چرا نباید از تعطیلی کتابفروشی طهوری ناراحت باشیم؟

عصر کتاب در حال گذار است و نتیجه قهری آن تغییرات جدی در تمامی مشاغلی که به کتاب مربوط می شود، مانند بسیاری از مشاغل که در صد سال گذشته از میان رفته است. عدم درک این تغییر نشان درجا زدن ماست نه چیزی که برای آن ناراحت باشیم.

این چند روز خبر بسته شدن احتمالی کتابفروشی طهوری خبر ساز شد و بسیاری از آن اظهار ناراحتی کرده و ذیل خبر کامنت های فراوانی حاکی از ناراحتی و بدگویی از وضع فرهنگی بد ما گذاشته شد. در این گزارشها از بی توجهی به کتاب و عدم حمایت از آن سخن رفت و این که تیراژ کتاب پایین آمده و دیگر کار کتاب به صرفه نیست. گفته شد که گاج، محل کتابفروشی طهوری را خواهد خرید که سپس تکذیب شد. همچنین در خبرها از تبدیل آن به ساندویچی سخن رفته بود که نوعی حدس و گمان بود.
حقیقت ما مردم احساساتی هستیم و اغلب از این قبیل خبرها نگران می شویم و بلافاصله هم این ناراحتی را بروز داده و برای آن اظهار تاسف می کنیم.
این ناراحتی که از روی تاسف برای فرهنگ و از دست رفتن داشت‌هاست، اگر از روی یک ارزیابی درست و دقیق باشد، بسیار چیز خوبی است و جای تقدیر هم دارد، اما همان طور که گفتم، اغلب ما بدون توجه به تغییراتی که جامعه ما در مسیر آن قرار دارد، در این باره واکنش نشان می دهیم.
داستان تغییر مشاغل، تغییر درکاربری یک محل از نقطه نظر اقتصادی، نگاه داشتن یا نداشتن یک ساختمان به ظاهر قدیمی، و بسیاری از این موارد، مشمول قوانینی است که زندگی بشر و تغییرات درونی آن، غالبا بدون این که کسی بخواهد، در زیر یک حرکت قسری و جبری، گرفتار تحول می شود. باید این مسیر و تغییر را درک کرد و آن را هدایت نمود.
بحث تعطیل شدن کتابفروشی ها در دنیا، در طول دو دهه گذشته، یک پدیده جهانی است، دلیل آن هم واضح است، کتاب دیگر جایگاه گذشته را ندارد.
ساده ترین دلیل آن این است که یک جوان دانشجو، به جای این که قبلا صددرصد علمش را از کتاب و مطالعه می گرفت، اکنون بخش عمده اش را از اینترنت گرفته و درصد کمی را که دقیقا نمی دانیم چه قدر است، اما واقعا کم است، از کتاب می گیرد. معنای این سخن چیست؟ چه نتیجه ای دارد؟‌
راستش اگر ما این تغییر را نمی فهمیم و برای کتاب دیجیتال فکر بکری نداریم، اهمیتی برای جوانی که می خواهد مسیر دریافت اطلاعات را کوتاه و زمان آن را اندک کند، ندارد. او این کار را خواهد کرد. تفاوتش در این است که اگر ما اطلاعات دیجیتال در اختیار او بگذاریم، راه بهتری را خواهد رفت، و الا با چسب و قیچی اطلاعات اندک دیجیتالی مقاله اش را نیم بند خواهد نوشت و به استاد تحویل خواهد داد.

