آیا مشکل سینمای ایران در حال حاضر رقابت با فیلم خارجی است؟

کیوان کثیریان

محمدمهدی دادگو در سینما تهیه کننده خوشنام و بزرگی است. کارشناس آگاه و کاربلدی هم هست. او از تئوریسین های سینمای دهه 60 بود که سینمادوستان از محصولات آن دوران در مجموع خاطره خوشی دارند. او حالا هم کارشناس خبره ای است اما یک ایراد عمده دارد؛ نگاهش به سینمای ایران همچنان نگاه حمایتی و گلخانه ای است. شاید سینمای ایران زمانی نیاز به حمایت های فراوان داشت تا بنیه اش قوی شود و بنای ساختمانش مهندسی ساز از آب درآید اما حالا اوضاع کاملا فرق دارد.
مخالفت شدید دادگو با اکران فیلم خارجی برایم قابل درک نیست. اساسا گمان می کنم یک آدرس اشتباه است.

مگر مشکل سینمای ایران در حال حاضر رقابت با فیلم خارجی است؟ این سینما حالا دیگر مشکلات بزرگتری دارد. یک فیلم صاحب مجوز از وزارت ارشاد مملکت، به سادگی از حق مسلمش که اکران عمومی است باز می ماند. یک جوان نورسیده در یک نهاد با پسوند هنری نشسته و به راحتی بالای دست وزیر ارشاد تصمیم می گیرد. مشکل سینما کارشکنی های علنی جمعی از شکست خوردگان سیاسی تحت لوای ارزش هاست. جمعی که بسیاری از آنان در طول عمرشان یکبار سینما نرفته اند و مجموعا سه دانه فیلم ندیده اند، تصمیم می گیرند فیلم توقیف کنند. مشکل سینمای ایران شفاف نبودن معیارهای نظارتی است، مشخص نبودن مرجع تصمیم گیری است، بی توجهی به قانون است. مشکل، فقدان قاطعیت در تصمیم گیری مدیران فرهنگی و البته پشتیبانی نکردن رده های بالای دولت از مدیران رسمی فرهنگی است. مشکل، برخورد سیاسی و امنیتی با فرهنگ است، بی صاحبی و بی پناهی فرهنگ است. مشکل، رواج ملوک الطوایفی و بلبشوی فرهنگی است.

برخی فیلم های ارزشمند سینما توقیف می شوند و در مقابل، برخی فیلم های مبتدل با خیال راحت مجوز نمایش می گیرند. کسی کاری ندارد که فلان کاسبکار سینمایی، دارد بجای فیلم و کالای فرهنگی، زباله تحویل مردم می دهد. آن دلواپسان ریز و درشت که اساسا فیلم نمی بینند آیا از محتوای برخی از این فیلم ها اطلاع دارند؟ آیا با دیدن آنها احساس توهین به مقدسات و اخلاقیات بهشان دست نمی دهد؟ یا منافع سیاسی شان اقتضا نمی کند آن فیلم ها را ببینند و درباره شان حرفی بزنند؟

در چنین فضایی، مخالفت با اکران فیلم خارجی به بهانه حمایت از سینمای ایران از آن حرفهاست. اتفاقا در شرایط حاضر اکران فیلم خارجی از بهترین اتفاقاتی است که می تواند بیفتد. برخی فیلم های بی خاصیت و بنجل "باید" له شوند و در رقابت شکست بخورند. اگر مردم فیلم سرگرم کننده می خواهند و سینمای ایران نمی تواند خوراک مناسب جلویشان بگذارد، فیلم خارجی خوب ببینند. چه اشکالی دارد؟ مگر همین حالا داروخانه هایمان داروی خارجی در کنار مشابه ایرانی اش نمی فروشند؟ مگر در بسیاری حوزه های دیگر اجناس خارجی در کنار ایرانی عرضه نمی شود؟ از چه می ترسیم؟ مخاطب امروز سینما باهوش تر از چیزی است که گمان می کنیم. اگر سینمای ایران نمی تواند کیفیت محصولاتش را به نوع مرغوب آن نزدیک کند محکوم است به شکست. این قانون رقابت است، اسمش ایده آل گرایی نیست. چرا یکی از حقوق مردم را که برخورداری از حق انتخاب است نادیده می گیریم.

حق مردم، دیدن فیلم خوب روی پرده است؛ چه ایرانی و چه خارجی. مگر کسی توانسته جلوی بازار غیر رسمی دی وی دی فیلم روز خارجی را بگیرد؟ مردم دارند به راحتی فیلم های روز دنیا را در خانه هایشان می بینند، چرا روی پرده نبینند؟ تجربه نشان داده اکران فیلم خوب خارجی نه تنها به فیلم خوب ایرانی لطمه نمی زند، بلکه فروشش را تقویت هم می کند.
سینمای ایران محکوم به رقابت است. شاید رقابت با فیلم خارجی باعث شود این خاطرجمعی مضر و این حاشیه امنیت بیجا در سینمای بدنه جایش را به پویایی و تلاش و خلاقیت و جدابیت و ارتقاء کیفیت بدهد.

جالب است آنها که با کپی کردن فیلم های دست چندم خارجی، به نام جیب مبارک فیلم مبتذل می سازند، مهم ترین مخالفان اکران فیلم خارجی اند. به همه سیاست های دهه 60 می تازند ولی همین یک فقره را تایید می کنند!
سینمای ایران اگر مشکلات اصلی اش که برشمردم از جمله وجود تصمیم گیران دلواپس، مرتفع نشود، خودبخود نابود خواهد شد، چه با اکران فیلم خارجی و چه بی آن. لااقل اکران فیلم خارجی، حق انتخاب مردم را احیا می کند و یقینا بسیاری از مخاطبان که با بخش مبتدل سینمای ایران میانه ای ندارند، پایشان به سینما باز می شود.

این یادداشت در روزنامه ایران 8 دی 92 به چاپ رسیده است

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 392977

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 15 =