حافظی: استاندارد نیترات را تغییر دادند تا بگویند آب آلوده نیست/شهرداری نمی‌داند چقدر بدهکار است/عضو جبهه پایداری نیستم

رییس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر می گوید که نیترات آب تهران با توجه به استانداردهای جهانی، بالاست. حتی در روزهایی که هنوز بحران بی آبی رو نشان نداده بود.

امید کریمی، چکاوک ابراهیمی: بی آبی، آخرین و دم دستی ترین بحران زیست محیطی تهران است. شاید با کمی بدبینی بشود، به آن بلا گفت. اما تهران و شهرهای اطرافش، بحران های زیست محیطی بسیاری دارند؛ آلودگی هوا، گرد و خاک، فرسایش خاک، کارخانه های آلاینده، آلودگی آب و همه اینها موجب بیماری های مختلف و ناملایمات ممتد شده است. در یک سال گذشته که کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری در شورای شهر تهران تشکیل شده و البته رییس آن، رحمت الله حافظی بوده، درباره موضوعات مختلف زیست محیطی و سلامتی موضع گیری کرده است. درباره بخشی از معضلات سلامتی و زیست محیطی تهران با رحمت الله حافظی گفتگو کردیم. 

از او همچنین درباره انتخابات پرحاشیه هیات رییسه شورای شهر پرسیدیم. علاوه بر اینها، حافظی، همیشه یکی از نزدیکان دولت محمود احمدی نژاد محسوب می شده است. چه اینکه هم معاون وزیر بهداشت در دولت نهم بوده و هم رییس تامین اجتماعی در دولت دهم. در انتخابات شورای شهر هم در لیست جبهه پایداری قرار داشت. درباره مناسبات سیاسی اش هم گفتگو کردیم. 

گفتگوی خبرآنلاین با رییس کمیسیون سلامت،‌ محیط زیست و خدمات شهری را می خوانید؛

 

امسال، بی آبی به بحرانی جدی بدل شد که مشکلات ناشی از آن تهرانی ها را تهدید می کند، نمونه بارزش هم گرد و خاک بی وقت در تهران و یا هجوم مگس های سفید یا افزایش احتمال آبیاری محصولات کشاورزی با فاضلاب است. اگر وضعیت کنونی به همین روال ادامه یابد به نظر شما چه بلایی سر پایتخت نشینان می آید؟

موضوع کم آبی یک موضوع جهانی است و محدود به ایران و تهران نمی شود. به همین خاطر در سطح بین المللی روسای کشورها باید گرد هم جمع شوند و در این مورد تصمیم گیری کنند. در واقع باید تا دیر نشده فکری اساسی شود و منطقه ای و محلی تصمیم گیریهای کلانی در دستور کار کشورها قرار بگیرد. چون با گرم شدن کره زمین و افزایش درجه حرارت این انتظار را داریم که مشکل کم آبی روز به روز بیشتر شود. اما نکته مهم این است که اگر قرار باشد معضل کم آبی به صورت منطقه ای حل شود، نباید مدیران سیاسی و اجرایی این بحران را تبدیل به موضوعی امنیتی کنند و پوشش هایی روی اخبار این معضل قرار دهند. امنیتی شدن این موضوع باعث می شود دستگاه های اجرایی دچار بن بست شوند. 

اما از اردیبهشت ماه امسال بود که متولیان آب اعلام کردند ایرانی ها در سال جاری به ویژه تهرانی ها با بحران جدی آب مواجه اند. سوال از آقایانی که در راس امور آب هستند این است که چرا از همان زمان که بحران آب خیلی جدی بود،برنامه ریزی های لازم صورت نگرفت و اطلاع رسانی دقیق و شفاف انجام نشد. چرا به مردم نگفتید که مشکل کم آبی جدی است و باید جدی گرفته شود. چون اطلاع رسانی به مردم و جلب مشارکت همگانی یکی از بهترین راه های حل بحران های ملی و منطقه ای است.
اگر از همان موقع به مردم اعلام می شد که شهر دچار کم آبی و در آستانه بی آبی است، بی شک راحت تر مشکل کنونی حل می شد. اگر به خاطر داشته باشید در یکی از جلسات صحن علنی همان ابتدای سال نیز موضوع کم آبی را مطرح شد و گفتیم از مردم کمک بخواهید و نگذارید موضوع کم آبی امنیتی شود. اما کسی به این صحبت ها توجه نکرد و ماحصل آن نیز وضعیت کنونی شد. البته این مشکل مختص سال 93 نیست.

 

یعنی پیش بینی می کنید تهران در سال های آینده نیز با معضل کم آبی مواجه باشد؟

بی شک بله. حتی معتقدم در سال های آینده مشکل بیشتر و حادتر می شود. البته امیدواریم با مدیریت مناسب و اثرگذار مسئولان و مشارکت همه جانبه مردم هرچه سریعتر این بحران مدیریت شود تا سایه بی آبی از سر پایتخت و ساکنانش برداشته شود. اما این سوال هم درباره کم آبی تهران مطرح می شود که کدام یک از کشورهایی که دچار مشکل کم آبی اند، اوضاع شان به وخامت ایران است و شهرهایشان با چنین معضلات حادی مواجه است؟ اکنون ذخایر آب پایتخت در پایین ترین سطح خود قرار گرفته و هفتگی تخمین زده می شود که چقدر دیگر آب در سدها و منابع آبی باقی مانده است. حتی کشورهایی که دچار خشکسالی اقلیم هستند نیز می کوشند کم آبی شان را مدیریت کنند تا فقط به طور مثال مدت 10 روزه برای مدیریت بحران وقت نداشته باشند اما متاسفانه در کشور ما چنین مدیریتی وجود نداشت. چون در ایران مدیریت باری به هر جهت است، یعنی هر وقت مشکلی پیش می آید به فکر حل آن می افتیم و از قبل هیچ برنامه ریزی نداریم.
به همین دلیل است که معتقدم با مدیریت کنونی مشکل بحران آب نه در تهران بلکه در دیگر شهرها نیز حل شدنی نیست. نباید شاهد تشدید وضع کنونی باشیم که برویم به سمت برداشت از چاه های عمیق و کاهش کیفیت آب که آن نیز به روش درستی انجام نمی شود و دستاوردی ندارد جز افزایش خطرات سلامتی و زیست محیطی برای شهروندان.

 

بعد از جلسه انتخاب هیات رییسه پیشنهادی مطرح کردم که از سوی دوستان اصولگرای شورا پذیرفته نشد، اما مطمئن بودم در صورت موافقت مانع و حتی منجر به کاهش تنش ها می شد. پیشنهاد دادم آقای قناعتی از سمت منشی هیات رئیسه استعفا بدهند و به عنوان معاون اجرایی فعالیت کنند و با انتخابات مجدد یک نفر از اصلاح طلبان با رای بالا هر دو گروه در این جایگاه قرار گیرد تا آرامش خیال این جناح نیز فراهم شود، اما این پیشنهاد پذیرفته نشد. معتقدم اگر اینطور می شد و یک نفر از اصلاح طلبان در جمع هیئت رئیسه حضور می یافت جناح دیگر نیز از روند وقایع مطلع می شد و تشکیل جلسات در پشت درهای بسته این شبهه را ایجاد نمی کرد که قرار است چه اتفاقی رخ دهد

به کاهش کیفیت آب اشاره کردید. در چندسال گذشته یکی از ابهامات درباره آب تهران، افزایش نیترات بوده است. حتی در دوره ای، بحران هم شد. امسال هم گفته شد ممکن است با افزایش سهم آب چاه در آب تهران، نیترات آب بالا برود. 

چندی پیش گزارشی به دستم رسید از کیفیت آب تهران در فصل تابستان که با مطالعه و مقایسه آن با فصل بهار مشخص شد بهار و تابستان 93 میزان نیترات آب تهران نسبت به استانداردهای بین المللی مطلوب نیست. البته این مطلوب نبودن کیفیت آب بستگی به این دارد که استاندارد را چه بدانیم. اگر استاندارد محیط زیست آمریکا را مبنا قرار دهیم که حداکثر میزان نیترات آب را 10 میلی گرم در لیتر اعلام می کند، بهار و تابستان وضعیت کیفی آب تهران مطلوب نبوده است. بر اساس استاندارد سازمان بهداشت جهانی، نیترات آب در هر لیتر بایستی کمتر از 45 میلی گرم باشد هر چند میزان مطلوب کمتر از 10 میلی گرم و برای کودکان و اطفال نیز کمتر از 15 میلی گرم در نظر گرفته شده است.

با استاندارد ملی همخوانی دارد؟ چون مدام گفته شده که کیفیت آب تهران استاندارد است.

میزان نیترات داخل آب شرب مناطق تهران در فصل بهار از استاندارد جهانی پایین تر بوده و در فصل تابستان بسیار پایین تر قرار گرفته به طوریکه میانگین در برخی مناطق به 30 تا 35 میلی گرم نیز رسیده است. به همین دلیل است که معتقدم وضعیت کیفیت آب تهران نیز مطلوب نیست و در شرایط نزدیک بحران قرار دارد و امیدوارم مدیران اجریی منطقی و فنی با این مشکل برخورد کنند. در اینجاست که آن روی سکه که استاندارد ملی قرار دارد به چشم می آید. معضل کنونی کشور این است که استاندارد ایران استاندارد نیست. این جمله را در بازدیدی که از کارخانه تولیدی اسکانیا داشتم نیز به کار بردم که استاندارد ملی ایران، استاندارد نیست و هر چه زودتر باید متولیان امر شاخص های استاندارد ملی را بازبینی کنند.

 

یعنی شاخص های استاندارد ملی ما قدیمی شده اند و نیاز به بازنگری دارند؟

اینگونه نیست. حدود 5 سال پیش قبل از اینکه اتفاقی در یک گوشه از تهران رخ بدهد و میزان نیترات آب به 48 میلی گرم در هر لیتر برسد، شاخص استاندارد ملی نیترات در هر لیتر آب شرب، 45 میلی گرم بود اما برای اینکه در آن اتفاق کسی زیر سوال نرود و بحران به خوبی و خوشی حل و فصل شود، خط کش استاندارد از 45 میلی گرم کمی بالاتر رفت و به 50 ارتقا یافت تا دیگر کسی مقصر شناخته نشود. به همین دلیل نیز الان استاندارد نیترات آب کشور به 50 میلی گرم رسیده است. پس اگر با خط کش استاندارد ملی به میانگین نیترات آب تهران در بهار و تابستان نگاه کنیم همه چیز خوب است و فصل بهار و تابستان با استانداردها مطابقت دارد. اما بر اساس استاندارد محیط زیست آمریکا، خیر. وضعیت مناسب نیست. حتی در تابستان افزایش میزان نیترات نیز داشته ایم البته این میزان از سقف استاندارد ملی خارج نشده و امیدواریم خارج نشود. 

 

بحران کم آبی چه تاثیر منفی بر اقیلم تهران بر جای گذاشته؟ به نظر می رسد روز به روز بر شدت مشکلات زیست محیطی تهران افزوده می شود.

به طور قطع هر سال به واسطه کاهش 60 سانتی متری سطح منابع آب زیرزمینی و دست اندازی بی حد و حصر به منابع زیرزمینی شاهد بروز خشکسالی و افزایش مشکلات زیست محیطی خواهیم بود. نکته قابل توجه آن است که در آینده با بحرانی جدی تر مواجه می شویم تا جایی که پوشش گیاهی مناطق اطراف تهران و کل کشور تهدید می شود. یعنی گرفتار یک چرخه معیوب می شویم. چون خشکسالی باعث رفتن پایین سطح آب می شود، با پایین رفتن آب پوشش گیاهی از بین می برد و با پایین رفتن پوشش پیاهی نیز بر میزان خشکسالی افزوده می شود و این چرخه معیوب همین طور ادامه می یابد تا اوضاع وخیم تر شود. و مهم تر از همه اینکه یکی از دلایل بروز و تشدید پدیده ریزگردهای تهران نیز خشکسالی هاست؛ به دلیل کم آبی، پوشش گیاهی تهران از بین رفته در حالیکه پوشش گیاهی و کمربند سبز حریم پایتخت مانعی برای بروز پدیده ریزگردهاست.
از طرف دیگر خشکسالی تهران سبب بروز معضل مگس های سفید نیز شده است. البته هجوم این تعداد زیاد مگس سفید به خیابان ها و درختان پایتخت به دلیل استفاده ناصحیح از آفت کش ها و سموم کشاورزی نیز بوده است که باعث از بین رفتن جانوارن مفید شده است. پس در مجموع بی دقتی و بی توجهی مسئولان و مدیران وقت به مسائل زیست محیطی و کم اهمیت شمردن سلامت مردم باعث بروز این اتفاقات می شود. انتظار داریم همه حوزه ها گامی را که بر می دارند در هر زمینه ای که هست به سلامت مردم و محیط زیست توجه کنند. اگر پیوست های سلامت و محیط زیست در هر طرحی مد نظر قرار گیرد، می توانیم با قاطعیت بگوییم که آسیبی به محیط زیست وارد نمی شود اما اگر پیوست های زیست محیطی و سلامت مغفول واقع شود، شاهد ادامه بروز آسیب ها در ابعاد مختلف به شهر و شهروندان خواهیم بود.
 

بر اساس آمار شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، در سال ۹۳ تاکنون شمار روزهای پاک چهار برابر سال گذشته و روزهای سالم پایتخت نسبت به سال گذشته بیشتر بوده است. ضمن اینکه آلودگی امسال بیشتر به دلیل گرد و خاک بوده تا آلودگی ناشی از موتور خودروها. فکر می کنید وضع و حال آلودگی هوای تهران رو به بهبود است یا شرایط چندسال گذشته تکرار می شود؟

آلودگی هوای پایتخت ریشه در علل مختلف دارد و بسته به اینکه وضعیت آب و هوای تهران در نیمه دوم امسال چطور باشد، افزایش یا کاهش می یابد. اما اگر با این پیش فرض که همه شاخص ها، چه از نظر سلامت فنی خودروها و چه سوخت مصرفی مثل سال گذشته باشد و استاندارد خودروها تغییری نکند و کاهش حجم تردد خودروها و ترافیک نیز رخ ندهد، باز نمی توانیم بگوییم که هوا نسبت به سال گذشته بهتر خواهد شد یا بدتر. چون فاکتورهای جوی هم در آلودگی هوای شهرها دخیل اند. مثل میزان وزش باد یا سرد شدن دمای هوا یا بارندگی. اما در مقایسه با سال گذشته یک اتفاق مهم رخ داده و آن بهتر شدن کیفیت سوخت است. پس اگر پیش فرض را ثابت مثل سال قبل در نظر بگیریم، باز شاهد آلودگی ها در هوای تهران خواهیم بود.
البته اگر تمام مسائلی که به دست انسان قابلیت مدیریت دارد را به درستی مدیریت کنیم و همه موانع شناسایی و مسیرها هموار شوند، بی شک در مدت سه تا چهار سال آینده شاهد کاهش آلودگی های هوا خواهیم بود. اما نمی توانیم برای امسال خوش بین باشیم؛ چون شرایط آب و هوایی به هیچ عنوان قابل پیش بینی نیست، هرچند گام های اثرگذاری برداشته شده است. به طور مثال باید بکوشیم در کمترین زمان ممکن موتورسیکلت های بنزینی را تبدیل به موتورسیکلت های برقی کنیم. خودروهای هیبریدی وارد شهر شوند و زیرساخت های لازم را فراهم کنیم تا در سال های آینده شاهد بهتر شدن وضعیت هوا باشیم.

 

یکی از برنامه های کمیسیون سلامت شورای شهر پیگیری موتورسیکلتهای برقی است. این طرح به کجا رسید؟

در این زمینه دولت همکاری خوبی داشته و عوارض واردات موتورسیکلت های برقی را از 40 درصد به 4درصد کاهش داده است. ما هم نشست‌هایی با بخش خصوصی برگزار کردیم و این اطمینان را به آنان دادیم که سیاست کل شورای شهر برای تهران این است که موتورسکیلت های برقی بتدریج جایگزین بنزینی شود؛ آنهم در کمترین زمان ممکن. تا وارد کنندگان این انگیزه را به دست آوردند که هر چه زودتر شرایط و مقدمات واردات را فراهم کنند. به تولیدکنندگان داخل نیز این اطمینان را دادیم که اگر خط تولید موتورسیکلت های برقی راه اندازی شود ، که حدود 2 تا 3 سال زمان می برد، مهاری در مقابل واردات خواهیم داشت. همچنین در سال 94 برنامه ای با اولویت محدوده بازار داریم تا تردد موتورسیکلت های بنزینی را دراین منطقه محدود کنیم و به دنبال آن نیز در مرحله دوم، این محدودیت را در محدوده طرح ترافیک به اجرا درآوریم. البته امیدواریم در فرصت باقیمانده از سال زیرساخت های لازم از سوی شهرداری فراهم شود تا در سال 94 بتوانیم موتورسیکلت های بنزینی را که منبع تولید 50درصد آلودگی هوای ناشی از منابع متحرک هستند را مدیریت کنیم.

به هر حال اجرای این طرح سه-چهار سال زمان می برد اما اقدام زود بازدهی که در این زمینه می تواند از سوی شورای شهر پیگیری و به سرعت منجر به کاهش آلودگی ها شود، اعمال قانون معاینه فنی سختگیرانه برای موتورسیکلت هاست. پلیس خود را موظف نمی داند موتورها را برای معاینه فنی جریمه کند، اما مثلا برای کلاه کاسکت موتورسوارها، سختگیرانه عمل می کند. آیا برای این موضوع مذاکراتی داشته اید؟

متاسفانه استانداردهای ما استاندارد نیست. معاینات فنی خودروها بر اساس استاندارد ملی در حال انجام است اما با وجود اینکه این استاندارد با استانداردهای جهانی یک اختلاف فاحش دارد و نیاز به بروزرسانی دارد یک مسیر انحرافی برای معاینه فنی خودروها و موتورسکیلت ها نیز وجود دارد و خودش به معضلی مبدل شده است، بدون مراجعه خودرو، برچسب معاینه فنی صادر می شود. این تخلف اکثرا در شهرهای اطراف تهران رخ می دهد و بر وسعت مشکلات آلودگی هوای پایتخت دامن می زند. این قانون گریزی در حالی انجام می شود که معاینه فنی خودرو در مراکز تهران قابلیت تخلف ندارد؛ وقتی خودرو بر سکوها قرار می گیرد از پلاک خودرو عکسی گرفته می شود و وقتی از طریق دستگاه ها چک آپ انجام می شود، عکس خودرو نیز در زمینه فرم های معاینه ثبت می شود. پس جای هیچ تخلف باقی نمی ماند اما در مراکز اطراف تهران این مشکل قانون گریزی به وفور دیده می شود. شورای شهر بارها از قوه قضائیه درخواست کمک و همکاری کرده ولی تاکنون پاسخی نشنیده است. پس وقتی این مشکل برای خودروها وجود دارد نباید از موتورسیکلت ها توقع دیگری داشته باشیم. هر چند شورا موظف است که همکاری نیروی انتظامی برایاین موضوع جلب کند.

 

یکی دیگر از معضلات محیط زیست شهر تهران، شهر میلیونی موش های پایتخت در زیر زمین است. روایت های مختلفی از تعداد این موش ها شنیده شده؛ عده ای می گویند به ازای هر تهرانی 6 موش وجود دارد یعنی ۴۰ میلیون موش. و عده ای هم می گویند این آمار کمتر است. آیا این عددها درست است؟

پدیده موش و مشکلات زیست محیطی آن در تهران مربوط به موش های خانگی نیست بلکه ناشی از نوع خاصی از موش هاست که "رت" نام دارند و نژادشان نروژی است. این مشکل نیز تنها مختص تهران نیست، در دیگر شهرهای بزرگ دنیا نیز این موش ها زندگی می کنند و مشکل آفرینند. اما موضوع مهم این است که این موش ها باید کنترل شوند تا به سلامت مردم آسیب نزنند. چون منبع متحرکی از آلودگی ها هستند چه باکتریایی، ویروسی و چه میکروبی و انواع بیماریهای همه گیر. در خصوص آمارشان هم تخمین ها متفاوت است از 300 هزار تا 40 میلیون گفته می شود. وقتی طیف وسیعی از تخمین ها را داریم نشان می دهد که اعداد به دست آمده علمی نیستند. 

 

برای مقابله با این موش ها اقدامات اثرگذاری انجام شده؟ قبل از این البته تک تیراندازها و طعمه گذاری و ... بود. اما موش ها هنوز هم هستند.

تا پیش از این مشکلی که داشتیم این بود که مبارزه با این موش ها به یک حوزه و واحد ستادی در شهرداری محول شده بود در حالیکه یک واحد ستادی نمی تواند در حد و اندازه های یک واحد عملیاتی به خوبی عمل کند. در اردیبهشت امسال این ماموریت از حوزه ستادی گرفته و به یکی از حوزه های عملیاتی محول شد. آنچه که شواهد نشان می دهد به نظر می آید کار نسبتا موفقی تا به حال دنبال شده هر چند منتظریم تا پایان آبان ماه نتیجه این فعالیت ها را از زبان مردم بشنویم، نه آمار و ارقام روی کاغذها. از همین رو در نظر داریم در مناطقی که آلودگی زیادی گزارش شده نظرات مردمی را بشنویم و مبنای قضاوت نهایی و موفقیت طرح را نظر مردم قرار دهیم. اما آنچه به نظر می رسد این است که طرح تاکنون روند قابل قبولی داشته است.

 

اگر کسی مدعی است که شفاف سازی مالی صورت گرفته به دو سوالم پاسخ دهد؛ نخست اینکه اگر شفافیت مالی وجود دارد بگویید هزینه تمام شده اتوبان صدر چقدر است؟ می بینیم که هنوز کسی پاسخ این سوال را نمی داند. سوال دوم این است به ما بگویید بدهی شهرداری به پیمانکاران چقدر است؟ باز هم کسی پاسخ این سوال را نمی داند.

یعنی روش های معدوم سازی گذشته اثرگذار نبودند؟

بر اساس خروجی کار روش ها اثرگذار نبوده است. اقدامات اولیه این بود که قبلا سموم از کشورهای واسط با اثربخشی کم خریداری می شد اما اکنون از تولیدکنندگان اصلی خریداری می شود. در گام دوم نیز نحوه کور کردن لانه موش هاست که تغییر کرده؛ در گذشته از ترکیب سیمان و خرده شیشه برای بستن لانه موش ها استفاده می شد. در حالیکه یک شبکه لانه حداقل 6 تا 8 معبر خروجی و ورودی دارد. این روش استفاده از سیمان و شیشه خیلی اثربخشی نداشت و منجر به بسته شدن تنها یک یا دو معبر می شد اما اخیرا در دنیا از مواد کلوئیدی که مثل ژل است برای معدوم و کورسازی لانه رت ها استفاده می شود. با تزریق این مواد تمامی مسیرها بسته می شوند و جانور در لانه محبوس و کشته می شود. با تزریق این مواد کلوئیدی که تهدیدی هم برای محیط زیست ندارد به نظر می رسد گام موثری در معدوم سازی این جانوران برداشته می شود. مقدمات این مسیر فراهم شده است.


یکی از پیگیری های شما در یک سال گذشته، کارخانه روغن نباتی قو است. انتقال کارخانه روغن نباتی قو به کجا رسید آیا منطقه‌ای برای جایگزینی کارخانه در نظر گرفته شده است؟

انتظاری از مسئولان این است که در راستای حل مشکل پرسنل و اشتغال آنان گام بردارند تا مشکل کارخانه برطرف شود نه اینکه با مسیری که شورا دنبال می کند مقابله کنند، معقول نیست. از آنجایی که رئیس جمهور، نظام سلامت و تحول آن را در اولویت قرار می دهد، قطعا مقابله برخی مسئولان با مسیری که برای تعطیل شدن این کارخانه دنبال می شود، خلاف نظر رئیس جمهور است. انتظار داریم از مسئولان که برای حل مشکل پرسنل گام بردارند و متعاقبا کارخانه تعطیل و این مشکل زیست محیطی تهران نیز برطرف شود. در همین زمینه نشست هایی با معاون فنی سازمان تامین اجتماعی، مدیرکل مستمری های سازمان تامین اجتماعی و رئیس شعبه تامین اجتماعی منطقه ای که کارخانه در آن مستقر است داشته ایم. مشکلاتی مطرح شد و مقرر شد پرونده شاغلان این مجموعه که می توانند از مزایای بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند، مرور شود و تهسیلات لازم برای این امر فراهم شود.
 

آلایندگی کارخانه فقط برای هواست؟

این کارخانه با وجود نصب فیلتر، بوی نامطبوعی را در منطقه ایجاد کرده است که باعث آزار مردم می شود. البته فاضلاب این کارخانه در چند مرحله قابل مدیریت و تصفیه است تا کمتر خطرآفرین باشد.
 

