فکر مذهبی عامه مردم را چه کسانی تغذیه می کنند؟

در سال 1311 ش متعاقب اختراع هواپیما، نویسنده ای در مشهد در حالی که خودش آن را ندیده بود، سعی کرد با جستجو در اخبار علائم ظهور، بگوید که این اختراع در روایتی که اهل سنت از رسول خدا (ص) نقل کرده اند آمده است. وی برای تکمیل بحث، کتابچه دیگری نوشت و در آن ثابت کرد که در روایتی دیگر، از اختراع موتور هم سخن به میان آمده است.

 

مقدمه
کتابهایی که در میان مردم انتشار می یابد، در سطوح مختلفی نوشته می شود. گاه نویسنده و مخاطب، نخبگان هستند و هر دو از یکدیگر انتظار متن جدی و استوار و عالمانه ای را دارند. گاهی نویسنده ای نخبه، برای سطوح پایین می نویسد، ساده و روان، امری که بسیار لازم است، اما سعی می کند از علمی بودن متن چیزی کم نگذارد.
زمانی هر دو طرف، یعنی نویسنده و مخاطب، به قول قدما، عوام هستند و ملاحظه یکدیگر را می کنند و در عالم فکری خود غوطه ور بوده و گفتمان مورد فهم و تفاهم یکدیگر را دارند.
در اینجا نباید از کسانی غافل بود که نخبه هستند و صرفا برای فریب و استفاده از فرصت نشر کتاب و خیلی مسائل دیگر، مسائل عوامگرایانه را مطرح می کنند. استفاده از پوشش مذهب به دلیل اعتبار و اهمیتی که در نگاه مردم دارد، ابزاری است برای سرگرم کردن آنها به مطالبی بی پایه اما جذاب و محبوب و است و می تواند موقعیت آنها و کتابشان را به ویژه از نظر مالی و گاه وجهه ای و آبرویی، پوشش دهد.
هرچه باشد، این مسلم است که در قدیم و جدید، کتابهای عوامانه در حوزه فرهنگ مذهبی برای سطوحی از مردم بسیار بسیار نوشته شده و میان مردم توزیع می شود. معلوماتی که در این آثار عرضه می شود، مطابق عقل این مردمان است و خریدار فراوان دارد، اما این که در نهایت به کجا منتهی می شود، امر دیگری است. مخاطبان این آثار، اغلب سطح فهمشان از نظر علم مذهبی پایین و ساده است، و طبعا طرفدار حرفهای شگفت و داستانی و در عین حال آمیخته با مسائل اخلاقی و اجتماعی و در مجموع تأیید کلیت نگرش آنها به مسائل اطراف است، آن را می خوانند. نباید غافل بود که همین مردم مثل نخبگان در تصمیمات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دخیل هستند و در کند و تند شدن روند تحولات و مسیر آن در چپ و راست، سخت موثرند.
و... اما برخی از این آثار، از روی آگاهی یا ناآگاهی چنان مسائل مختلف را در هم می آمیزند که تصور می کنید با کمک علم اتم می خواهند دین را ثابت کنند، یا چنان می نمایند که واقف به تمام امور عالم و آخرین اکتشافات هستند. به خصوص این نحوه نگارش، مدلی است که در یک دوره هایی بسیار رواج داشت و در بهم وصل کردن برخی از متون دینی با شماری از آخرین حرفهای روز، تصویری داده می شود که عمق آن یک نگاه عوامانه اما ظاهر آن تسلطی نخبگانه است.
تطبیق دادن کشفیات جدید با برخی از نقلها و استفاده از ظاهر آنها، برای دلخوش کردن مردمان متدین و حفظ ایمانشان، روشی است که قریب صد سال است در برخی از نوشته های مذهبی دیده می شود. تطور این متون جالب است، هر بار که کشف و اختراع تازه ای به میدان می آید، سعی می شود تا برای تسکین دردهای مسلمانان بخاطر عقب افتادگی آن، توجیهاتی ارائه شود. اختراع موتور و هواپیما پدیده عجیبی برای همه آدمها به شمار می آمد و در میان مسلمانان هم انعکاس شگفتی داشت. آنان چه باید می گفتند؟ یکی از توجیهات همین کتابچه ای است که نوشته شده و سعی شده است با نشان دادن پیشگویی در متون دینی از ظهور موتور و آیر پلان، به قول خودش، عظمت دین اسلام را نشان دهد.
زاویه بحث در این گونه مباحث استفاده از روایاتی است که در باره علائم ظهور آمده و در باره درستی و نادرستی آنها و تطبیقش بر موارد، بارها و بارها بحث شده و نمونه هایی ارائه شده است. ظهور موتور و آیر پلان و بالون و کشتی هوایی از مواردی است که شگفتی را بر می انگیخته و آدمی که هزاران سال این قبیل امور را در تخیل هم نداشته، وقتی با آن روبرو شده، حدس علائم ظهور را زده و تلاش کرده است تا در متون روایی نشانه هایی از آن بیابد. به عبارت دیگر هر بار که در عصر جدید پدیده های شگفتی از اختراعات و اکتشافات و جنگهای جهانی و آشفتگی ها پدید آمده، بازار علائم ظهور گرم شده است. هنوز کفن ملک عبدالله خشک نشده و دیدیم که در همین دو سه سال گذشته چه قدر بر سر ملک عبدالله و مردن او و این که از علائم ظهور است بحث شد و مستنداتی ارائه گشت.این تجربه ها که نمونه زیر یکی از آنهاست نشان می دهد که مربیان دینی مردم تا چه اندازه مسوولیت شان سنگین است و باید مراقب باشند چه نوع معارفی به عنوان معارف دینی به توده های مردم انتقال می دهند.

