رضا آشفته

شب دهم در واقع شب تماشای دو نمایش پارازیت کار سیما رادان و خرمگس کار علی عابدی بود. همچنین در این شب نباید تماشای هزار شلاق کار احسان ملکی را از یاد برد که از خرم آباد و از بخش برگزیده مناطق به مسابقۀ مرور پاگذاشته بود.

شب نهم کتابها از لهستان با نظرات موافق و مخالف شدیدی مواجه شد. در شب هشتم عزیز شنگال کار قطب الدین صادقی برای بسیاری تماشایی و برای عده ای نیز تکراری و بدون زیبایی شناسی تلقی می شد. همچنین هم هوایی کار افسانه ماهیان نیز بسیاری را درگیر خود کرد.

پارزایت نوشتۀ بهزاد آقاجمالی، از آن دست نمایش های اجتماعی است که به روابط اجتماعی در یک مجموعۀ مسکونی در کلان شهر بزرگی چون تهران می پردازد. نمایشی که در آن روابط یک زن و شوهر به نام میترا (بیتا معیریان) و مهرداد (محمد زیکساری) تحت تاثیر بچه دار شدن واقع شده که مرد کاملا با آن مخالفت می کند و زن گویا اصرار بر بچه دار شدن می کند. در این بین دختر خاله مادر میترا به نام پانته آ به این خانه پا می گذارد که تحت درمان هورمونی واقع شده و کاملا جنسیت زن یافته است. ورود او به این خانه هم با توجه به پیشینه این خانم دردسرهایی را به دنبال خواهد آورد. در این بین غلامی (سجاد تابش) به دنبال صاف کردن پارازیت ماهواره اش مدام به این خانه سرک می کشد. آنها از حضور این مرد که در شهرداری کار می کند و ظاهری موجه دارد در هراسند. او می خواهد به جای مهرداد مدیر مجتمع شود. در این بین آمدن یک دختر فراری از بیرون که می تواند شلوغ کار باشد، روابط اینها را بیشتر تحت الشعاع قرار می دهد که چگونه خود را از این دردسر برهانند. اینها یک گروه دانشجویی هستند که برای مهرداد بازی می کنند. او هم نقش مرد ویراستاری را دارد که یک کتاب از دیگران را که سالها در خانه اش خاک می خورده، به نام خود چاپ کرده و حالا ممنوع الخروج شده است. پارازیت دربارۀ زندگی اجتماعی امروز با تمام بدبینی ها و گریز و ترس هایش است. با این حال می تواند تاثیرات چندگانه ای از این روابط و اتفاقات در زمان یک ساعت گرفت. این نمایش زیبایی ها و معناهای خاص خود را دارد و یکی از بهترین آثار نمایشی است که در جشنوارۀ سی و سوم شرکت کرده است.

خرمگس علی عابدی هم اثری ضد جنگ است که به روابط عاطفی محدود شده و از دست رفته به دلیل طولانی شدن جنگ اشاره و تاکید می کند. فضایی سورئال و فانتزی که دربرگیرندۀ وضعیتی شبه ابزورد است که به شکلی در ظاهر شاد یک وضعیت تراژیک و حتا می توان گفت هولناک و گروتسک را نمایان می کند. نمایشی که در آن بازیگران خلاق هستند و در وضعیت سخت به نقش آفرینی می پردازند. بازی وحیدآقاپور، علی فلاحت پیشه، صادق ملکی، پرستو گلستانی و سوسن مقصودلو در این نمایش بسیار گیرا و جذاب است. هماهنگی و یکدستی بارزی در بازی آنان بر جاذبۀ نمایشی و ایجاد ضرباهنگ درست تاثیر گذاشته است. شاید بتوان گفت خرمگس یکی از فلسفه ترین متون ضد جنگی است که در ایران نوشته شده است. در اینجا هدف نمایان ساختن ابعاد تاریک و سخت جنگ است که روح و روان آدمها را در روابط از دست رفته نمایان می سازد. آدمهایی مدنظر که پس از سالیان سال هنوز هم چشم به راه اتفاقی ناب هستند.

هم هوایی هم می توانست اثری چند روایتی باشد که بیش از اینها تاثیرگذاری هم داشته باشد. البته این گفته به دلیل انعکاس مطلوب تر روایت زنی است که همسر شهید یک خلبان در جنگ تحمیلی است. الهام کردا به زیباترین حالت و حس ممکن این نقش را بازی کرده است. اگر کمی دقیق شوی مکاشفۀ این بازیگر در استفاده از گردش دستها در فضای معلق است که به همه بازی اش توش و توان خلاقه داده است. به ویژه دست راست که به کلماتش حرکت و حس می دهد. او سی و چند سال تنهایی و انزوا و انتظار را برای از دست دادن مردی بزرگ روایت می کند و تاکیدی بر بزرگواری خویشتن است که توانسته با شکیبایی یادگار همسرش را به زمانۀ بزرگ شدن و مرد شدن نزدیک تر کند. الهام کردا صدای پر سوز و گداز این زن را در نوای شاداب لحن اش پنهان کرده است و این نکته ای است که فضای بازی اش را چند وجهی می کند. بازی با گردوهای بارها ریخته و جمع شده و بازی با آشپزی هم یاریگر او هستند تا تنوع حس و حرکت داشته باشد. پس از او ستارۀ اسکندری در نمایاندن دختر عاشق یک فوتبالیست موفقیت خود را نمایان می کند. اما او بیشتر حسی بازی می کند وجریان عصبی بر روال بازی اش حاکم است. باران کوثری کم شانس است، متن او چندان افت و خیزی ندارد. او نقش زنی را روایت می کند که پس از کلی بدشانسی بخت و اقبال به او روی می آورد و همسر مرد سرشناس کوهنوردی می شود اما بد می آورد. سر قضیه گم شدن کوهنوردی جوان و نابلدی در کوههای هیمالیا پایش به دادگاه و زندان کشیده شده است. افسانه ماهیان توانسته در یک وضعیت مشترک که یک آشپزخانه است واگویه های این سه زن در هم بتند و این بیانگر وضعیت زن دردمند ایرانی باشد.

عزیز شنگال هم دردنامۀ زنان و کودکان کرد در عراق و سوریه (کوبانی) است در هجمۀ داعشیان! راوی یک کودک است به نام عزیز شنگال که او از آوراگی در کوهها و زیر نور آفتاب چشمهایش کور و از تشنگی و گرسنگی می میرد. از منظر او داعشی ها همه را آواره می کنند و می کشند و زنان را مورد تجاوز قرار می دهند. وضعیت بی کلام است و به شیوه حرکت تداعی گر پرفورمنسی است که بشود در آن دردها را با حرکات و تلفیق با موسیقی و آواز نمایان کرد.

کتاب ها از لهستان در حد و اندازۀ تئاتر لهستان نبود اما می توانست نمایشی پسامدرن و تکنولولوژیک باشد که می خواست در قالب علمی و تخیلی، فانتزی یک وضعیت روشن تر را بر زمین نمایان کند. هدف ارائۀ وضعیتی است که بشود در آن تهدیدها را از زمین گرفت و همچون بهشت همه چیز را آرام و برقرار نشان داد.

هزار شلاق هم تاریخ را نمایان می کرد و از عصر قاجار تا پایان پهلوی ظلم ها و ستم های روا داشته بر این سرزمین را به روایت اسبها نمایش می دادند. 

5757

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 398213

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =