۰ نفر
۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۴

ایسنا نوشت: نواهای ماندگارشان همچنان در گوش‌مان است، اما نام‌شان را دیگر کمتر به یکدیگر یادآوری می‌کنیم، البته این امر ناشی از یک ویژگی انسانی است؛ فراموشی.

صبح یک روز پاییز در سالی که بسیاری از هنرمندان این دنیا را ترک کردند، بابک بیات پس از مدتی بستری شدن در بیمارستان براثر عوارض ناشی از بیماری کبدی درگذشت. ساعت 8 صبح پنجم آذرماه 1385 آهنگساز نامدار ایرانی که برای ده‌ها فیلم، موسیقی ساخته بود، از این دنیا رفت.

او یک سال پیش از مرگش گفته بود: «بیش از 18 سال سینه‌خیز در این حرفه حرکت کردم، موسیقی فیلم ساختم و با عشق و علاقه کارم را ادامه دادم و اگر صورت هزینه‌های و دستمزد من را در این مدت نگاه کنید، از این‌که یک آهنگساز با این همه زحمت چنین زندگی می‌کند و درآمد کمی در حد یک کارمند داشته است، خنده‌تان می‌گیرد».

بیات برای فیلم‌های «مرگ یزدگرد»، «شاید وقتی دیگر» و «مسافران» به کارگردانی بهرام بیضایی موسیقی ساخت. در مراسم تشییع پیکر این آهنگساز نیز بیضایی برایش نوشت: «آن مرد مهربان بود. آن مرد نواهایی در سر داشت که رهایش نمی‌کردند ... آن مرد گیر می‌کرد میان عاطفه‌هایش و وقت ناله فروکش می‌کرد و وقت فغان، لب می‌بست. آن مرد گله‌های ما همه را شنید و گله‌هایش را با خود برد ... رفت پی نواهایی که سالیانی بود از وی جدا شده بودند / گشت تا بیابدشان،‌ گم شد.»

بیات در سال 1325 در شهر تهران به دنیا آمد و از 19سالگی در اپرای تهران و زیر نظر اِولین و ثمین باغچه‌بان و نصرت‌الله زابلی با موسیقی کلاسیک و جهانی آشنا شد و حدود پنج سال همکاری خود را با این اپرا ادامه داد.

سیروس الوند نیز که از آثار بیات در برخی فیلم‌هایش مانند «فریاد زیر آب»، «ریشه در خون»، «شب حادثه» و «دست‌های آلوده» بهره برده در مراسم نخستین سالگرد درگذشتش درباره این آهنگساز گفت: «سلام بابک، سلام صدای پای احساس بر فرش؛ سلام صدای خوش و دل‌سوز عشق در گوش جان دل سوخته‌ی بی‌شمار؛ سلام بچه‌ی تابستان 25 در کوچه‌های داغ تب‌زده جنوب تهران؛ سلام بچه محلی نصرت رحمانی، محمود استادمحمد؛ سلام رفیق همراه و هم‌بغض و هم‌پیمان ایرج جنتی عطایی که رفاقت و هم‌دلی را شما دو نفر به من و به ما و به همه‌ی کسانی که مناسبات را با رفاقت اشتباه گرفته بودند، آموختید.»

در همان مراسم بود که محمد سریر به‌عنوان رییس هیئت مدیره خانه‌ی موسیقی، درباره آهنگساز فیلم‌هایی مانند «دیدار» (محمدرضا هنرمند - ۱۳۷۲)، «سرزمین خورشید» (احمدرضا درویش - ۱۳۷۵)، «مردی شبیه باران» (سعید سهیلی - ۱۳۷۵)، «پهلوانان نمی‌میرند» (حسن فتحی - ۱۳۷۵)، «مرسدس» (مسعود کیمیایی - ۱۳۷۶)، «جهان پهلوان تختی» (بهروز افخمی - ۱۳۷۶)، «ساحره» (داود میرباقری - ۱۳۷۶)، «قرمز» (فریدون جیرانی - ۱۳۷۷)، «دو زن» (تهمینه میلانی - ۱۳۷۷)، «شیدا» (کمال تبریزی - ۱۳۷۷)، «ولایت عشق» (مجموعه، مهدی فخیم‌زاده - ۱۳۷۸) و «سام و نرگس» (ایرج قادری - ۱۳۷۹) نیز گفت: در سینما وقتی آهنگسازی موسیقی می‌سازد، باید خودش را به‌جای شخصیت‌ها بگذارد و بابک به‌خوبی این کار را انجام می‌داد. سعه‌ی صدر و ارتباط برقرار کردن او با گروه‌های مختلف و شناخت از آن‌ها، مقوله‌ی مهمی بود که او داشت. هنرمند بر عاطفه و احساس اثر می‌گذارد و بیات هم بسیار درون‌گرا و احساسی بود و قلب مهربانی داشت که زود تحت تأثیر قرار می‌گرفت.

سریر همچنین علاقه‌ی بیات به یادگیری را یکی دیگر از ویژگی‌های او دانست و افزود: تا آخرین لحظه زندگی‌اش، این علاقه همراه او بود و حتی می‌خواست به دانشگاه برود. ضمن آن‌که در دو حوزه‌ی موسیقی فیلم و ترانه، جوانان خوبی را به این کار وارد کرد که از توانایی فکری و اندیشه بالایی برخوردارند.

بابک بیات به‌جز «موسیقی فیلم» تعداد قابل توجهی آهنگ را نیز قبل و پس از انقلاب اسلامی ساخته و تنظیم کرده که با صدای خوانندگانی مانند مانی رهنما، نیما مسیحا، محمد اصفهانی و خشایار اعتمادی به بازار موسیقی آمده است.

پس از درگذشت بیات، از سوی شهردار تهران - محمدباقر قالیباف - اعلام شد که خانه‌اش خریده و با حفظ همان ترکیب به موزه تبدیل می‌شود؛ اما در سال‌های بعد مشخص شد که در این زمینه اقدامی انجام نشده است. حالا هم آن‌طور که برخی مسوولان سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران به خبرنگار ایسنا گفتند، هنوز هم برچسب «خانه - موزه» روی محل زندگی این آهنگساز برجسته ایرانی نخورده است.

۵۸۵۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 482389

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 16 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حمیدرضا A1 ۱۲:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۴
    5 0
    بنویس مهلت موندن یه نفس بود...
  • منصور A1 ۱۳:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۴
    3 0
    روحت شاد مرد دوست داشتني. هيچوقت لحظهاي روكه خبر فوت شوك برانگيزت رو شنيدم و حسرتي كه از رفتنت خوردم رو از ياد نمي برم. به خاطر هنر والا وبرترت كه لحظه هاي خوبي روبرام رقم زدي وهنوز هم ميزني، واقعا ازت ممنونم
  • رامین A1 ۱۴:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۴
    4 0
    «سلام بابک، سلام صدای پای احساس بر فرش؛ سلام صدای خوش و دل‌سوز عشق در گوش جان دل سوخته‌ی بی‌شمار؛ سلام بچه‌ی تابستان 25 در کوچه‌های داغ تب‌زده جنوب تهران؛ سلام بچه محلی نصرت رحمانی، محمود استادمحمد؛ سلام رفیق همراه و هم‌بغض و هم‌پیمان ایرج جنتی عطایی که رفاقت و هم‌دلی را شما دو نفر به من و به ما و به همه‌ی کسانی که مناسبات را با رفاقت اشتباه گرفته بودند، آموختید.» زیبا بود