شرق نوشت:

حالا که بیش از یک هفته از درگذشت جانگذار مرتضی پاشایی، خواننده جوان پاپ کشورمان می‌گذد شاید  امکان فاصله گرفتن از وقایع و تلاش برای فهم ماهیت آن آسان‌تر باشد. در این یادداشت کوتاه ادعای ارایه تحلیل جامع ندارم. هرچند شاید بضاعت آن را هم نداشته باشم.

بنابراین چند نکته‌ای را که به نظرم رسیده به طور خلاصه مطرح می‌کنم تا مانند صدها نوشته دیگری که طی این مدت کوتاه شاهد انتشارش بوده‌ام مورد نقد صاحبنظران قرار گیرد:

۱- درگذشت پاشایی، با مقدمات دردناک و سرانجام به یادماندنی‌اش، بحث‌های زیادی در میان گروه‌های اجتماعی مختلف، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پدید آورد. نفس در گرفتن این مباحثات فارغ از ارزیابی‌های مختلفی که می‌توان درباره آن ارایه کرد، حاکی از ایک تحول مهم اجتماعی است: جابه‌جایی مرجعیت‌های اجتماعی و دگرگونی کیفی و کمی در شیوه‌های خردورزی. گستره جغرافیای این گفت‌وگوها که بسیار فراتر از پایتخت رفت و بروز آن در شهرستان‌های کوچک و بزرگ نیز مشاهده شد، ارتقای محتوای گفت‌وگوها که از سطح ابراز تاسف و بیان تاثر گذشت و به عمق تحلیل بخش‌ها و ابعاد مختلف ماجرا رسید، کمرنگ شدن اهمیت مرزبندی‌های سیاسی و جناحی و پذیرش ورود به گفت‌گویی عقلایی فارغ از کلیشه‌های رسمی و پیشی گرفتن وقایع و مباحث از متولیان تبلیغات رسمی، نشانه‌های روشن چنین تحولی است. دیگر کسی منتظر نماند ببیند به عنوان مثال صدا و سیما چگونه شخصیت و درگذشت پاشایی و وقایع بعد از آن را تعریف می‌کند تا موقعیت ذهنی خود را نسبت به آن تنظیم کند. دیگر جبهه‌بندی‌ها و مرزبندی‌های تصنعی (جوان/سالخورده،زن/ مرد و نسل اول/دوم/سوم/چهارم و..) مانع گسترش گفت‌وگوی عمومی نشد. نقش چهره‌های اجتماعی و به خصوص سیاسی نیز در این رابطه بسیار کمرنگ بود. بخشی از آن به تحول مورد اشاره باز می‌گردد و بخشی به دور بودن سیاست ورزان حرفه‌ای ما از آنچه خارج از حقله‌ها و محفل‌های محدود پیرامون‌شان در متن جامعه در جریان است. البته این فاصله تحلیل را از مدتی پیش و از زمانی که هیچ گونه کنش و واکنشی در قبال مسایل اجتماعی، (از قبیل مسایل کارگری، عمیق‌تر شدن فاله میان ثروتمندان واقشار کم درآمد و پدیده رو به گسترش کودکان خیابانی) از سوی سیاستمداران ما دیده نشده، می‌شد مشاهده کرد. 

۲- یکی از مناقشات، حول این پرسش شکل گرفت که آیا واکنش اجتماعی در قبال درگذشت این هنرمند منتظره بود یا خیر؟ بیشتر نظرات بر غیرمنتظره بودن این واکنش بود و البته برخی هم عقیده داشتند این واکنش برای نسل جوانی که پاشایی و هنرش را می‌شناختند، غیرمنتظره نبود و کسانی دچار شوک شده‌اند که از آنچه در میان بخش‌های بزرگی از نسل جوان می‌گذرد، بی‌خبرند. به نظر من برخی ازاین بحث‌ها بر اساس مبنای درستی صورت نگرفت. 

در اینکه بیشتر افراد از کثرت حضور افراد در مراسم‌های یادبود و تشییع تعجب کرده بودند، کمتر تردیدی وجود دارد.اگر بحثی هست بر سر علل شکل‌گیری این تجمعات است. شاید دوستداران پاشایی که در فضای مجازی با یکدیگر ارتباط پیدا کرده‌ بودند، گمان نمی‌کردند ما به ازای واقعی‌شان به لحاظ کمیت این قدر زیاد و به لحاظ کیفیت این قدر متنوع باشد. 

۳- آنچه از منظر جامعه شناسی سیاس در خور توجهی ویژه است پررنگ شدن روزافزون نقش مردم پس از انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی است که موج‌های آن، جامعه ما را هم فراگرفته است. کسانی که این تحول مهم و سرنوشت‌ساز را درک کنند، می توانند از سرمایه اجتماعی و اعتماد شهروندان بهره ببرند. 

۴- مهم‌ترین ویژگی متمایز فرهنگ سیاسی و اجتماعی دوران ما، پذیرش تنوع و تعدد اعضای جوامع در انتخاب شیوه زندگی‌شان است. پذیرش این واقعیت محوناشدنی توسط برخی، به معنی به رسمیت شناختن تنوع الگوهای زیستی است. از همین رو نهادهای سیاسی مانند مجلس نمایندگان، می‌تواند در نهایت نماینده اقلیتی از جامعه باشد و نه آینه تمام‌نمای آن. در یکی از مناظره‌های انتخاباتی سال ۸۸ که در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد، قرار بود نماینده هر کاندیدا سخنی کوتاه درباره مهم‌ترین مساله که به نظرش می‌رسد ارایه کند. در آنجا گفتم که حقیقت مطلب این است که تمام اختلاف‌نظرهای ما با کاندیدای رقیب در یک چیز خلاصه می‌شود: ما خواهان به رسمیت شناختن پلورالیسم هستیم در حالی که طرف مقابل وقعی به آن نمی‌نهد. به گمانم گذشت زمان نشان داد که آن گفته، صادق بوده است. 

