گلوی فرهنگ و چنگ سیاست

تجربه‌های عینی نشان می‌دهد که نسبت سیاست و فرهنگ در جامعه ما از نوع کشورهای گروه دوم است و سیاستمداران (معمولاً) به طور مستقیم در بخش فرهنگ اعمال نفوذ کرده‌اند.

نسبت سیاست و فرهنگ در حکومت‌ها نسبت حاکم و محکوم است. آن که حکم می‌راند و فرمان می‌دهد سیاست است و آن که فرمان می‌پذیرد و حکم می‌شنود فرهنگ است. این نسبتِ قهری در کشورهایی که بخش‌های مختلف آن نهادینه شده و به نوعی اعتماد متقابل میان این بخش‌ها به وجود آمده، چهره‌ای غیرمستقیم دارد، یعنی اعمال نفوذ سیاست بر پیکره فرهنگ نامحسوس جلوه می‌کند تا حدی که گمان می‌رود سیاست و فرهنگ دو مقوله جدا و غیر مرتبط هستند که هر یک به طور مستقل زندگی می‌کنند. اما در کشورهایی که نهادها، مکان قانونی خویش را نیافته‌اند و یا از استقرار در این مکان‌ها رویگردان هستند و هنوز اعتماد متقابل بر تفکر آنها جاری نشده است، این اعمال نفوذ، مستقیم و بی‌واسطه صورت می‌گیرد. یعنی سیاستمداران با همه چیز کار دارند، از جمله فرهنگ و فرهنگ‌مداران.
کشورهای گروه اول که معمولاً جزو جوامع پیشرفته به شمار می‌آیند این اقبال را دارند که وجوه فرهنگی خود را با سرعت بیشتری پیش ببرند، چرا که مزاحمت‌های علنی سیاست در آنجا به حداقل رسیده است، اما در جوامع گروه دوم بخش فرهنگ به طور روزمره تحت تأثیر حوادث سیاسی کوچک و بزرگ بسر می‌برد و چون طفیلی بخش سیاست است، رشد و بالندگی از آن گرفته می‌شود. به همین دلیل دو تفاوت آشکار بین این دو گروه از حاکمیت‌ها رخ می‌نماید. کشورهای گروه اول بیشتر به زمان خود می‌بالند، اما گروه دوم بیشتر به گذشته‌شان افتخار می‌کنند. گروه اول صادر کننده فرآورده‌های فرهنگی هستند و گروه دوم وارد کنندة آنها.
تجربه‌های عینی نشان می‌دهد که نسبت سیاست و فرهنگ در جامعه ما از نوع کشورهای گروه دوم است و سیاستمداران (معمولاً) به طور مستقیم در بخش فرهنگ اعمال نفوذ کرده‌اند. گاه تحولاتی در کشور رخ می‌دهد که امیدهایی برای اصلاح این نسبت به وجود می‌آید و فرهنگ‌مداران آرزوی دیرین خود را دور از دسترس نمی‌بینند و امیدوار می‌شوند حاکمیت سیاسی در تعریف تازه‌ای که از نسبت سیاست و فرهنگ ارائه می‌کند، این آرزو را برآورده نماید. این امید هنوز به مرز ناامیدی نرسیده است. اما تنش‌های سیاسی گاه و بی‌گاه دامن همه بخش‌ها از جمله بخش فرهنگ را می‌گیرد و حکایت غم‌انگیزی می‌خواند که ما چه راه طولانی و پر اُفت و خیزی برای تصحیح این نسبت پیش رو داریم. این تنش‌ها به ما می‌گوید که استعداد خوبی برای از دست دادن امنیت فرهنگی و پذیرش تنش‌های سیاسی داریم و اینکه دود کور کنندة سیاست را به نسیم دلنواز فرهنگ ترجیح می‌دهیم و هنوز دوست داریم هنگام حرف زدن از فرهنگ و ادب و هنر، دستان خالی‌مان را پنهان کنیم و با یاد گذشته‌ها و تمدن‌هایی که دیگر نیستند، سخن برانیم. این تنش‌ها نشان می‌دهد که موقعیت فرهنگی ما برای تولید فرآورده‌های ادبی - هنری چقدر متزلزل است و چقدر علاقه‌مند هستیم که مصرف کنندة کالاهای فرهنگی دیگران باشیم؛ دیگرانی که مرگ‌شان را آرزو می‌کنیم. و بالاخره اینکه گریبان فرهنگ کماکان در چنگ سیاست است.
برای جبران این آسیب‌پذیری چه باید کرد؟ ابتدایی‌ترین کار آن است که هنرمندان و ادیبان (اهالی بخش فرهنگ) ساحت خود را از آلوده شدن به این حوادث روزمره سیاسی دور دارند و شأن ادب و هنر را برتر از ورود به درگیری‌های زودگذر بدانند. یعنی افق‌نگری کنند و از نگاه دائم به زیر پای خود بپرهیزند. راه دیگر آن است که شخصیت حقیقی فرهنگ آشکار شود و به دنبال آن احترام عمومی نسبت به آن برانگیخته گردد. دیگر آنکه سیاستمداران یقین کنند بدون محترم شمردن فرهنگ، جامعه تحت حاکمیت آنان هویتی نخواهد داشت تا به آن ببالند یا دیگران را به تماشایش بخوانند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 382115

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • لندرودی IR ۱۴:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۳
    0 0
    با سلام مطالب مفید و کاربردی ایشان راهگشا است بیشتر از ایشان استفاده شود.
  • بی نام US ۰۶:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
    0 0
    باسلام به خبر انلاینی ها این گونه مطالب های ارزشمند را بیشتر گسترش به دهید تا ذروغ های کاسب کارانه که هر چند وقت با نام مرحوم ایت مطرح میکنید بند از قدیمی های روزنامه جمهوری اسلامی ازشماره صفر بودم حقیقت بر خلاف انچه کاسبان سیاسی اشاره میکنند میباشد با نگاهی به جریان های گمشده در تاریخ ایران یکی ازانها اقای مظفر بقایی ومرحوم ایت و بازما ندگانی ازان جریان ها ی پیچیده تاریخ این کشور که بسیار هولناک میباشد می خواهند حقیقت واقیت ها را محو کنند شما خبر انلا ینی ها جاده را برای این نگین های تاریخ ایران صاف نکنید با تشکر از قدیمی های روز نامه جمهوری اسلامی.