شرح حدیث نبوی در خبر از اختراع آیرپلان و موتور

اما آنچه در اینجا می خوام معرفی کنم اثری است از سال 1311 ش(1350ق) که متعاقب ساخت آیرپلان و بالون و کشتی هوایی و موتور نوشته شده و سعی کرده است اینها را در روایات و اخبار دینی به ویژه آنچه در باره علائم ظهور گفته شده است، تطبیق دهد.
این کتاب شامل دو بخش است. بخشی در باره تطبیق روایتی با اختراع آیرپلان یعنی هواپیما یا به قول وی کشتی هوایی و بخش دوم در باره موتر یا همان موتور.
«شرح حدیث نبوی» عنوانی است که برای بخش اول این کتاب انتخاب شده و قرار است تا در آن از دلالت آن حدیث «و اخبار آن مظهر علم اللهی از حدوث طیاره و کشتی هوایی و بالون و آر پلان قبل اقتراب الساعه، ای ظهور امام الانس و اجان صاحب العصر و الزمان علیه و علی آبائه صلوات الله الملک المنان» خبر دهد. اینها مطالبی است که در صفحه عنوان کتاب آمده است. (ص 2).
اساس روایت، خبری است که عبدالوهاب شعرانی در سنه 908 در کتاب «التذکرة باحوال الموتی و الاخره» آورده، و بابی در اموری که در آغاز قیامت رخ می دهد، در آن درج است: «ذکر امور تکون بین یدی الساعه».
یکی از آن روایات که مبنای درک نویسنده از کشف آیرپلان است، این روایت است: «ان رسول الله صلی الله علیه و سلم قال: لتقصدنکم نار هی الیوم خامدة فی واد یقال له برهوت، تغشی الناس فیها عذاب الیم، تأکل الانفس و الاموال، تدور الدنیا کلها فی ثمانیة ایام ، تطیر طیر الریح و السحاب. حرها باللیل اشد من حربها بالنهار و لها بین السماء و الارض دوی کدوی الرعد العاصف هی من رؤوس الخلایق ادنی العرش.... (ص 5).

رسول جعفریان

کتاب تا پایان این بخش که صفحه 92 است، توضیح بند بند این روایت است. محور اصلی همین «نار» است که از نقطه ای از زمین بر می خیزد و اشاره وی همان آیرپلان است که با قوه ناریه حرکت می کند. البته تطبیقی هم با ناری می کند که در روایت علائم الظهور دیگر گفته شده از حضرموت بر می خیزد. (ص 7).
این ناری که بر اساس این ورایت آمده که «قصد شما می کند و در سرزمینی به نام برهوت بر می آید» چطور و چگونه می تواند پیشگویی نسبت به اختراع هواپیما یا به قول نویسنده آرپلان و کشتی هوایی باشد؟
به نظر وی از «وادی برهوت» نشان می دهد که «باید مستخرج این قوه ناریه، جنس مسلمان نباشد بلکه بیگانگان باشند و از بلاد آنها قصد بلاد مسلمین نماید». روشن است که که این ابزارها را بیگانگان ساخته اند و نویسنده هم می افزاید: معلوم است که هر رقم اختراعی و هر گونه صنعتی به هر شکل و صورتی و به هر عنوان و کیفیتی در بلاد خارج از اسلام به قوت فکریه اهالی از دانایان به عرصه شهود و بروز می آید»‌ و از آنجا به نقاط دیگر رسیده «در جمیع قری و امصار شایع و ذایع و رواج و دایر و معمول و مشتهر و سمتعمل گردید». (ص 17).
البته به نظر وی، حضرت در این حدیث، این را به عنوان عذاب الهی مطرح نکرده اند «چنان که سایر بلایا و فتن و حوادث قبل از ظهور» را چنین مطرح کرده اند.
وی سوال می کند: چرا در حدیث گفته نشده «لتقصدنکم نار من بلاد الامریکا مثلا». پاسخ وی این است که «کشتی هوایی که نامش بالون یا آیر پلان» است، در بلاد آمریک درست شده، اما آن زمان این کلمه مفهوم نبوده است. گفتن این کلمه نامفهوم می توانست سبب رنجش مردمان شود که از آن سر در نمی آوردند. (ص 20). به نظر وی حتی بکار بردن این تعبیر «بتوسط السفن الهوائیه» هم درست نبود، چون مردم آن زمان نمی توانستند از کشتی هوایی تصوری داشته باشند، چون کشتی را فقط چیزی می دانستند که در دریا وجود دارد«اگر بالفرض چنین سخنی می فرمود، تصدیق نمی نمود آن حضرت را مگر معدود قلیلی از خواص». (ص 21).

رسول جعفریان
نویسنده شرح می دهد که همه «می دانند که کشتی هوایی یا بالون و آیر پلان» به طبع و از روی اختیار خود حرکتی ندارد و به غرب و شرق نمی رود، هرچند «حامل صد یا دویست من قوه ناریه یا بیشتر یعنی جوهر نفت که اسم آن به لغت و زبان خارجیان بنزین و یا لطیف بزنین که نام دیگر دارد، بوده باشد». بلکه «محرک خارجی می خواهد که دارای اراده و قصد و شعور و عزم باشد». این ویژگی «حیوان ذی روح» است که دارای اختیار است، اما این وسائل چنین نیست چنان که «حکمای اعصار... و جناب ملاهای سبزواری در منظومه» در بیان قوه محرکه حیوانیه و مبادی آن این بحث را آورده است! (ص 27). پس جمله لتقصدنکم نار یعنی کسی آن را هدایت می کند و به سوی شما می آید.
این «قوه ناریه»‌ تا این زمان شناخته شده نبوده و «در اعصار سابقه، علم و دانش به استخراج این قوه ناریه نداشتند و به حالت خمودت در باطن ارض باقی بود» حتی از نفت و توان آن هم آگاهی نداشتند (ص 33). صد البته کشف کامل خزائن ارض مخصوص زمان ظهور است و البته قرآن هم از برخی از منافع معدنیات خبر داده است (ص 40).
در اینجا یک پرسش را مطرح کرده و پاسخ داده است که چرا این هم اختراع آن طرف انجام می شود. حاصل جواب این است که فعلا خداوند کاری کرده که «همم عالیه دانایان و خیرخواهان و نوع پرستان عیسوی مذهب» عمرشان را صرف «استکشاف قوا و خواص مودوعه در ذوات و مواد عناصر و معدنیات به مقدار استطاعت و تدارک و تهیه اسباب و لوازم آسایش و رفاهیت و راحت نوع بشر در سفر و حضر و سهولت حمل و نقل مطلق احمال و اثقال در بر و بحر و اختراع آلات و ادوات حربیه و دفاعیه نموده» مدتی به همین منوال بگذرد تا آن که وقتی انسانها طغیان کردند ... «بناگاه از افق درخشان مکه معظمه آن ولی وقت و زمان و موعود جمیع ملل و ادیان» ظهور خواهد کرد و رشته امور را در دست خواهد گرفت. (ص 43، 44).
بدین ترتیب، پاسخ این مسأله داده شده، و ضمنا از خدمات این عیسوی مذهبان نوع پرست هم سپاسی به عمل آمده است. اما فایده این چیست؟ این که همین عیسوی مذهبان، وقتی حضرت ظهور کند، چون به این علوم آشنایی دارند زودتر از دیگران از ایشان اطاعت و پیروی خواهند کرد «بدون ریتب و شک، اذعان و اعتقاد جزمی به حقیت ادعای آن مرد بزرگ خواهد نمود». (ص 47).
در ضمن با این کشفیات مانند آیر پلان و غیره می توان معنای این روایت را هم بهتر فهمید که در باره امام زمان (ع) گفته می شود: انه سیرکب السحاب و یرقی فی الاسباب اسباب السموات السبع و الارضین السبع خمس عوامر و اثنتان خرابان» (ص 53). از این هفت زمین، پنج تای آن زمین آباد است و دو تا خراب. (ص 53).

