۰ نفر
۱ دی ۱۳۹۳ - ۰۴:۳۵

شاید روزی از آرمان های انقلاب کوبا یک عکس از فیدل با ریش های بلند و پیپی بر لب در کنار عکس چه گوارا بر تی شرت جوانان کوبا ببینیم

دیپلماسی از هر نوع به ویژه تلفنی اش می تواند وسیله ی بسیار مناسبی برای حل مشکلات نیم قرن روابط خصمانه در هر کشوری از جمله کوبا باشد که رهبرانش یک ملت را در دکترینی فروپاشیده و منسوخ شده در تنگناهای بی شمار اقتصادی نگاه داشته وکشور دیگر را نیز در انتظار هرلحظه فروپاشی آن گذاشته است.لکن نه نماد کمونیسم-به شکل مورد انتظار- و نه نماد امپریالیسم هیچ یک فرونپاشید.البته دیپلماسی تلفنی شرط هایی دارد، ازجمله اینکه از یک سال پشتوانه ی مذاکرات مخفیانه-بامیانجیگری کانادا و نزدیک به چند سال بسترسازی مناسب داخلی و لازم برخوردار باشد.یکی از بسترها نقش رائول در کوباست.به روایت پیوسرانو/pio serrani/ یک کوبایی نسل اول انقلاب و پناهنده ی سیاسی ؛رائول از اول کمونیست باایمانی بوده است،او هیچ وقت کاریزمای فیدل را نداشت،همیشه چهره ردیف دوم بود،آن هم نه به دلیل مقام دومش در دولت،بلکه به خاطر خنثی و خاکستری بودن زندگی شخصی اش،به نظرم سازوکار قدرت او رابه نقشی وادار کرده بود تا فیدل رااز زیربار کار کثیف آزاد کند،رائول آدمی عملگراست و فیدل کله شق و لجوج و رائول بود که برای اولین باربخشهایی از اقتصاد رااز مدیریت دولتی خارج کردویکی از اولین کسانی بود که با استفاده از سرمایه خارجی شرکت هایی توریستی درست کرد... و اوضاع را دلاریزه کرد(تب تندآمریکای لاتین:آرتوردموسلاوسکی)
و فیدل سال هاست به خاطر حماسه های تحقق نیافته ارمان و همبستگی جهانی کار کثیف رابطه را امپریالیسم را به رائول واگذار کرده است.

اعلام از سرگیری روابط دوجانبه ی ایالات متحده و کوبا شاید در نگاه ایرانی ما بازتاب زیادی نداشته باشد،اما در ایالات متحده بین سیاستمداران کنگره و پناهندگان ضدرژیم کوبایی مستقردرمیامی آمریکاودربین سوسیالیست های کوبا و دنیا نقطه ی عطفی برای آغاز صدها تحلیل موافق و مخالف خواهدبود،ورق خوردن برگی از تاریخ به سمت و سویی جدید. سرانجام اعلام بازگشایی گرهی که حل نشدنی و سخت می نمود و اردوگاهی که پس از قریب به 25سال از فروپاشی پدر سالار اصلی- اتحاد جماهیر شوروی-اکنون به روی آمریکاباز می شود.باراک اوباما و رائول کاسترو هر دو با شجاعت نوآورانه و بی توجه به مخالفان داخلی هردوکشورو بازتاب ها،دوگام به عقب و گامی پرشتاب به جلو برداشتند.رائول کاسترو انقلابی نسبتا سالخورده و علاقمند به تغییر مناسبات گامی به پس رفت و در موافقت با آزادی آلن گروس کارمند آمریکایی آژانس امدادرسان که از سال 2009به همراه همسرش در زندان به سر می برد و با نگاه به تغییرات تدریجی داخلی همکاری با آمریکا را برای آینده ی بهتردید.اوباما نیز با گامی معقولانه و برای خودداری از تحقیر دشمن دیرین از بی فایده بودن سیاست های تحریم و کارساز نبودن انزوا سخن گفت و سه مظنون به جاسوسی را آزاد کردو هردو با این انعطاف کاملا عملگرایانه بر مبنای عقلانیت به سرعت اماده ی بهبود روابط و بازگشایی سفارتخانه ها و پایان دادن به دشمنی پس از50 سال می شوند.