برای جانمایی تهمیداتی در نظر گرفته شده است؟

هیات مدیره این کارخانه 50 هکتار زمین را زمانی که از مجتمع اقتصادی کوثر خریداری کردند در شهرک صنعتی قزوین برای جابه جایی کارخانه در نظر گرفته است، هر چند بایستی در آن فضا تغییر کاربری دهند و زیرساخت ها را ایجاد کنند که به نظرمی رسد حداقل 5 تا 6 سال زمان نیاز دارد. اما سهامداران مجموعه ای مشابه را در استان چهارمحال بختیاری دارند که در حال فعالیت است و می توانند بخشی از ظرفیت را به آن منطقه منتقل کنند. اما برای کارگران باید مزایای بازنشستگی پیش از موعد ایجاد شود. البته شهرداری اعلام آمادگی کرده که آن دسته از کارگرانی که سنوات کمی دارند در شرکت های پیمانکاری بکارگیرد دچار سرگردانی نشوند. این نکته را گوشزد کنم که قرار نیست صبر کنیم این کارخانه زیرساخت های مکان جایگزین خود را فراهم کند. باید سال 73 این کار انجام می شد؛ درست زمانی که حکم پلمپ این کارخانه به دلیل آلایندگی صادر شد. همان زمان مدیرعامل وقت، طی مکاتبه ای اعلام کرد که 10 سال فرجه لازم است تا بخش هایی از این کارخانه بین سال های 73 تا 83 از تهران خارج شود. اگر می خواستند می توانستند در این مقطع زمانی 10 ساله کارخانه را منتقل کنند. اما نه آن 10 سال و نه متعاقب آن 10 سال بعدی یعنی تا سال 93 هیچ تغییری در روند فعالیت کارخانه روغن نباتی قو رخ نداد.

 

از موضوعات سلامتی و زیست محیطی کمی فاصله بگیریم. ترکیب هیات رئیسه شورا تغییر کرد و تماما اصولگرا شد. پیش بینی بدبینانه این است که فضای شورای شهر پر تنش شود. تنشی که بسیاری انتظار داشتند در یک سال مدیریت آقای مسجد جامعی رخ دهد اما عملا اینگونه نشد. فکر می کنید در سال دوم شورای چهارم پایتخت تنش رخ خواهد داد یا اینکه با ایجاد تقابل دو جناح اصلی شورا قابل مدیریت خواهد بود؟

بعد از جلسه انتخاب هیات رییسه پیشنهادی مطرح کردم که از سوی دوستان اصولگرای شورا پذیرفته نشد، اما مطمئن بودم در صورت موافقت مانع و حتی منجر به کاهش تنش ها می شد. پیشنهاد دادم آقای قناعتی از سمت منشی هیات رئیسه استعفا بدهند و به عنوان معاون اجرایی فعالیت کنند و با انتخابات مجدد یک نفر از اصلاح طلبان با رای بالا هر دو گروه در این جایگاه قرار گیرد تا آرامش خیال این جناح نیز فراهم شود، اما این پیشنهاد پذیرفته نشد. معتقدم اگر اینطور می شد و یک نفر از اصلاح طلبان در جمع هیئت رئیسه حضور می یافت جناح دیگر نیز از روند وقایع مطلع می شد و تشکیل جلسات در پشت درهای بسته این شبهه را ایجاد نمی کرد که قرار است چه اتفاقی رخ دهد.
البته در دو جلسه اول جوی حاکم بود که با هر تصمیمی اصلاح طلبان از خود عکس العمل نشان می دادند اما پس از تشکیل چند جلسه از سال دوم شورای چهارم تهران جو آرام تر شد و بحث ها بیشتر جنبه فنی و تخصصی به خود گرفته اند. از همین رو بعید می دانم که جو شورا سیاست زده شود و پیش بینی می کنم بحث ها در چارچوب تخصصی و علمی دنبال شوند. ولی بی شک جلسات سختگیرانه تر از گذشته برگزار می شوند. اعضا با دقت بیشتری مسیرهای کارشناسی گذشته را دنبال می کنند و از هیچ خطایی چشم پوشی نمی کنند تا ضریب صحت کار شورا افزایش یابد.
 

در زمان انتخابات هیات رییسه شایعاتی درباره وعده های ۴ تا ۴۰ میلیاردی شنیده می شد، این موضوع صحت داشت؟

بعید می دانم.
 

از سوی شهردار اعمال نظر و نفوذی برای انتخاب رئیس شورای شهر صورت گرفت؟

مستنداتی ندارم که به استناد به آنها بگویم آقای قالیباف اعمال نظر کرده است و نقش مستقیمی در انتخاب رئیس شورای شهر داشته است، اما به طور کلی از طریق رسانه ها اعلام شد، لابی هایی انجام شده است.
 

یکی از رای های موثر انتخاب هیئت رئیسه به ویژه رئیس شورا، رای شما بود. به چه کسی رای دادید؟

هنوز هیچ کس از رای من خبر ندارد و به کسی نیز نگفته ام. آنچه روی سایت ها اعلام شد گمانه زنی بیش نبود.


اما در یک سال گذشته کوشیدید بین دو جناح حرکت کنید.

تلاش نکردم بین دو جناح حرکت کنم، بلکه کوشیدم به عنوان وکیل مردم در شورای شهر آنچه صلاح آنها است را دنبال کنم از این رو هدفم گاه به اصلاح طلبان و گاه به اصولگرایان تنه می زد اما در بیشتر مواقع به اصولگرایان تنه می زد. گرچه همواره در تمام تصمیم گیری هایم صلاح مردم برایم اولویت داشته است و این رویه در سه سال آینده نیز ادامه خواهد داشت.

 

به طور قطع هر سال به واسطه کاهش 60 سانتی متری سطح منابع آب زیرزمینی و دست اندازی بی حد و حصر به منابع زیرزمینی شاهد بروز خشکسالی و افزایش مشکلات زیست محیطی خواهیم بود. نکته قابل توجه آن است که در آینده با بحرانی جدی تر مواجه می شویم تا جایی که پوشش گیاهی مناطق اطراف تهران و کل کشور تهدید می شود. یعنی گرفتار یک چرخه معیوب می شویم. چون خشکسالی باعث رفتن پایین سطح آب می شود، با پایین رفتن آب پوشش گیاهی از بین می برد و با پایین رفتن پوشش پیاهی نیز بر میزان خشکسالی افزوده می شود و این چرخه معیوب همین طور ادامه می یابد تا اوضاع وخیم تر شود.

در محافل سیاسی، شما را از اعضای جبهه پایداری می دانند. دلایل هم البته به اندازه کافی وجود دارد. بالاخره در دوره ای منصوب آقای احمدی نژاد در تامین اجتماعی بودید و قبل از آن هم چهار سالی با آقای باقری لنکرانی در وزارت بهداشت کار می کردید. آیا به جبهه پایداری انتصاب دارید و در جلسات شان حاضر می شوید؟

هیچ گاه در تمام دوران مدیریتی ام فردی سیاسی نبودم و نخواهم بود. هدفم تنها خدمت کردن است. اما اگر سه نکته را باهم در نظر بگیرید این برداشت به وجود می آید که عضو و آمده از جبهه پایداری هستیم.


آن سه نکته چیست؟

نخست اینکه معاون دکتر لنکرانی بودم که از اعضای موثر جبهه پایداری است. دوم اینکه در تامین اجتماعی در دولت دهم بودم و رییس سازمان در حد، معاون وزیر محسوب می شود، پس از نظر کاری با آقای محصولی همراه بودم کار می کردم. نقش ایشان در جبهه پایداری نیز کاملا مشخص است. در انتخابات شوراها نیز نامم در لیست جبهه پایداری هم بود. اگر این سه فاکتور را در کنار هم قرار دهیم هر بیننده منصفی من را عضو جبهه پایداری می داند در حالی که هبچ ارتباط سازمانی برا این گروه نداشتم. 

 

چگونه با دکتر لنکرانی آشنا شدید؟

با دکتر لنکرانی سال 63 در دانشگاه علوم پزشکی شیراز آشنا شدم. ایشان دانشجوی سال بالایی بود. سال 72 که تخصص گرفتم و از شیراز خارج شدم تا سال 84 که ایشان به عنوان وزیر به مجلس معرفی شد، همدیگر را ندیدم. یعنی حدود 12 سال هیچ رابطه ای نداشتیم. نه دوستی نه روابط خانگی و نه روابط سیاسی و سازمانی. به واسطه یکی از دوستان مشترک تماسی گرفتند و گفتند که می خواهند بروند پیش آقای احمدی نژاد تا به عنوان وزیر بهداشت معرفی شوند. گفتند بروم کمک شان کنم تا به عنوان معاون توسعه منابع یعنی معاون پشتیبانی وزارتخانه معرفی شوم. گفتم حرفی ندارم ولی شرط دارم. ایشان خندیدند و گفتند شرط هم می گذاری؟ گفتم بله. گفتند فردای آن روز بروم جایی تا شرطم رو عنوان کنم. فردایش رفتم و گفتم قبول می کنم به شرط آنکه دستور خلاف قانون به من ندهید. چون مسئولیت تمام منابع وزارت بهداشت بر عهده معاونت منابع توسعه بود. تمام بودجه 45 دانشگاه علوم پزشکی و غیره. دکتر لنکرانی خندیدند و گفتند قبول. بعد گفتند که ایشان هم شرطی دارند. گفتم شرط شما چیست؟ گفتند وسط راه قهر نکنید و کار راه رها نکنید و تا آخر بایستید. قبول کردم. نتیجه هم همان شد که در دولت نهم کارهای خوبی انجام شد. اگر ازمن بپرسید در ۳۰ سال گذشته بهترین و بدترین دولت کدام بودند می گویم «دولت نهم بهترین دولت و بدترین دولت نیز دولت دهم بود که متاسفانه آسیب های زیادی را متوجه کشور کرد. نه به خاطر اینکه در دولت نهم حضور داشتم بلکه به دلیل میزان کار مفیدی که در آن دوره انجام شد.» به هر حال این مواردی که گفتم دلیل ارتباطم با دکتر لنکرانی بود.
 

ارتباط تان با آقای محصولی چگونه بود؟

ارتباط با آقای محصولی و ورودم به سازمان تامین اجتماعی به استعفایم از ادامه همکاری با وزارت بهداشت در دولت دهم برمی گردد. یعنی بعد از اینکه 5 ماهی از پایان دولت نهم گذشت و با خانم دکتر وحید دستجردی همکاری کردم؛ پیش بینی ام درست از آب درآمد دیگر نتواستم به همکاری ام ادامه دهم، پس استعفا دادم. از مجموعه دولت دور شدم و به سراغ کارهای علمی و آموزشی رفتم. به تدریس پرداختم تا حدود دو ماه بعد که آقای دکتر لنکرانی مجددا تماس گرفتند و اعلام کردند که من را برای مدیرعاملی بیمه خدمات درمانی که بیمه سلامت فعلی است به آقای محصولی پیشنهاد داده اند. گفتند اگر تماسی از سوی آقای محصولی گرفته شد، قبول کنم و مخالفتی نکنم. چند روز بعد تماس گرفتند و با ایشان جلسه ای تنظیم شد و برای اولین بار آقای محصولی را دیدم. تا آن زمان آقای محصولی را به جز در قاب تلویزیون ندیده بودم و با ایشان آشنایی نداشتم. در این جلسه یک ساعته، آقای محصولی 55 دقیقه صحبت کردند و من فقط 5 دقیقه آخر اظهار نظر کردم. ایشان در این 55 دقیقه مواردی را بعضا به صورت طبقه بندی شده بود را مطرح کردند و گفتند اگر این موارد را عنوان کردند، به دلیل اعتمادی است که دارند و می خواهند با ایشان همکاری کنم و سازمان خدمات درمانی را اداره کنم. بگذریم که چه حاشیه هایی از سوی وزارت بهداشت و خانم دکتر وحید دستجردی مطرح شد که جای طرح موضوع اش اینجا نیست اما بالاخره این پست را قبول کردم و درست 100 روز به عنوان مدیرعامل خدمات درمانی مشغول به کار شدم. پس از صد روز دوباره جلسه ای گذاشتند و به دلیل مشکلات و تعارضاتی که برای سازمان تامین اجتماعی بین مجلس و دولت ایجاد شده بود، نهایتا مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی شدم. پس انتصابم به عنوان مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی نیز هیچ زیرساخت سیاسی و تشکیلاتی نداشت.
 

چگونه در لیست جبهه پایداری برای انتخابات شورای شهر قرار گرفتید؟

به عنوان یک کاندیدای مستقل در انتخابات دور چهارم شورای شهر تهران شرکت کردم و در زمان ثبت نام بدون سرو صدایی اسم نویسی کردم. همان موقع در گفت وگو با یکی از خبرگزاری ها هم اعلام کردم به عنوان کاندیدای مستقل حضور دارم و در پاسخ به این سوال که اگر جناح های مختلف به خصوص جناح وابسته به دولت بخواهند در پاسخ گفتم شرط دارم. اگر شرطم را بپذیرند قبول می کنم وگرنه خیر.

