گزارشی از حال و هوای شهر کن، یک روز بعد از پایان جشنواره با تصاویر

شهر کوچک و ساحلی کن را همه با جشنواره سینمایی اش می شناسند؛ مهم ترین جشنواره دنیا. در این ده دوازده روز جشنواره، این شهر کوچک می شود قلب سینمای دنیا و هی می تپد و می تپد.
اما بیست و پنجم ماه می که از راه می رسد خبرنگاران و سینمادوستان را چمدان به دست و کوله به پشت  می بینی که همه یا بطرف ایستگاه قطار می روند که راهی کشورهای دیگر شوند و یا سوار اتوبوس هایی می شوند که آنها را به فرودگاه نیس ببرد.

مردم ساکن کن که مجموعا جمعیتشان به هشتادهزار نفر نمی رسد، غالبا سهم چندانی از تماشای فیلم ها ندارند. در ایام جشنواره هم خیلی هایشان حوالی کاخ جشنواره آفتابی نمی شوند. گاهی می بینی که درحال عبور از اطراف سالن لومیر و پارک مجاورش، آن هم موقع فرش قرمزهای مهم، دقایقی می ایستند و از سر علاقه و یا شاید هم کنجکاوی سرک می کشند تا مگر هنرپیشه مشهوری را از دور یا روی صفحه نمایشگر بزرگ ببینند.

جشنواره که تمام می شود اما، شهر خلوت تر از حد انتظار می شود. البته کن کلی توریست دارد و همیشه می شود آنها را در سطح شهر، کنار ساحل و البته گاهی درحال عکس گرفتن با فرش قرمز سالن لومیر دید. چادرها و پلاژهایی که برای جشنواره علم شده بودند و در روز رفت وآمد قابل توجهی در آنها جریان داشت، دارند جمع می شوند، کافه هایی که روز و شب مملو از مشتری بود حالا تقریبا خالی است، اتوبوس ها هم همینطور. هتل ها و ساختمان های جلوی کاخ که محل جلسات و مهمانی های پرشمار تجاری بود حالا دیگر ساکت و خالی به نظر می آیند. فرش قرمز سالن دبوسی را کلا جمع کرده اند اما فرش قرمز سالن لومیر که دوازده روز تمام زیر پای سلبریتی های پرشمار سینما و سروصدای کرکننده و سرسام آور خبرنگاران، عکاسان و سینمادوستان، فرصت نفس کشیدن نداشت، به نظر می رسد دارد به رخوت خوشایند پس از یک نفس عمیق فکر می کند.

سه تصویر بزرگ مارچلو ماسترویانی -همان پوستر جشنواره- همچنان پابرجاست و دارد دست به عینک، زیرچشمی همه این تغییرات را می پاید.
و حالا که جشنواره تمام شده و ازدحام و بیقراری مدام آدمها جایش را به یک آرامش و خلوتی مطبوع داده، بهتر می شود آن روی دیگر کن را هم به تماشا نشست. کنار فروشگاه های بزرگ و لابه لای برندهای مشهور خیابان آنتیب می شود گدا و جوبگرد هم دید. اینجا هم مثل همه جای دنیا. نمی دانم آنها چقدر از این جشنواره و ده ها میلیون دلاری که در این ده روز در شهرشان خرج می شود، طرفی می بندند ولی هرچه هست مردم کن از برگزاری این جشنواره مهم در شهرشان اصلا ناراضی به نظر نمی رسند.

حالا که دیگر "در" کاخ جشنواره بسته شده راحت تر می شود کف زمین را دید! درست جلوی ورودی مرکز اصلی جشنواره کلی صفحه فلزی هست که هر روز از رویشان رد می شوی ولی فرصت و شرایط مکث کردن و دقیق شدن را نداری. جای کف یک یا دو دست هنرپیشگان و سینماگران مشهوری که به کن آمده اند بر آنها حک شده؛ از استالونه بگیر تا دنیس هاپر و از جولی اندروز و کاترین دونوو تا جودی فاستر و از کلود شابرول تا پدرو آلمودوار و همین لمبرت ویلسون که مجری اختتامیه امسال بود.
البته این صفحه های فلزی را از یکطرف تا داخل پارک کنار سالن لومیر و از آن طرف تا اطراف سالن دبوسی می شود دید و نام صدها هنرمند را با امضای خودشان کنار اثر کف دست هایشان خواند.
حالا تا سال دیگر که دوباره نبض سینمای دنیا در شهر کوچک کن بزند، کلی فیلم هست که سینمادوستان جهان خودشان را با دیدن و نوشتن و خواندن و حرف زدن درباره آنها سرگرم کنند. سال دیگر باز این شوی بزرگ برپا می شود و شاغلان این تجارت سودآور و صنعت پولساز -سینما- از همه جای جهان گرد می آیند و در کن زیبا اردو می زنند و باز دوباره شهر  مملو از هنرمند و خبرنگار می شود و این چرخه تا سینما هست ادامه دارد.

کن

جشنواره کن

جشنواره کن

کن

جشنواره کن

 

جشنواره کن

جشنواره کنجشنواره کن

جشنواره کنجشنواره کن

جشنواره کن

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 357117

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • عرشیا A1 ۰۲:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۶
    2 1
    جشنواره کن تمام شد ولی مصیبتهای لیلا حاتمی عزیز در زمان بازگشت به وطن تازه شروع میشود .جماعت بی منطق و افراطی برای ایشان خوابهایی دیده اند .
  • بانوی ایرانی... IR ۱۶:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۶
    1 1
    این عکسا یه حس خلا یا گرد سرد مرگ رو میپاشند انگار...روی موضوع جالبی انگشت گذاشتین،سپاس...