ارمغان زمان فشمی در ستون طنز روزنامه شهروند، این شعر را خطاب به یک مدیر با فیش حقوقی نجومی منتشر کرد.

 

ای که داری حقوق میلیونی!
یا که در اصطلاح، اعیونی!
من بمیرم برایت ای آقا
لابد از کار، درب و داغونی!

چند میلیون حقوق می‌گیری
کی شود حاصل این به آسونی؟
روز و شب با اضافه کاری‌ها
شیفت های پر از پریشونی

می شود طی که بی‌گمان هستی
با نشستن، تو دشمن خونی
روز کی می‌شود شب و برعکس؟
گرم کاری و این نمی‌دونی!

می‌کشی رنج تا به دست آری
پول‌ها را به شکل قانونی
نوش جانت که لایقش هستی
گر نباشد به ما تو مدیونی!

گفته آب کرفس می‌نوشی
کارمندت به بنده پنهونی
از چه بابت رژیم می گیری؟
تو خودت لاغری و میزونی

این همه کار می‌کنی آخر
پس چه جوری تو چاق می‌مونی؟
راستی این چه مزه‌ای دارد
که بیفتی تو در فراوونی؟

می‌شماری چطور پولت را؟
می‌بری‌شان درون یک گونی؟
من اگر داشتم چنین پولی
می شدم آدم دگرگونی

روزها در خرید و سلمونی
شب به شب باشگاه و مهمونی
لنز طوسی و سبز یا آبی
رنگ مو بور یا ماهاگونی

دایما در مسافرت بودم
سمت لندن که هست بارونی
می‌خریدم مغازه و ویلا
چند آپارتمان مسکونی

هیچ دیگر نداشتم فرصت
واسه کار درست و درمونی...
چه خیالات مضحکی دارم
ای عجب زین هجوم نادونی!

بس کنم این چرندیاتم را
تا مرا باز هم نپیچونی
راستی وام ما چه شد آقا؟
باز هم گفته ای نمی‌تونی؟!


6060

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 548909

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۴:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۲
    9 3
    واقعا اين كارمنداي دون پايه از رنجي كه مديران اين چنيني مي كشند، بي خبرند. هان اي پسر مي كوش تا صاحب خبر شوي.
  • علی بابل IR ۰۵:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۲
    9 1
    احسنت
  • بی نام EU ۱۳:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۲
    2 0
    افرین عالی بود