رسول جعفریان

همین جا بگویم که یکی ـ فقط یکی از دهها ـ از مهم ترین دلایل سرقت های علمی، یا سرهم بندی پایان نامه ها، یا واگذار کردن آن به دیگران همین است که حال خواندن کتاب نیست، اطلاعات دیجیتالی هم اندک است.
حالا باید پرسید، اگر جبرا کتابفروشی ها تعطیل شده و تیراژ کتاب ها بین 200 تا 500 باشد، مراکز ما چه تعهدی برای تهیه داده های دیجیتالی دارند تا کار را بر دانشجو آسان و مسیر علمی او را پر بار تر کنند؟‌
بدون شک، تعطیل دیرهنگام کتابفروشی ها، نشانه عقب ماندگی ماست، نشان آن است که مسوولان و مراکز برای حوزه دیجیتال کار درستی انجام نمی دهند، نشسته اند تا دیگران برای آنها فکری بکنند. بحث حمایت از کتاب نیست، بحث بی توجه به یکی عرضه اطلاع رسانی دیگر است که اغلب با اشغال پر می شود و جای علم در آن خالی است.
از اتفاق، آنچه که اسمش را تهاجم فرهنگی می گذارند، چه تهاجم باشد چه نباشد، نتیجه همین بی توجهی به این تغییرات است. دیگر کسی برای شرح حال به کتاب روضات الجنات و ریاض العلماء و فرهنگ سخنوران مراجعه نمی کند، بلکه سراغ ویکی پدیا می رود.
در کشور ما به همان اندازه که در امر دفاعی به تجهیزات نظامی توجه می شود، باید به حوزه دفاع فرهنگی و داده های علمی در قالب ابزارهای جدید اهمیت داده شود. کشور هرچه هم بنیه دفاعی نظامی اش قوی باشد، اگر در حوزه فرهنگ در سمت و سوی کتاب عقب ماند و آن طرف در حوزه دیجیتال هم چیزی نداشته باشد، آسیب پذیر خواهد بود. آیا حاضرند بخشی از آن بودجه را در این جا هزینه کنند؟
باید ناباورانه اعلام کرد، دیر یا زود کتاب چاپی مثل کتاب خطی، مهم خواهد بود، اما برای نگهداری و استفاده های موردی. مفهوم کتاب به موزه خواهد پیوست و جای آن را داده های علمی به گونه ای دیگر خواهد گرفت. کتاب حداکثر برای خواندن رمان آن هم برای نسل های با سن بالا باقی خواهد ماند. اگر کسی باور ندارد، به تغییرات همین ده سال توجه کند.
بنابرین در یک کلام، کتابفروشی ها، اگر کشور پیشرفت کند، باید باز هم در انتظار تعطیلی و تغییر شغل باشند. اگر چنین نشود، نشان عقب ماندگی ما در شرایط فعلی دنیاست و معنایش این است که مثل بسیاری از بخش های دیگر مجبوریم پنجاه سال پیکان را نگاه داریم و عاقبت باز هم نوع وانت آن را تولید کنیم و به عقب بر گردیم.
بماند که تعطیلی کتابفروشی با ارزش و با سابقه ای مانند طهوری، در مرحله اول و از دید اقتصادی، کاری عاقلانه است و ناشر می تواند دفتر نشر را در یک ساختمان کوچک در حاشیه نگه دارد و به لحاظ صرفه اقتصادی محل را واگذار کند. این عاقلانه ترین کاری است که می تواند انجام دهد. اقتصاد هم پدیده ای جبری است که اصول خود را دارد و مسیر خودش را می رود، مگر آن که پول بی صاحبی اشد که مثل یک مرکز میراثی بخواهد از چنین جایی با هزینه گزاف نگهداری کند.
این را برای مثال عرض کردم و الا حرمت این کتابفروشی ها دست کم به خاطر خدمتی که در این هفتاد سال یا پنجاه سال داشته اند، بر همه لازم است و اگر قرار باشد به عنوان سمبلیک یک کتابفروشی جلوی دانشگاه با هر نوع حمایتی هم که ممکن است باز بماند همین طهوری است.

