سمیه علیپور: تندروی در اظهارنظر در مورد اشخاص، آثار هنری، نهادهای مرتبط با فرهنگ و هنر و مسائلی از این دست، چند سالی است که به وضوح دیده میشود. فراگیری این ادبیات، به طور کلی نقد و تحلیل واقعی هنر و هنرمند را در اغلب موارد تحت تاثیر قرار داده و به جای نقد اثر هنری و یا عملکرد یک هنرمند، با نقدی توام با رنگ و بوی سیاسی مواجه میشویم،. گویا هنرمند، یک سیاستمدار، رئیس حزب و یا نماینده مجلسی است که باید چنان محکم به گوش او سیلی زد که دیگر حرفش در دنیای سیاست خریدار نداشته باشد، غافل از اینکه هنرنمایی هنرمندان، نه به واسطه نسبتهای سیاسی و نه با نقدهای تند، از چشم تیزبین مخاطب همراه با دنیای هنر دور نمیماند.
چندیست که صحبت درباره سه سینماگر به یک «مد» در رسانهها تبدیل شده، از خبرگزاریها و سایتهای رسمی تا صدا و سیما و روزنامهها. این روزها اغلب افراد درباره عباس کیارستمی، رخشان بنیاعتماد و ابراهیم حاتمیکیا صحبت میکنند، اما صحبت درباره هر کدام از این سینماگران جریان خود را دارد.
رخشان بنياعتماد
ماجرای رخشان بنیاعتماد از این قرار است که سینماگر صاحبنام سینمای ایران در سالهای مدیریت جواد شمقدری، فیلمی با عنوان «قصهها» ساخت؛ فیلمی که جریان تولید آن پیچیدگیهایی داشت و بالاخره توانست مجوزهای لازم را دریافت کند و در جشنواره سی و دوم فیلم فجر به نمایش درآید. فیلم بنیاعتماد واکنش این سینماگر به مسائل جاری در اجتماع است؛ همان حرفهایی که در محافل مختلف، از تاکسی و اتوبوس و مترو تا تریبونهای رسمی در مورد آنها صحبت میشود، در فیلم بنیاعتماد با نگاه هنرمندانه این سینماگر روایت شده است.
سینمای ایران به طور کلی بنیاعتماد را به عنوان هنرمند به جا میآورد که دغدغه دارد؛ فیلمسازی که هر یک از فیلمهای او رنگ و بوی نقد اجتماعی دارند، گاه این نقد بطئیتر بوده و گاه صریحتر بیان شده است. به دلیل وضعیت جامعه ایرانی در سالهای گذشته، بنیاعتماد نیز در «قصهها» روایتی از جامعه مطرح میکند که همواره تلاش شده چندان هم به چشم نیاید، اما این کارگردان به همان سبک و شیوه همیشگی خود جامعه را بیپرده دیده و در «قصهها» قصد کرده برداشت خود را ارائه دهد.
حالا این روایت سینماگر صاحبسبک سینمای ایران به مذاق گروهی خوش نیامده و این ناخوشایندی زمانی بیشتر جلب توجه کرد که فیلم او توانست در جشنواره فیلم ونیز جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کند. بعد از این بود که انبوه انتقادها متوجه بنیاعتماد و ساختهاش شد، بعضی فیلم او را «سیاهنمایی» نامیدهاند، با این توجیه که بنیاعتماد با هدفی (حالا جلب توجه خارجیها و یا هر دلیل دیگری) جامعهاش را در فیلم سیاهتر از آنچه هست نشان داده است. کارگردان مطرح سینمای ایران هیچگاه تلاش نکرد به صورت مستقیم به این اظهارنظرها که در رسانههایی با طیف فکری مشخص فراگیر شده بود، پاسخ دهد.
این آغاز راه بود، ادامه آن به جایی رسید که دیگر حمله به بنیاعتماد به صورت یک مد درآمد، تا جایی که این روزها همزمان با هفته دفاع مقدس از «گیلانه» ساخته این سینماگر به عنوان فیلمی ضدجنگ نام برده میشود؛ فیلمی که در جشنواره دهم دفاع مقدس به نمایش درآمد و علاوه بر آنکه جایزه بهترین بازیگر زن را برای فاطمه معتمدآریا به همراه آورد، جایزه ویژه هیئت داوران را هم نصیب بنیاعتماد کرد.
جرقه انتقاد به این فیلم بنیاعتماد در برنامه «هفت» و صحبتهای ابراهیم حاتمیکیا خورد و در حرفها و بحثهای حاشیهای ادامه پیدا کرد و راه به جلسه سینما روایت برد، در جلسه سینما روایت که به نقد و بررسی فیلمهای دفاع مقدسی اختصاص داشت، صحبت از «گیلانه» به میان آمد و در مورد آن گفته شد: «آثاری مانند «گیلانه» از این میگویند که در زمان جنگ همه درگیر فقر و بدبختی بودهاند و اصلا وجوهی مثل ایثار و ازخودگذشتگی و حس نوعدوستی که آن روزها وجود داشت در این آثار جایی ندارد.»