رسول جعفریان

هواپیمای برادران رایت در سال 1908

وی می گوید هدفش از ارائه این مطلب این است که «کسانی که سالهای دراز بر آیر پلان ها و بالونها سوار می شدند و با نهایت خوف و هراس ترسان و لرزان در هوا سیر می نمودند وقتی که مشاهده کردند به چشم سر و دیدند که آن حضرت بدون تهیه و تدارک قوا و اسباب طبیعی سوار بر ابر می شود، ودر مشرق و مغرب سیر می کند، حجت بر آنها تمام خواهد شد ... و تصدیق به حجیت آن حضرت خواهند نمود» (ص 56). در واقع معنای این حرف آن است که آنها که با این وسائل آشنا هستند، با دیدن حرکت روی ابر، زودتر ایمان خواهند آورد.
اما این که در روایت اصلی ما آمده بود که این نار «تأکل الاموال و الانفس» اشاره به نقشی است که این قدرت ناریه در اتلاف مال و نفوس مردمان از زمان ظهور این ابزارها تا زمان ظهور خواهد داشت (ص 61).
اما این که در روایت آمده بود که این «نار» «تدور الدنیا کلها فی ثمانیة ایام» اشاره به این کشف است که «در سنه 1345 ق در مجله موسوم به المرشد منطبعه بغداد ... نوشته بودند: از اختراعات تازه این است که طیاره تاسیس کرده اند سرعت سیر آن به درجه ای است که در مدت هشت روز دور دنیا را طواف می کند».
نویسنده می افزاید: «پس از مطالعه این حکایت منقوله حیرت بر حیرتم افزود خداوند متعال را سپاسگزار گردیدم قلبا و قالبا از باطن فوات و ذات تا ظاهر زبان». (ص 65).
وی از این که کسی این قبیل اظهارات را نپذیرد نگران است و انکار آن را «از روی امراض نفسانی و اغراض شهوانی»‌ دانسته که سبب شده «اعراض و انکار نموده». به نظر وی تطبیق این امور چیزی جز این نیست که مثل یک پزشک حاذق، علائمی را مشاهده کرده و به اصل مسأله مورد شناسایی واقع می شود (ص 69). انکار این که اخبار این کشفیات را پیامبر (ص) بر اساس این روایت داده، جز این نیست که ناشی «از شراب غفلت مست و مخمور» بوده و «بصر بصیرتش از مشاهده حقائق کور و مغمور در شهوات این عالم طبیعت و دارالغرور و یا آن که جاهل و نادان و مانند حیوان صامت بی مدرک و بی شعور باشد». (ص 74).
در بخش دیگری از روایت آمده بود که آن قوه ناریه: «تطیر طیر الریح و السحاب» «این جمله شریفه محتاج به تفسیر و توضیح نیست، چه همه مردم می گویند که بالون سریعتر از باد و تندتر از ابر در هوا عبور می نماید و شنیده ام که در جراید نوشته اند چند میل هم بالاتر از ابرها عبور می کند و شاید هم راست بگویند، چه به توسط اسلحه چشم می توان این گونه امور را احساس کرد» (ص 765).

رسول جعفریان
اما عجیب تر آن که «آن بزرگوار از کیفیت و هیئت سیر این کشتی در هوا تعبیر به (تطیر) فرمود و نام بالون و کشتی هوایی را اعراب امروزه طیاره گذاشته اند، و اشخاصی که بالون را مشاهده نموده و وضعیات سیرش را در هوا معاینه کرده اند گویند که بالهای عریض و طویلی دارد و مانند طیور در حالت طیران پر و بال خود را قبض و بسط می نماید». (ص 77).
اما این بخش روایت که آتش آنها در شب بیش از روز است، اشاره به بمب هایی است که آنها روی سر مردمان می اندازند و وقتی شب بیندازند، سوختگان که نمی توانند به مأمنی پناه ببرند، بیشتر اذیت می شوند. اساسا «اغلب عذابهای الهی در اعصار سابقه میان امم عاصیه طاغیه، در شب نازل می شد» (ص 80).
اما بهترین بخش روایت این است که «و لها بین السماء و الارض دوی کدوی الرعد العاصف» که روشن است منظورش صدای این آیرپلان است «چه صدای مهیب هولناک بالون شبیه به صوت و رعد» است که «در جو هوا که بین سماء و ارض است گوشی نیست که نشنیده باشد»‌ (ص 81).
رساله در سال 1349 ق نوشته شده و در سال 1350 چاپ شده و پس از آن رساله دومی آمده که این بار نه در باره آیر پلان بلکه در باره «موتور» است.
عنوان رساله دوم که در باره اختراع «موتور» در کنار و البته دهها سال پیش از اختراع ارپلان است، «رساله شرح حدیث نبوی» است. مؤلف آن، آقای میر مرتضی الموسوی، مقیم مشهد و چاپ در سال 1350 ق است. شگفت که در پایان رساله اول نام مؤلف به عنوان صدرالمتألهین لاهیجانی یاد شده است (ص 92).
در صفحه 93 کتاب آمده است: در چهار سال قبل بخیالم گذشت اخبار و احادیثی که از پیغمبر خاتم (ص) در موضوع علائم و شواهد و مقدمات و امارات کاشفه از ظهور موفور السرور ولی وقت و حجت عصر و زمان علیه صلوات الله که از طریق اهل سنت و جماعت در کتب آنها به نظر رسیده، در یک کتاب منفردی جمع و ضبط نمایم». این بوده تا یکی از علمای یزد به مشهد آمده و از اتفاق، از وی سراغ این قبیل احادیث را گرفته و او هم به وی خبر داده و حدیثی برای وی نوشته است. (ص 99). «پس از چند روز فاصله، شنیدم که این حدیث شریف در ارض اقدس انتشار و جمعی از آشنایان مشارالیه از او گرفته استنساخ نموده اند (ص 100).