۵- شاید مهم‌ترین درسی که درگذشت پاشایی از این منظر در پی دارد، این است که امروز برای فهم تحولات پیرامون‌مان لازم است از مرزهای رایج عرصه سیاسی مانند اصلاح‌طلبی و اصولگرایی عبور کنیم و واقعیت متکثر جامعه را در سیاست‌ورزی‌ها لحاظ کنیم. این هم طبعا نوعی سیاست‌ورزی است اما گونه‌ای که سیاستمداران ما کمتر با آن آشنا هستند: «سیاست جامعه محور». در اینگونه سیاست‌ورزی، نخبگان سیاسی نه برای جهت دادن به آرای مردم در ایستگاه‌های انتخاباتی، که در جهت فهم مطالبات مردم و چگونگی تحقق آن با یکدیگر رقابت می‌کنند. اینجا دیگر مردم سیاهی‌لشکر این یا آن اردوگاه سیاسی نیستند بلکه میداندار اصلی تعیین سرنوشت خودشان هستند. 

57244

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 386804

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 16
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۷:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
    314 3
    کو چشم بینا و گوش شنوا
    • بی نام A1 ۰۸:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۹
      3 0
      اتفاقا هم میبینن د وهم میشنوند فقط ........
  • بی نام A1 ۰۷:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
    256 3
    بسیار هم عالی. ولی امیدوارم واقعا نقش مردم دیده بشه و به نظر اکثریت جامعه اهمیت داده بشه از حالا
  • بی نام IR ۰۷:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
    127 3
    احسنت احسنت واقعیات جامعه رو گفتین آقای بهشتی و درگذشت زنده یاد پاشایی اینو به همه مسئولین ثابت کرد که مردم اگه بخوان باهم متحد میشن .امیدوارم که دولتمردان به فکر اصلاح کشور بیفتن .
  • علي A1 ۰۷:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
    77 3
    كاملا موافقم
  • بی نام A1 ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
    36 3
    آفرین بر یادگار شهید بهشتی دلواپسان واپس گرا ، کجایند ببینند مردمی را که از در و دیوار جوشیدند و نشان دادند که همیشه با هم هستند.
  • بی نام US ۱۷:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
    37 1
    یگر مردم سیاهی‌لشکر این یا آن اردوگاه سیاسی نیستند بلکه میداندار اصلی تعیین سرنوشت خودشان هستند.
  • حمید رضا اجاقی FI ۱۸:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
    23 3
    با سلام به روح پر فتوح پدرت ؛حقا که پسره آن پدر هستی ؛درود به شرافتت
  • بی نام A1 ۰۸:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
    23 1
    همه مطلب یه طرف اون سه خط آخر یه طرف. عالی بود
  • یک نفر IR ۰۷:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۵
    21 2
    یقینا یکی از بهترین تحلیل هایی بود که دراین مدت بر بستر درگذشت هنرمندگرامی مرتضی پاشایی ، تبیین شده است . هم جامع و هم کامل . تشکر ویژه از جناب بهشتی که همیشه از وسعت دید ایشان ، بخش های پنهان ذهنم آشکار شده است . " نخبگان سیاسی نه برای جهت دادن به آرای مردم در ایستگاه‌های انتخاباتی، که در جهت فهم مطالبات مردم و چگونگی تحقق آن با یکدیگر رقابت می‌کنند. "
  • بی نام IR ۱۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۸
    12 3
    درود بر شما
  • lمهدي IR ۰۸:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۹
    2 11
    اگر بنا باشد در هر مرگ و ميري كل كشور و مردم آن اعزا دار و سياه پوش شمند كه نميشود در مردم كدام كشور هاي از جهان چنين منطقي را سراغ داريد خدا همه در گذشتگان را بيامرزد . ولي پس هر كاري منطقي وجود دارد ولي متاسفانه بعضي افراداز اين مرگ و مير ها و پرداختن به آنها هدفي دارند خدا همه مرا بيامرزد و پسر بهشتي را نيز شفا دهد . و دنبال گرفتن ماهي از آب آلوده نباشد
  • شهروند تهرانی IR ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۹
    3 9
    خدا بیامرزدش من از طرفداران بی بندوبارش که حجابشان را رعایت نمیکردند بدم میامد
    • علوی IR ۱۷:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۳۰
      0 1
      اشتباه مثبت دادم چون کسی که عاشق خداست از کسی بدش نمیاد یعنی خودشو برتر از دیگران نمیدونه
  • بی نام IR ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۹
    6 0
    مطلب بسیار خوبی بود سپاسگزارم. آخه سیاسیون همیشه ملت را بعنوان یک برگه رأی برای خود می شناسند.
  • علوی IR ۱۷:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۲
    1 0
    دمتون گرم واقعا همیشه با تحلیلهای مردمیتون یاد پدر بزرگوارتون را زنده نگه داشتید به نظر من وقتی قلب انسان پاک و خالص شد به قلب مردم با لطف خدا نفوذ میکنه فرقی نمیکنه آن فرد خواننده باشه یا عالم باشه یا سیاستمدار و... آقای پاشایی هم از این قاعده مستثنی نیست . روحشون شاد