او را تا یک سال آینده خراب یا درست کند، بلکه سرنوشت انسان براساس رفتار، اندیشه و نیت او تعیین می شود. انسان چندین روز روزه گرفته و یک حالت معنوی در او ایجاد و از سوی دیگر یک موقعیت و زمینه ای در وجود خود ایجاد کرده است و حال در شب قدر به خداوند روی می آورد و او را عبادت کند، همین مساله سازنده سرنوشت اوست. نه اینکه سرنوشت انسان از قبل تعیین شده باشد بلکه خود انسان است که باعث ساخته شدن آن می شود لذا جریان شب قدر که یک مساله اختیاری است، دست خود انسان است و هیچ جبری در میان نیست.

سه صف مقابل امیرالمونین قاسطین، مارقین و ناکثین بودند. دین پژوهان معتقدند که این سه صف از بین نرفته و امروز نیز در شکلی جدید به حیات خود ادامه می دهند.برای ما توضیح دهید که این سه صف که دربرابر اسلام حقیقت و تشیع علوی قرار داشتند چه شکل و شمایلی دارند؟

خب همانطور که میدانید ناکثین کسانی بودند که با امیرالمونین بیعت کردند که برطبق برنامه علی عمل کنند ودر اصل برنامه اورا پذیرفتند و می دانستند که علی چگونه عمل می کنداما بعد از مدتی پیمان شکستند. علت این پیمان شکنی این بود که دیدند امتیازاتی که درحکومت قبلی نسیبب شان شده بود در زمان زمامداری علی به دست نخواهند آورد. ازاین جهت دنبال احتکار امتیاز خواهی و انحصارطلبی بودند بنابراین کسانی هم که امروز به دنبال امتیازاتند و قصد دارند هم خدارا داشته باشند و هم خرما را ،هم اسلام را داشته باشند و هم همه امتیازهای دنیوی شان به صورت کاملا انحصاری دراختیارشان باشد اینها همان ناکثین یا پیمان شکنانند.

قاسطین چه کسانی بودند؟قسط دومعنای متضاد دارد اگر به اسم فاعل رفت یعنی قاسط یعنی ستمگر کسی که اعتدال را برهم می ریزد. اگر به باب افعال رفت و مقسط شد یعنی دادگر و عادل؛ کسی که منصف و میانه روست.بنابراین تمام مدعیان پیروان علی و تشیع علوی اگر آ نها هم به دنبال افراط و تفریط باشند و از میانه راه منحرف شوند آن ها هم قاسطند و پیرو معاویه. اینها در قدرت تمامیت خواهند و و قصاد دارند تا زیر پرچم اسلام دست به فساد بزنند. خوارج نهروان یا همان مارقین ازهمه این ها بدترند اینها کسانیند که به نام ولایت و دوستی و تشیع علی درهمان حالت جمود و تحجر و تفکر سطحی باقی ماندند. مگر این خوارج چه می گفتند وعمل می کردند؟ اینها پیرو سطحی نگر علی بودند و از عمق مسائل گریزان بودند و همه چیز را الهی می دانستند و حرفشان این بود که خلافت امری الهی است توکه حاضر شده ای دونفر انسان راجع به جریان صفین حکمیت و قضاوت کنند کافر شده ای . علی میگفت شما اشتباه میکنید واز سویی شما مرا وادار کردید.آن که می گوید " لاحکم الالله" درمورد امر قضاوت است نه حکومت یا مدیریت و "هولاء یقولون امارة الا لله" یعنی جز خداوند کس دیگری نباید به کار امارت بپردازد "انه لابد للناس من امیربر او فاجر یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکاف." مردم از داشتن زمامداری خوب یا بد، ناگزیرند تا آنکه مؤمن در سایة حکومتش به کار خود بپردازد، و کافر نیز در آن بهره‎مند شود.زیرا قانون باید حاکم شود و در جامعه نظم و مدیریتی باید باشد. کسانی که میخواهند به صورت جزم و جمود و متحجرانه فکر کنند این ها همان مارقین اند همان کسانیند که علی ار قربة الی الله به شهادت رساندند اینها نیز باید به تعقل و خردگرایی و آزاداندیشی گرایش یابند اگر می خواهند که راه علی را به درستی دنبال کنند.

آیا شما موافقید که این سه گروه همچنان درجامعه ما زنده هستند و جامعه اسلامی از آسیب آنها در امان نیست اما اگر بخواهید شفاف تر بگویید که این سه گروه درحال حاضر چه کسانی را شامل می شوند چه جریاناتی را مثال می زنید؟

عرض کردم نمی شود براحتی امروز جامعه را درنظر گرفت و سه گروه مشخص را به شکل مصداقی دسته بندی کرد. افرادی که درحال حاضر در صحنه سیاسی و اجتماعی ما حضور دارند دائم ازاین گروه به آن گروه و ازاین جریان به جریان دیگر درحال تغییر و تحولند.نی شود دراین شرایط وضعیت را به شکلی کاملا شفاف بیان کرد اتفاقا ما شاهد نفاق هستیم و این مانعی در برابر شناخت این سه گروه در جامعه ماست. امیرالمومنین چهره نفاق را بسیار زیبا تشریح کرده و از قول پیغمبر هم نقل میکند که ایشان فرمود:" من نه از مومن نگرانی دارم ونه حتی مشرک بلکه تمام نگرانی م ن ازگروه منافقست ؛ کسانی که خود را به ظاهر مومن نشان میدهند اما در باطن چهره دیگری دارند فلذا با وجود نفاق نمی توان به حقیقت افراد پی برد باید همه بکوشیم که مبادا دریکی ازاین سه گروه قرار داشته باشیم مشخصات این سه گروه را بدانیم .سهم خواهی و انحصار طلبی ویژگی گروه ناکثین یا پیمان شکنان بود. قدرت طلبی و تمامیت خواهی ویژگی بارز قاسطین بود که معاویه سمبل آن است و دگم بودن تحجر و جمود و تعصب کور از نشانه های گروه سوم مارقین بود که خوارج نهروان را شامل می شدند ما باید این نشانه هارا بشناسیم و تمام تلاشمان این باشد که جزو این سه گروه قرار نگیریم.

/6262

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 550418

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =