دختر قهرمانی که با لطف شما مردم روی پای ایستاد:در پرونده بیمارستان هنوز نوشته‌اند «فوتی»!

تماشاگران امروز نوشت:سارا عبدالملکی می گوید هنوز در پرونده بیمارستانش جلوی نام او نوشته شده فوتی.

تصور اينكه يك ورزشكار حرفه‌اي به دليل سانحه‌‌اي غيرقابل پيش‌بيني، مدت زيادي از ميادين ورزشي دور بماند، آنقدر تلخ هست كه پيش از گفت‌و‌گو با چنين ورزشكاري استرس سراغ‌تان بيايد. اما سارا عبدالملكي، روحيه و حرف‌هايش مي‌تواند اين قاعده را به كلي تغيير دهد.
زمستان سال گذشته وقتي خبر تصادف ملي‌پوش راگبي بانوان دست به دست چرخيد، نام سارا عبدالملكي بر سر زبان‌ها افتاد. نام سارا عبدالملكي آشنا نمي‌زد؛ او نه ورزشكار يك رشته محبوب بود و نه چهره‌اي پر حاشيه كه به‌واسطه آن در زمره شخصيت‌هاي معروف قرار بگيرد. اما حالا بعد از گذشت چندين ماه از آن حادثه، ملي‌پوش راگبي بانوان ايران آنقدر مشهور شده كه كوچك‌ترين خبري از بهبود وضعيت جسمي‌اش، هزاران نفر را خوشحال كند. با او بعد از پنج ماه از حادثه‌اي كه از سر گذرانده و حال و هواي اين روزهايش حرف زد‌ه‌ايم.

به خاطر خانواده‌ام به روزهاي قبل برمي‌گردم
29 دی ماه حوالی ساعت 8 شب تصادف کردم. از ناحیه دنده، ریه، دست راست و چپ، ستون فقرات و نخاع آسیب دیدم و ضربه مغزی خفیفی هم به من وارد شد. روزهای اول، پذیرفتن این مساله و اینکه باید روی تخت بیمارستان بمانم خیلی سخت بود. وقتی هوشیاری‌ام را به دست آوردم، غیر از درد جسمی شدید، به لحاظ روحی هم در شرایط بسیار بدی بودم. نمی‌دانستم قرار است چه اتفاقی برايم بیفتد. مادرم خیلی شرایط روحی بدی داشت، اما در حضور من خودش را مقاوم نشان می‌داد و این مساله خیلی به من کمک کرد. پدر و برادرم هم روزهای خیلی سختی را پشت سر گذاشتند و حالا به خاطر خانواده‌ام می‌خواهم هرچه زودتر روپا شوم و به روزهای قبل برگردم.

غيرممكن، ممكن مي‌شود
قبل از تصادف، همیشه دوست داشتم هر امر غیر ممکنی  را به ممکن تبدیل کنم. این روحیه را بعد از تصادف هم حفظ کردم. حالا راه رفتن و بازگشت به دنیای ورزش، از همان امور غیر ممکن است که می‌خواهم آن را تحقق ببخشم. این‌طور که دکترم می‌گوید خیلی زودتر از زمان پیش‌بینی شده توانسته‌ام روی پاهایم بایستم. البته هنوز مسيري طولاني را در پيش دارم و پاهايم قدرت لازم را ندارد، اما ان‌شا‌الله با ادامه درمان روز‌به‌روز بهتر مي‌شوم.

تك تك سه هزار كامنت را خواندم
وقتی توانستم بايستم و اين خبر را در اينستاگرام به اشتراك گذاشتم، بیش از سه هزار نفر زير پستم کامنت گذاشتند. تک تک كامنت‌ها را خواندم و خیلی انرژی گرفتم. حالا تعداد اندکی هم حرف‌های آزاردهنده‌اي مي‌زنند، اما من این عبارات را نادیده می‌گیرم.
 
خوشحالم كه «الگو» شدم
برخی از افرادی که صفحه شخصی‌ام در اينستاگرام را دنبال می‌کنند، آسيب‌ديدگي‌هاي مشابهي داشته‌اند و از من درباره پروسه درمانم سوال می‌کنند تا طبق همان برنامه پیش بروند. من هم دوره درمان را برایشان را توضیح می‌دهم. خیلی‌ها با دیدن شرایط من تصمیم گرفتند درمان‌شان را آغاز کنند. از اینکه با این شرایط توانسته‌ام «الگو» باشم، خوشحالم.
رفت‌وآمد چهره‌ها به بيمارستان برایم عادی بود
روزهای اول داروهای آرام‌‌بخش قوی به من تزریق می‌شد تا درد را راحت‌تر تحمل کنم. وقتی چهره‌های معروف به ملاقاتم می‌آمدند، رفت‌وآمدشان خیلی برایم عادی به نظر می‌رسید. انگار گیج بودم. بعد از گذشت چند روز تازه متوجه شدم كه چه افرادي به بيمارستان آمده‌اند و خيلي خوشحال شدم.
محراب قاسمخاني مي‌گويد «زودتر خوب شو»
سپاسگزار همه دوستانی که برايم زحمت کشیدند هستم، اما بیش از همه از شقایق دهقان و محراب قاسمخانی ممنونم. آنها در بدترین شرایط روحی‌ام به من امید دادند و یک کمپین برایم راه‌اندازی کردند. شقایق دهقان با خانواده‌ام به ویژه با مادرم در ارتباط است و پیگیر حال جسمی و روحی‌ام هست. چندبار با محراب قاسمخانی به منزل ما آمدند. آقای قاسمخانی هنوز هم پیام می‌دهند که «زودتر خوب شو» و این در روحیه من تاثیر زیادی دارد.


afm  2 armin اميدوارم كرد

روزهای اول فکر می‌کردم وضعیتم از همه کسانی که آسیب دیده‌اند، بدتر است. ولی بعد خدا را شکر کردم. برخی افراد را می‌دیدم که در اثر تصادف یا سانحه دیگری نمی‌توانند حتي دست‌های‌شان را حرکت بدهند. بعدها متوجه شدم که از این بدتر هم ممکن بود اتفاق بیفتد و برای همین خدا را شاکرم. یکی از چهره‌هایی که در این زمینه خیلی کمکم کرد، آرمین زارعی يا همانafm  2 armin بود. او وقتی به ملاقاتم آمد، گفت تجربه تصادف شدیدی داشته و خیلی با من صحبت کرد. آرمين زارعي به من اطمينان داد كه مي‌توانم مثل سابق شوم و خيلي اميدوارم كرد.


حداكثر 100 كيلومتر سرعت داشتم، نه 160 كيلومتر
بعضی از اظهارنظرها در خصوص من و حادثه تصادفم به گوشم می‌رسید که واقعا ناراحتم مي‌كرد. مثلا اینکه می‌گفتند سارا عبدالملکی بالای 160 کیلومتر در ساعت سرعت داشت و برای همین تصادف کرد! من در رانندگی بیشتر از 90 یا 100 کیلومتر سرعت نداشتم و این حرف برایم غیر قابل قبول است.
شدت تصادف و جراحات وارده به من خیلی زیاد بود و وقتی مرا به اولين بیمارستان رساندند، تصور نمی‌کردند زنده باشم. در گزارش هم این‌طور عنوان شده بود که من مرده‌ام!
چند روز پیش پدرم براي اخذ پرونده به بیمارستان مراجعه کرد و مسوول مربوطه گفت سارا عبدالملکی فوت کرده است! در پرونده اولين بیمارستاني که بعد از تصادف مرا به آنجا رساندند، هنوز واژه «فوتی» وجود دارد.
خدا واقعا به من و خانواده ام رحم کرد. ممکن بود بعد از آن تصادف زنده نمانم. از طرفی تلفن همراهم را در صحنه تصادف دزدیده بودند و امکان داشت خانواده‌ام به اشتباه و بر اساس اطلاعات پرونده تصور کنند مرده‌ام!


نه هاكي، نه فوتبال آمريكايي
زندگی من در یک دقیقه تغییر کرد و همه چیز عوض شد. شايد باورش سخت باشد، اما اين اتفاق را به فال نيك مي‌گيرم. حالا معتقدم زندگی انسان همیشه بر وفق مراد نیست و گاهی اتفاقات این‌چنینی می‌افتد. پارسال عضو تیم ملی بودم ولی چهره شناخته‌شده‌ای محسوب نمی‌شدم. حالا با این اتفاق هم شناخته شده‌ام و هم محبوب. کسانی که یک روز من را نمی‌شناختند، حالا وضعیت سلامتی‌ام را پیگیری می‌کنند و این خیلی برای من ارزش دارد. قبل از تصادف نه‌تنها آدم معروفی نبودم، بلکه حتی رشته ورزشی‌ام هم تا حدودی ناشناخته بود. وقتی می‌گفتیم راگبی، پاسخ می شنیدیم: «هاکی؟» یا خیلی‌ها می‌گفتند «همان فوتبال آمریکایی؟» حالا ديگر رشته راگبی هم به‌واسطه اين اتفاق بيشتر شناخته شده.


ورزشكار رشته تيروكمان مي‌شوم
قبل از تصادف، یک تیم راگبی داشتم و مربی تیم دختران زیر 16 سال بودم. گاهي سر تمرین تيمم می‌روم. اخیرا کاپیتان تیمم و شاگردم به من پیشنهاد داده که برای تقویت دست و مچ‌هایم در رشته تیروکمان فعالیت کنم. با توجه به اینکه هفته گذشته پلاتین دست‌هایم را درآوردم ولی جای زخم و بخیه‌ها هنوز بهبود پیدا نکرده، به محض بهبود یافتن تمرین‌ها را استارت می زنم.

41257

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 549464

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
    0 4
    تیپت خوب نیست