 

شرط تان برای جناح ها چه بود؟

شرطم این بود که در مقاطع حساس و تصمیم گیری های اصلی اجازه دهند که بر حسب تشخیص خودم تصمیم گیری کنم نه اینکه چون در لیست گروه و حزبی هستم باید تصمیم نهایی ام با نظر آنان مطابقت داشته باشد. حزب آبادگران من را دعوت کرد، رفتم و صحبت کردم و شرطم را پذیرفتند. آقای سروری اعلام آمادگی کردند آنها نیز به دنبال چنین اعضایی هستند. حتی از خانه کارگر دعوت بعمل آمد و در آنجا نیز شرطم را اعلام کردم در جبهه پایداری نیز شرطم را عنوان کردم.  با همین شرط در حدود 15 لیست نام بودم از ایثارگران گرفته تا پایداری و دیگر گروه ها. پس اگر این موارد را کنار هم قرار دهیم و بگوییم حافظی معاون دکتر لنکرانی بوده، معاون آقای محصولی بوده و در لیست پایداری هم بوده شاید این شبهه ایجاد شود که حافظی عضو جبهه پایداری است ولی آن چیزی که می توانم شهادت دهم این است از زمانیکه انتخابات برگزار شد تا این لحظه هیچ مراوده ای با جبهه پایداری نداشته ام، فقط گاه گداری خبرهایی از آنها به گوشم می رسد.

 

یعنی با اصولگرایان شورای شهر نیز مراوده ندارید و نشست و برخواست نمی کنید؟

اصولگرایان شورا جلساتی دارند. در این جلسات حاضر می شوم و گه گاهی نیز در جلساتی که آقای سروری تشکیل می دهند حضور دارم. اما با گروه های سیاسی دیگر ارتباطی ندارم. این جلسات هم مرتبط با کار شورا هستند که مثلا فلان موضوع در دستور کار اعضا قرار دارد یا خیر. یا مثلا برای انتخابات جلساتی دعوت کردند و حضور داشتم هرچند این گروه نیز هنوز اطمینان ندارد من به آقای چمران رای داده ام یا خیر.
 

پس نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان شورا نمی دانند دکتر حافظی در جلسه انتخاب رییس شورا به چه کسی رای داده است؟

پیش از دومین انتخابات هیئت رئیسه شورا مثل نخستین انتخابات هر دو گروه سیاسی هماهنگی انجام داده بودند که رای های همدیگر را ببینند تا متوجه شوند که اعضای سیاسی از تعدادشان خارج نشوند. همچون سال اول که هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان رای هایشان را به یکدیگر نشان دادند. از سال اول در همه جلسات اعلام کردم که رای ام را به کسی نشان نمی دهم.
حتی یکی از دوستان در انتخابات اخیر آمد و رای اش را نشان داد ولی نگفتم رای ام را به سود کدام کاندیدا انداختم. معتقدم در انتخابات باید اتفاقات جوانمردانه رخ دهد. همان طور که در انتخابات اخیر نیز دیدید وقتی آقای صابری مصدوم شد بر اساس تخصص پزشکی به دنبال ایشان رفتم و وقتی متوجه شدم آسیب جدی نیست که سلامت شان را تهدید کند، با پزشک معالج شان صحبت کردم و با مسئولیت خود ایشان را به مدت سه ساعت از بیمارستان خارج شد تا در انتخابات حاضر شود. حتی هماهنگ کردم که از طرف شهرداری آمبولانسی برای انتقال ایشان به بیمارستان بیاید که در ابتدا این هماهنگی انجام شد اما پس از دقایقی اعلام کردند که تمام آمبولانس ها مشغول به کارند و در نهایت نیز با کمک دوستان وزارت بهداشت و اورژانس 115، تیمی ایشان را برای حضور در شورا همراهی کرد تا رای گیری انجام و مجددا ایشان به بیمارستان منتقل شدند. معتقد هستم بازی باید جوانمردانه باشد. 

 

حدود 5 سال پیش قبل از اینکه اتفاقی در یک گوشه از تهران رخ بدهد و میزان نیترات آب به 48 میلی گرم در هر لیتر برسد، شاخص استاندارد ملی نیترات در هر لیتر آب شرب، 45 میلی گرم بود اما برای اینکه در آن اتفاق کسی زیر سوال نرود و بحران به خوبی و خوشی حل و فصل شود، خط کش استاندارد از 45 میلی گرم کمی بالاتر رفت و به 50 ارتقا یافت تا دیگر کسی مقصر شناخته نشود. به همین دلیل نیز الان استاندارد نیترات آب کشور به 50 میلی گرم رسیده است. اما بر اساس استاندارد محیط زیست آمریکا، خیر. وضعیت مناسب نیست

اما اصلاح طلبان می گویند این انتخابات جوانمردانه نبود.

در زمان انتخابات رفتنم برای آوردن آقای صابری از بیمارستان و رفتن آقای دنیامالی به عنوان یک عضو اصلاح طلب به دنبال آقای قناعتی به عنوان یک عضو اصولگرا نشان می دهد که مسائل سیاسی اولویت اول اعضای شورا نیست. بیشتر بحث بر سر یک وفاق درون سازمانی است که کارها به درستی پیش برود. متاسفانه این دو اتفاق مهم کمتر از سوی رسانه ها مورد توجه قرار گرفت. اینکه یک عضو اصولگرا به دنبال یک عضو اصلاح طلب رفت و بالعکس در فضایی که رسانه ها شورا را سیاسی می دانند، مهم است.


اعضای کمیسیون های شورای شهر ابقا شدند. اما شما قصد داشتید که به کمیسیون برنامه و بودجه بروید. دلیل چه بود؟

یکی از تکالیفی که در برنامه بودجه 5 ساله شهرداری در سال 93 متوجه شوراست، عملیاتی شدن بودجه ریزی است. به شخصه بودجه ریزی عملیاتی را در وزارت بهداشت تجربه کردم و به اجرا در آوردم. زمانی که در سازمان تامین اجتماعی بودم نیز بودجه ریزی عملیاتی را با موفقیت به اجرا درآوردم. چون در برنامه 5 ساله دوم شهرداری بودجه ریزی عملیاتی تکلیف شده است، برای دومین سال از فعالیت شورای چهارم پایتخت، از رئیس شورا آقای چمران درخواست کردم به عضویت کمیسیون برنامه و بودجه در بیایم. هر چند اعتقاد دارم شان کمیسیون سلامت از کمیسیون بودجه بالاتر است، چون به صورت مستقیم با سلامت مردم سر و کار دارد و هیچ چیز مهم تر و هم وزن با سلامت مردم نیست. اما پاشنه آشیل سیستم کنونی مدیریت شهری و شورا کمیسیون بودجه است چون شفاف سازی مالی در آن صورت نگرفته است. اگر کسی مدعی است که شفاف سازی مالی صورت گرفته به دو سوالم پاسخ دهد؛  نخست اینکه اگر شفافیت مالی وجود دارد بگویید هزینه تمام شده اتوبان صدر چقدر است؟ می بینیم که هنوز کسی پاسخ این سوال را نمی داند. سوال دوم این است به ما بگویید بدهی شهرداری به پیمانکاران چقدر است؟ باز هم کسی پاسخ این سوال را نمی داند. به همین دلیل برای سال دوم درخواست فعالیت در کمیسیون برنامه و بودجه را مطرح کردم.
 