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 410136

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۵:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    5 7
    مزخرف ترين تحليلي بود كه تاحالا ديده بودم. هرچند كتاب هاي ديجيتالي جاي خود را دارند ولي كتاب با مطالب اينترنتي متفاوت است و علاوه بر آن هنوز كتاب جاي خود را دارد و در بسياري موارد اينترنت نمي تواند جايگزيني براي كتاب باشد...
    • mah US ۰۷:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
      4 7
      خواننده ی غیر بهداشتی نویسنده بشدت اهل کتاب است و سه برابر وزن شما کتاب نوشته ودر ضمن اهل استفاده از فضای نت. در این مورد تامل کرده است.بیخود مطلب نمی نویسد.
  • بی نام IR ۰۷:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    1 0
    تو كشور ما مخ تعطيله حالا يه كتبفروشي تعطيل بشه مشكلي پيش نمياد چون هماهنگ تر مي شه. اينو مي تونين همين جور كه تو ماشين پشت فرمون نشستيد وقتي داريد از روي دريچه ي يكي از حوضچه هاي سازمان كنترل ترافيك توجه كنيد كنترل ترافيك كه يه دفعه وسط خيابون قلنبه شده بناچار رد مي شيد متوجه بشيد. يا با نگاهي به آسفالت هاي افتضاحي كه به چهارتا آدمي كه هيچ آموزش و تجربه اي از آسفالتكاري ندارن سپرده شده بفهميد. نحوه ي رانندگي ماشين هاي خود راهنمايي و رانندگي هم بسيار ديدنيه
  • بی نام IR ۰۷:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    4 0
    حرف به جایی است اما یادمان نرود که به دلایل اقتصادی و خستگی های روانی کتاب از سبد کالای مردم حذف شده. درست است که کتاب دیجیتال می تواند بخشی از نیازهای ما را تامین کند اما باز به هیچ عنوان نمی تواند جای کتاب را بگیرد. وقتی کتاب می خوانیم نکات مورد توجه امان را در آن علامت گذاری می کنیم و شاید بارها برای مقاصد مختلف به آن مراجعه می کنیم. البته باید نسخه های دیجیتال کتاب را هم افزایش دهیم که به عهده ناشران است. می توان با قانون کپی رایت برای آنها هم پول دریافت کرد که مبلغش پایین تر از کتاب کاغذی باشد. باید هردو را در کنار هم پیش برد. من هنوز تا کتاب را در دست نگیرم نمی فهمم چه خوانده ام.
  • بی نام IR ۰۸:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    0 0
    با سلام ضمن استقبال از عرضه کتاب بصورت های غیر چاپی،متاسفانه این نکته را لحاظ کنید که کاغذ مصروف کتاب در قیاس با کاغذ مصرفید ر همان ساندویچی اینقدر هم زیاد نیست.
  • بابك A1 ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    2 0
    اين مقاله ناشي از ديد كاملا سطحي نويسنده نسبت به امر كتاب و كتاب خواني دارد؛ كتاب خواني و كسب دانش در هيچ برهه اي از تاريخ اين سرزمين يك رويه فرهنگي نبوده؛ آمار كتاب هاي چاپي شايد رو به كاهش باشد ولي در اروپا و امريكا كتاب فروشي هايي با قدمت چندصدساله وجود داره؛ يه مقدار بيشتر در مطلب عميق ميشدن بهتر بود
  • هانیه فتحی A1 ۱۴:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۳۱
    16 0
    چرا نباید هرچیزی را در جای خودش ببینیم؟ در جهان عرب که بسیاری از ما آنها را در زمینه های علمی تحقیر میکنیم در کنار فروشگاه های زنجیره ای بسیار بزرگ مثل مکتبة جریر، کتابخانه های دیجیتال بسیار بزرگی مانند کتابپدیا و اسکندریه با ده ها هزار جلد کتاب راه انداخته اند تا مشتاقان کتاب، به فراخور نیاز و انتخاب خودشان کتاب مورد نظر خودشان را تهیه کنند و هیچ کدام به معنای نفی یا حذف دیگری نیستند.
  • احمد غ IR ۰۴:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
    1 0
    حضرت استاد ، فارغ از نماد کتابخانه طهوری و حس نوستالژیک آن برای ما تهرانی ها ،مسئله رجوع به منابع دیجیتالی و یا عدم اطلاع از آن بسیار مهم است. برای نمونه استاد بسیار بزرگواری که انصافا در کتابخوانی و کتابدانی بی نظیرند، به دلیل عدم اطلاع از کارهای اینترنتی بارها به وسیله دانشجویان نامرد تضعیف شده اند. زیرا مقاله و پایان نامه ای را دفاع آنچنانی کرده اند و استاد داور به دلیل آشنایی اش با رایانه به راحتی سرقتهای نویسنده را برملا کرده است. نمونه را خودم دیدم که یک مقاله را از ابتدا تا انتها کپی و فقط نام نویسنده را حذف و به ایشان تحویل داده بودند.
  • محمود A1 ۱۰:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
    0 0
    در عملکرد خود فکر کنید که سبب زده کردن مردم و نسل جوان از مطالعه و کتاب شده اید. امیدوارم منظورم را بفهمید
  • محمد حسین IR ۱۴:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۴
    0 0
    امیدوارم فیدیبو اون جا رو بخره پس، نه ساندویچی، نه گاج