دید «اردوغ» یک سوخو در آسمان
کاو همی می رفت سمت داعشان
رفت و فوری یافت یک تیر و کمان
کرد یک بالاروی از نردبان
تا بن گوشش کشید و وِل نمود
تا دهد طیاره را بر خاک و دود
سنگ رفت و از کنار دنده اش
خورد توی پایه ی راننده اش
بعد هم بی هیچ «اسپشیال افکت»
کرد راننده ز طیاره «اجکت»
تا زند بهر نجات خود به چاک
بود بد اقبال و زد خود را به خاک
..
آن طرف تا گشت «پوتین» باخبر
رفت و پیدا کرد یک دسته تبر
خوب با دقت سرش را تیز کرد
تا کند با ایل عثمانی نبرد
شرح داد و با دلایل؛ موبه مو
گفت: این اعلام جنگ است ای عمو
می کشم لشکر به دریای سیاه
میفرستم سوی استانبول سپاه
تا که در یک ماه؛ در کل بلاد
نام آن گویند : «استانبولگراد»
..
بعد هم یک لایحه تقدیم کرد
اردوغان را کاملا تحریم کرد
..
اردوغان گفت: ای که داری نامِ «کفش»!
گر برافرازم به جنگ تو درفش
می کنم کاری که سنبل خان شوی
بنده ی شرمنده ی سلطان شوی
گر کشم لشکر ز عثمانی و روم
«سن پطرز بورگ» را کنم «سِنی سِو یوروم»
..
می گذشت از راه چوپانی پلشت
گله را می برد از صحرا به دشت
مجری اخبار دیدش؛ زود جست
دوربین آورد و راهش را ببست
گفت برگو نیک؛ تحلیل تو چیست؟
موضع قطعی و تأویل تو چیست؟
گفت چون فرقی ندارد پیش من
جنگ هم شد؛ خب فدای میش من
بعد مجری رفت و قدری قارچ خورد
میش هم از خنده فرخورد و بمرد
6060
نظر شما