ولی شهرداری بارها هزینه تمام شده پروژه صدر را عنوان و رسانه ای کرده است.

اعتقاد دارم آنقدر پیچ و خم های زیادی در مسیر تامین هزینه پروژه ها وجود دارد که خود شهرداری هم نمی تواند به صورت شفاف اعلام کند فلان پروژه چقدر هزینه بر است. پس بایستی زیرساختی وجود داشته باشد که وقتی پروژه ای شروع می شود از نقطه صفر تا صد، از روزی که کلنگ به زمین می خورد و طرح آغاز می شود تا روزی که روبان افتتاح بریده می شود، هزینه ها مشخص باشد. یعنی در آین سامانه هزینه ها ثبت شود و روز آخر خود سیستم عدد نهایی را جمع کند و در لحظه بگوید چقدر هزینه شده است.
 

یعنی چنین امکان دسترسی به هزینه تمام شده پروژه ها در شهرداری وجود ندارد؟

این سیستم هم اکنون وجود ندارد و اگر هم هست تا کنون در اختیار اعضای شورا قرار نگرفته است. از همین رو معتقدم باید زیرساختی در کمیسیون بودجه فراهم شود که هر یک از اعضا بتوانند در اتاق شان هر طرحی که مرتبط با کمیسیون خودشان است را با زدن یک دکمه رصد کنند. اینکه فلان پروژه چقدر بوددجه مصوب دارد. چقدر تاکنون بودجه به آن تخصیص یافته و تاکنون چقدر هزینه شده و چند درصد کار پیشرفت فیزیکی داشته است. بودجه ریزی عملیاتی طرح عجیب و غریبی نیست و در تامین اجتماعی و وزارت بهداشت این روند شکل اجرایی به خود گرفت در شهرداری و شورا نیز بودجه ریزی قابلیت اجرا دارد، مگر آنکه منافع برخی افراد مانع اجرای این طرح شود. روز آخری که از سازمان تامین اجتماعی بیرون آمدم، نرم افزاری روی کامپیوتر نصب بود که به روز و لحظه می توانستیم ببینیم چقدر در حساب های شعب مختلف پول داریم. تاکنون چه میزان از بودجه به هر منطقه تخصیص یافته. در هر استان و هر شهرستانی بودجه تعلق گرفته چقدر هزینه شده و مانده حساب ها چقدر است تا در تخصیص بودجه سال آینده برنامه ریزی کلانی صورت گیرد. یعنی تمام وضعیت مالی به صورت شفاف مشخص بود.
 

این شیوه قابلیت اجرا در سطح کلان و در شهرداری تهران دارد؟

با توجه به تجربه ای که دارم معتقدم بین 6 تا 9 ماه می توانیم بودجه ریزی عملیاتی را در شهرداری اجرا کنیم. تا تمامی اعضای شورا اطلاعات مالی پروژه های شهری را در اختیار داشته باشند. در غیر اینصورت نظارت اعضا بر عملکرد شهرداری مثل این است که فردی پشت خودرویی بنشیند و شروع به رانندگی کند اما نداند سرعت اش چقدر است. چقدر بنزین دارد و چند کیلومتر تا مقصد فاصله دارد. ضآنکه جاده مه آلود و هوا تاریک باشد.
 

شهرداری موافق این تغییرات هست؟

هنوز نمی دانم.


تاکنون ادعای شفافیت شهرداری را به چالش کشیده اید یا فقط بحث بودجه ریزی عملیاتی مطرح شده است؟

شهرداری ادعا دارد که ما این امکان را داریم و پسووردی در اختیار اعضای شورا قرار داده ایم تا هزینه تمام شده را بررسی کنند. به شخصه هنوز نتوانسته ام این ادعا را به صورت موشکافانه بررسی کنم تا صحت و سقم را در یابم. بگذارید این نکته را بگویم، مباحث مطرح در شورای چهارم محدود به آقای قالیباف یا آقایان چمران و مسجد جامعی نیست. همه این افراد یک روزی از روی صندلی ریاست بر می خیزند مهم این است که اعضا کاری انجام دهند که روسای بعدی شورا و شهرداری بتوانند با سرعت و با اتکا به زیرساخت ها، امور شهر را دنبال و پیگیری کنند و نهایتا منافع و صرفه و صلاح مردم بر اساس مبانی و معیارهای علمی تامین شود.

۴۷۴۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 380931

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • کنترل دسترسی IR ۱۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
    10 0
    تو رو خدا مسئولای عزیز به فکرسلامتی مردم باشید. از نظر اقتصاری کلی مشکل داریم لا اقل این مشکل سلامتی هم به لیست مشکلاتمون اضافه نشود
  • بی نام IR ۱۲:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
    15 0
    یک عده دستگاه تصفیه اب وارد کرده اند و می خوان بفروشن. به خانه شما زنگ نزده اند؟
  • ساکن تهران IR ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
    0 0
    حالا ازین جنگ و جدل ها چی به جز اعصاب داغون نصیب ما مردم می شه
  • بهارا IR ۱۳:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
    16 10
    خانم ابتکار تحویل بگیر به جای چسبیدن به بنزین خارجی و توقف تولید بنزین داخلی یه فکری به حال آب بکن راستی آب سود نداره برا همین مهم نیست نه نه نه نه نه نه نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • بی نام A1 ۱۳:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
    9 0
    دستگاه تصفيه آب نيترات رو كاهش نميده در ضمن سماور هم باعث جوشيدن آب به مدت طولانى ميشه و آب باقى مانده نيترات بيشترى داره از چاى ساز استفاده كنيد كه آب مدت كمترى مى جوشه
  • بی نام A1 ۱۳:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
    1 2
    به فال نیک میگریم
  • احمد IR ۱۹:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
    1 1
    دستگاهها تصفیه آب مصرف آب را افزایش می دهد برای اینکه به ازای هر لیتر آب تصفیه شده بیش ازده لیتر آب به فاضلاب ریخته میشود اگر آب در محل تصفیه خانه های شهری درست تصفیه شود نیازی به این دستگاهها نیست