حزب کمونیست کوبا تقریبا پس از فروپاشی جماهیر شوروی سابق دریافت که ورق برگشته است ،اما فیدل کاسترو بود که مبارزه با امپریالیسم را به عنوان نمادی تغییر ناپذیر برای پرونده ی تمام فصول زندگی خود پذیرفت نخواست مهر شکست بر پیشانی اش بنشیند و کار را به اردوگاه رائولیست هایی واگذار کرد که تقریبا با بدنه ی جوان شده تغییر را می پذیرند.این تغییر استراتژیک را نمی توان یک شبه یا نتیجه ی اقدامی فوری دانست.برای درک ماهیت و چرایی این رابطه خصمانه و تهاجمی باید تاریخی از سیاست خارجی دو کشور را با تمام ویژگی های رهبران مطالعه کرد و تغییر رابطه را نیز باید با تمام مولفه ها از نتیجه ندادن کمونیسم در همه ی کشورهای تابع آن تا جوانگرایی و کاهش شدید بهای نفت و تاثیر تحریم و ده ها مولفه ی دیگر واکاوی کرد.نسل جوان امروز کوبا دیگر حتی نمی دانند که مشکل کجاست و آرمان های فیدل چه بوده و هست.شاید روزی از آرمان های انقلاب کوبا یک عکس از فیدل با ریش های بلند و پیپی بر لب در کنار عکس چه گوارا بر تی شرت جوانان کوبا ببینیم و کنگره هایی ازاحزاب کمونیست که رائول را خائن به انقلاب به تصویر می کشند. این تغییر رفتار نسل جدید را به رنگ باختن نگاه آن ها به شعارهای کهنه و علاقه به دیگر کشورها با دیدگاه جهانی شدن فرهنگ ها می دانم که نتیجه ی انقلاب ارتباطی و اینترنتی در زندگی است به ویژه در همه ی کشورهایی که انقلابیون سرسختی دارند،اکنون جوانان و علاقه های انان است که حکومت ها را وادار به تجدیدنظر می کند،موجی که ساختارهای کهن را دگرگون می کند.انعطاف دوجانبه ی کوبا با ایالات متحده قطعا دشمنانی در حزب کمونیست و دشمنانی در کنگره امریکا خواهدداشت.اما قطعا روند تاریخ به سمت و سوی دشمنان رابطه های خوب و علاقه مندان صلح ،دوستی و مدارا پیش نخواهد رفت،زیرا آزمون نیروهای شر و جنگ طلب که هزینه ای جز رنج برای مردمان خود ندارند ،پایان یافته است،جهت گیری تاریخ به سمت افکار عمومی است که راه پیمایی هایی سراسری در جهان ضد نژادپرستی،جنگ،تجاوز به زنان و تروریسم مطالبات خود را بیان می کنند. در سطح جهان کسانی که با علاقه آرمان های امپریالیسم ستیزی را با هدف امید به فروپاشی نماد سرمایه داری در کوبا پیگیری می کردند و تمام سوسیالیست های دنیا با پرسشی مهم مواجهندکه فکر و ذهن آن ها را مشغول می کند که ایا اردوگاه سرسخت کمونیسم فروپاشیده است ؟ایا فیدل تسلیم شده است،و این پایان یک انقلاب است که در 60 سال گذشته جز رنج و فقر و سیستمی بسته و نسل هایی تباه شده چیزی برای کوبا به ارمغان نداشت؟

 اما واقعیت این است که هم ایالات متحده و هم کوبا نه پیروز شدند و نه شکست خوردند،این بخشی از یک روند تغییر تاریخی سوسیالیسم به عنوان یک مدل ناکارآمد است که ملتی را به آزادی هدایت می کند،آزادی در اقتصاد،اندیشه و مالکیت فردی و ایالات متحده را نیز هر روز به سمت واقع گرایی بیشتر سوق می دهد.

منتشرشده در روزنامه شرق

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 391310

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 8 =