حالا به بهانه «گیلانه» و «قصهها» انتقاد به بنیاعتماد تبدیل به یک مد در میان گروهی شده است، گویا موضعگیری در مورد این سینماگر از سوی برخی تکلیفی است که باید انجام دهند.
ابراهیم حاتمیکیا
فیلم سینمایی «چ»، پیش از برگزاری جشنواره سی و یکم فیلم فجر تا پایان مراحل فنی رفته بود، اما بنا به هر دلیلی، این فیلم یکسال در انتظار ماند تا جشنواره سی و دوم و دولت یازدهم از راه برسد. «چ» به جشنواره آمد و جوایزی هم از این رویداد سینمایی دریافت کرد، اما حاضر نبودن حاتمیکیا در مراسم پایانی جشنواره نشان از نارضایتی فیلمساز از وضعیت داوریها داشت.
به دلیل اهمیت موضوعی فیلم «چ» جلسات متعددی درباره این فیلم بعد از جشنواره برگزار شد. این جلسات فرصتی بود برای آنکه حاتمیکیا دیدگاه خود را درباره موضوعات مختلف مطرح کند، از جریانهای اجتماعی تا سینماگران. گاه این اظهارت حاتمیکیا واکنشی را نیز به همراه داشت و زمانی فقط سخنان او بود که در رسانههای مختلف انعکاس مییافت.
وقتی حاتمیکیا در برنامه «هفت» حاضر شد و بعد از آنکه در یادداشتی در جریان جشنواره فیلم دفاع مقدس، نسبت به بعضی از موضوعات و سینماگران انتقادهایی را مطرح کرد، انتقادها و واکنشهای رسانهای نسبت به او آغاز شد. یادداشتهای مختلفی در مورد حاتمیکیا و این اظهاراتش نوشته شد و برخی به دنبال یافتن ریشههای این سخنان در رویه قبلی حاتمیکیا و گاه فیلمهای او رفتند و تعدادی هم با ابراز خوشحالی از اینکه کارگردان «آژانس شیشهای» چنین موضوعاتی را مطرح کرده است، به حمایت از او برخاستند.
این روزها کنار هم قرار دادن نام حاتمیکیا با برخی از فیلمسازان زمینهای برای مطرح کردن انتقادهایی به او شده است، بودجه فیلم این فیلمساز و همچنین نوع نگاه او به آثار همکارانش زمینه را برای طرح نقدهایی گاه تند در مورد این سینماگر باز کرده است.
انسیه شاهحسینی فیلمسازی که در حوزه سینمای دفاع مقدس فعالیت میکند، در مورد اظهارات حاتمیکیا،گفت: «فیلمساز دفاع مقدس باید حداقل رفتارش مثل شهید باشد. ما وقتی از شهید حرف میزنیم باید کمی از او تاثیر گرفته باشیم. شهدا وقتی رفتند که بجنگند، نمیگفتند که من برای شمیرانیها شلیک میکنم، این آرپیجی را برای میدان راهآهنیها میزنم اما برای آن بدحجابها نمیجنگم. او برای تمام آدمها و برای یکسری از اعتقادات، خاک و وطنش میجنگید. من آقای حاتمیکیا را خیلی دوست دارم. زمانی که ایشان از خانم آبیار حمایت کردند گفتم الحمدلله. از من هیچ کس حمایت نکرد اما از یک زن که وارد این حوزه شده است، دفاع کردند که خدا پدرش را بیامرزد و تا اینجایش خیلی خوب است اما احساس کردم ایشان در ورطهای افتاده است.»
او ادامه داد: «ما الان به وحدت احتیاج داریم و وحدت کلمه است که ما را نجات میدهد. ماها را چرا مردم دوست دارند؟ چون ما دوست دوستشان هستیم. آقای حاتمیکیا خوشبختانه «چ» را ساختند و کسی که به اندازه «چ» به شهید چمران نزدیک شده، خودش باید یک چمران باشد. شما به سوسنگرد و دهلاویه بروید بپرسید چمران که بود. تمام گروه چمران تا بالای دست خالکوبی داشتند. آدمهایی بودند که نوشیدنی مصرف میکردند و نمازخوان آنچنانی نبودند، ولی ایشان با دید پیغمبرگونه آنها را جذب کرده بود. فکر میکنم آقای حاتمیکیای عزیز که همه دوستش دارند و از همه بیشتر من، باید دیدی اینشکلی داشته باشند و همه را دور هم جمع کنند نه اینکه تفرقه بیندازند. الان وقت این حرفها نیست و باید وحدت داشته باشیم.»
عباس کیارستمی
انتشار فیلمی از کارگردان جهانی سینمای ایران در مقطعی که حرفهای حاتمیکیا موضوع داغ مطبوعات و رسانهها بود، موجب شد تا کارگردان «به رنگ ارغوان» در مراسم پایانی جشنواره فیلم مقاومت انتقادهایی را نسبت به عباس کیارستمی مطرح کند. انتقاد از کیارستمی و سوءتفاهمی که در مورد آن فیلم به وجود آمد، راه را برای نقدهای تند از سوی برخی رسانهها باز کرد. کیارستمی که سالهاست به دلیل خودداری شخصیاش از موضعگیریهای سیاسی از یک سو و از سوی دیگر دوری فیلمهایش از فضای نقدهای اجتماعی و سیاسی دچار دردسرهایی از این دست نشده بود، این بار با اتفاقی جدید مواجه شد، گویا تا قبل از این ماجرا همه شمیشرها در غلاف بوده تا بهانهای به دست بیاید و حملهها به سمت کارگردان پرافتخار سینمای ایران آغاز شود، فیلمهایش و جوایزش به تندترین شکل نقد شوند و ارزشهای تمامی آنها زیر سئوال برود.
البته این اتفاق سال 1388 نیز در مورد کیارستمی رخ داده بود. این کارگردان صاحب نخل طلای کن، چند سال قبل در جشنواره ابوظبی، از سوی بهمن قبادی مورد انتقاد جدی قرار گرفت. قبادی که آن سال با فیلم «کسی از گربههای ایرانی خبر نداره» در جشنواره ابوظبی حاضر شده بود، بعد از آنکه از نظر مخالف کیارستمی در مورد فیلمش مطلع میشود، نامهای سرگشاده منتشر ميکند که در بخشی از آن آمده: «آقای کیارستمی عزیز!! شما حق نداری برای پاک کردن دامنت از سکوت و محافظه کاری، وجه پرارزش تعهد اجتماعی فیلمهای ما را نوعی اتهام جلوه دهی و به خاطر این ویژگی خطیری که ما داریم و شما نداری، سرزنشمان کنی. در تمام این سالها با کمترین تاثیرپذیری از سیاست و جامعه فیلم ساختی، که صد البته حق شما بود و انتخاب شما. سکوت هم حق شما بود، هرچند اگر لب به انتقاد از ستمگری حاکمان و اوضاع نابسامان اجتماعی هم می گشودی، حاشیه امنیتات از تمامی ما بیشتر بود.»
بازار انتقاد به کیارستمی میرفت که گرم شود، اما این بار رفع زودهنگام سوء تفاهم و درک برداشت نادرستی که از فیلم منتشر شده به وجود آمده بود، سبب شد موج تند نقدها بعد از چند روز فروکش کند.
رئیس شورای اسلامی شهر مشهد یکی از افرادی است که نسبت به سخنانی که از قول کیارستمی منتشر شده بود، انتقاد کرد و گفت: «اهانت به شهدا و شهیدان دفاع مقدس از سوی فردی که قصد نام بردن آنها را ندارم را محکوم میکنم.»
محسن انتظاری هروی ادامه داد: «کیارستمی شهدا را کشتهشدگان جنگی که هیچ مفهومی نداشته معرفی میکند در حالی که اگر اهمیت و غیرت جوانان و شهدای ما نبود عظمت این ملت به باد میرفت و هشت سال دفاع مقدس سبب احساس استقلال و خودباوری در ملت ما شد و ما اعضای شورای شهر مشهد این اقدام را محکوم میکنیم.»
سیدعزتاله ضرغامی هم که در همایش «نقش رادیو در دفاع مقدس» حاضر شده بود، به صورت غیرمستیقم نظر خود را درباره اظهارات مربوط به کیارستمی مطرح کرد: «در فضای مجازی گفته میشود که آیا در آن زمان، جنگ مفهومی داشته است یا نه؛ که در پاسخ باید گفته شود که آیا جنگ بیمفهوم است؟ در فطرت انسانی اگر به فردی حمله شود، ناخودآگاه دفاع میکند. جنگ چنین حالتی است.»
حسن عباسی هم در این زمینه اظهار نظر کرد: «سینماگر مدرنیست که برای کن فیلم میسازد، تا جایی که حرف انقلاب و جامعه و ایران و دفاع مقدس را میزند، به او توجه میشود. هر موقع هم اینها را کنار گذاشت، هویت خودش را بهتر نشان خواهد داد. ما گروه بسیار زیادی از دوستان سینماگر شبه روشنفکر را داریم که اینها فیلمهایی را میسازند که خودشان به آن ها اعتقادی ندارد. کسی که موضوعی را که اعتقادی به آن ندارد را میسازد، درواقع یک دروغگو است.»
5758
نظر شما