غوغای ادب

گفتار و نوشتار جامعه‌ی فارسی‌زبانان خبر از بحران ادب می‌دهد. می‌دانیم ادب چی است؟

اگر اهل نوشتن در شبکه‌های اجتماعی یا دنبال کردن مطالب در فضای مجازی باشید، حتماً بارها شاهد بحث‌های فارسی‌زبانان دراین فضاها بوده‌اید. تجربه‌ای شخصی می‌گوید در بسیاری از موارد پس از جدی شدن یک بحث، معمولاً سومین حرف جدی‌ای که بین دو طرف رد و بدل می‌شود، درباره‌ی ادب و اخلاق است. یکی از طرفین آن دیگری را به نداشتن ادب و اخلاق متهم می‌کند و کار به «ادب مرد به ز دولت اوست» و «بی‌ادب محروم ماند از لطف رب» و «بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد - بلکه آتش در همه آفاق زد» می‌کشد. کمی بعدتر هم بحث را نیمه‌کاره رها می‌کنند چون دست کم یکی از دو طرف گمان می‌کندصحبت با آدم بی‌ادب وقت تلف کردن است و عاقلانه نیست.

همه‌ی این‌ها - اگر از آن سوی دیگر بنگریم - نشان می‌دهد فارسی‌زبانان دچار بحران ادب هستند. کسی که دائم از ثروت حرف می‌زند، یا فقیر است یا ثروتمندی تازه به دوران رسیده. ثروتمندان جاافتاده زیاد از داراییشان نمی‌گویند. کسی که در هر سه جمله یک بار نام غذایی را می‌برد، هم کم‌ظرفیت است و هم تا به حال آن غذا را نمی‌شناخته و تازه با آن غذا آشنا شده است. این ملاک تنها فردی نیست، اجتماعی نیز هست. وقتی میزان توجه به مفهومی در گفتار و نوشتار جامعه‌ای از حد متعارف بیشتر می‌شود، بیش از این که نشان از پیوند آن جامعه با آن مفهوم باشد، نشان از بحران است و این در مورد جامعه‌ی فارسی‌زبانان و مفهوم ادب صدق می‌کند.

به طور واضح راننده‌ای را یادم هست که خیابان یک‌طرفه‌ای را در یک قسمت شلوغ شهر خلاف جهت می‌آمد و من ازش پرسیدم خجالت نمی‌کشی؟ و او در جوابم گفت شما آقا ادب ندارید و شیشه‌ی ماشینش را بالا کشید.

 دست کم بد نیست اگر تلاش کنیم بفهمیم این «ادب» چی است که ما دچار بحرانش هستیم. کار عجیب اما رایجی که در چنین مواردی می‌کنند، این است که برای فهم یک مفهوم به لغت‌نامه نگاه می‌کنند. لغت‌نامه کتاب مفیدی است و به کارهایی می‌آید، اما برای فهم یک مفهوم، آن هم مفهومی کلیدی، محوری، و تأثیرگذار، دانستن معادل یا معنی یک واژه دردی را دوا نمی‌کند. برای فهم یک مفهوم ما به نظریه‌ای نیاز داریم که آن مفهوم را برای ما روشن کند. چهارچوبی ذهنی، گردآیه‌ای از آموزه‌ها، که ذهن ما را سامان و جهت می‌دهد تا با دانستن این مجموعه آن مفهوم را نیز دریابیم.

شما نظریه‌ای سراغ دارید که ادب را به ما بشناساند؟

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 464930

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۷:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
    3 4
    ها ای که گفتی یعنیی چٓه؟
  • بی نام US ۰۹:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۵
    9 4
    خوندن نقدها و تحلیل های آقای علیانی همیشه برام مفید بوده. امیدوارم این متن ها ادامه دار باشن.
  • بی نام IR ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۶
    5 0
    جالب بود. هیچوقت از این منظر به مقوله ادب نگاه نکرده بودم.
  • پریناز A1 ۱۹:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۰
    2 6
    همه ادب رامیشناسندولی اگر خودرابدون دلیل موجه باادب میدانندعلتش نبودمعرفت است.معرفت وشعور اسباب لازم برای دوری از خودبینی هستندکه موجب شده هریک ازماخودرامحورعالم بدانیم وتصورکنیم هرآنچه ما انجام میدهیم عین ادب وفراست است وهرکس به ما خرده بگیرد اونادان وبی ادب است.وداشتن معرفت به تربیت نیازدارد.ازکودکی. سی سال است که ما فقط ازخودمان وبچه هایمان تعریف وتمجیدمیکنیم وهرنقدی را خصوصا نقد به نحوه تربیت کودکانمان را بدخواهی وحسودی تلقی کرده ایم وحالا بچه هایی که آنگونه بزرگ شده اند همین جامعه ایست که هرفردش خودرا باادب میداندودیگران را نفهم وبی ادب.