رسول جعفریان
چند روز بعد حاجی میرزا ابوالفضل (فرزند میرزا حسن شریعتمدار سبزواری که در 20 محرم 1253 به دنیا آمد و در دهه اول محرم 1332 در بین الحرمین بدست حرامیان شهید شد) وارد شد. او می گوید که این اواخر «از ناطقین و واعظین مضمون حدیث نبوی در موضوع حدوث بالون و طیاره می شنوم و از هر کسی مستفسر مأخذ و مدرک آن شدم جواب»‌ نشنیدم تا خدمت شما رسیدم (ص 105). بالاخره مولف تصمیم می گیرد شرح حدیث مزبور را که پیشگویی در باره ساختن بالون و طیاره است بنویسد. (ص 109). متن را نوشته و برای همان میرزا ابوالفضل که از وی خواسته بوده بنگارد، فرستاده است. ایشان هم آن را با دقت خوانده «و به مقتضای صفای طویت، انگشت اعتراض بر هیچ جمله و کلمه نگذاشتند» (ص 116).
هدف از نگارش این اثر چه بوده است؟ این که مسلمانان بفهمند و بدانند که «پیغمبر آنها در هزار و سیصد و پنجاه و چند سال قبل از طیاره و ماشین هوایی خبر داد». (ص 119). این را که در رساله قبل گفته بود. و اما ... در این وقت، ممکن است این سوال را بکنند که «آیا پیغمبر ما از ماشین زمینی که اسم آن موتور یا چیز دیگر است و چند سال است در تمام نقاط ایران و عربستان دایر و معمول و همه کس از مردمان مختلف الحال به آن سوار شده و به هیئت اجتماع مسافرت می نمایند و به مشاهد مشرفه می روند، خبر داده است؟» (ص 119). این زمان، چندین سال بود که موتر جای شتر را گرفته بود و مردمان به جای شتر، با موتر به حج می رفتند و اشاره مؤلف به همین است.
نویسنده می گوید حالا که تصمیم گرفته برای طیاره چیزی بنویسد، بهتر است زحمت سوال دوم را هم بکشد و در این باره هم آنچه را می یابد بنویسد «و به این وجیزه ضمیمه نماید» (ص 121).
آنگاه پس از توضیحی در باره روایات علائم ظهور و گفته های معصومین به صورت کلی، بحث را آغاز کرده و این که «رسول خدا ... در عصر خود که خیر القرون بود، خبر از حدوث بالون و طیاره و کشتی هوایی به تنهایی داد و نامی از چرخ و ماشین زمینی نبرد».
چرا؟‌ به نظر وی این طور نیست، بلکه در این باره هم خبر وارد شده و از آن آگاهی داده شده است.
این خبر در توقیعی که در آخر شهر صفر 410 گذشته از هجرت نبوی» به شیخ مفید داده شده آمده است. جمله این است:‌ «ستظهر لکم من السماء آیة جلیة و من الارض مثلها بالسویه» (ص 144). ترجمه این است که برای عبرت شما مردم آیت و علامت قدرتی از سماء یعنی در جو هوا که ما بین آسمان و زمین است به طور وضوح و ظوهر که همه مردم آن را مشاهد ه نمایند»‌ پدید می آید. قبلا گفته بود که حدیثی که می گوید ناری و آتشی از فلان نقطه بر می خیزد، اشاره به آیرپلان و کشتی هوایی بود و اینجا هم اشاره اش به آسمان که همان است اما آنچه در زمین هم مثل آن پدید می آید، همان موتر (موتور) است:
«آیا بعد از ملاحظه این عبارت به ضمیمه سخنانی که گذشت کسی می تواند بگوید که مراد از آیت ارضی غیر از موتور و چرخ زمینی است؟ حاشا و کلا چه بالحس و العیان مشاهده می شود که موتور از هر جهت به استثنای پر و بال شبیه و مثل و مانند بالون است» (ص 146).
در ادامه می افزاید: «در چند سال قبل شنیده بودم که بالونی احداث و اختراع کرده اند که هر دو کار از آن ساخته می شود هم پر و بال خود را گشوده و در هوا سیر می نماید و هم جمع نموده در زمین مانند موتور حرکت می کند و گاهی هم از دریا عبور می نماید». (ص 152).
بدین ترتیب، شاهد بودیم که مولف با استفاده از روایات اهل سنت، آنچه در علائم ظهور آمده است، در باره اختراع موتر و آیر پلان، توضیحاتی داده و متدینین را از نگرانی درآورده است. این شادمانی حاصل از این که می توانست تاثیر مثبتی در تدین مردم داشته باشد، هدفی است که نویسنده تعقیب می کرده است.

رسول جعفریان

 

رسول جعفریان

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 400943

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 18
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • داش اسی گل A1 ۱۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
    50 18
    خیلی طولانی بود نخوندم
  • مرتضی A1 ۱۹:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
    24 8
    به نظرم مشکل اینجاست که برخی تحقیقات علمی را قبول ندارند وآنرا علم دنیای وبی ارزش می دانند وچون در تغییر وتحولات امروزین نمی توانند دین را درست تفسیر ودرک کنند به سمت مهملات وخرافات خود پسند می روند درحالی که اگه نگاه کنیم میبینیم خود دین چیزی جز علم نیست تنها راه حل اینست بپذیری تغییر جوهره انسان ومکان وزمان است ودین نیز نیاز به تغییر در بستر زمان دارد نه اصلش بلکه نمادهایش وشیوه های ادایش تفسیرش
  • سيد A1 ۰۲:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
    19 18
    سلام بعضي اوقات تعجب مي كنم از استاد جعفريان چه حال و حوصله اي داريد حضرتعالي ميتوانيد بيشتر از اين مراقب دين مردم باشيد و از وقت و تواناييهاي چشمگير خود استفاده مضاعف نماييد. امروزه كه دشمنان دين به ناحق نسبت جهل به مي دهند مستحق پاسخ هاي علمي مستحكم هست به نظر مي رسد سخن از دينداران عوام ٥٠ سال قبل دردي را دوا نكند بلكه تلويحا اين نسبت جهل تسري داده شود به دينداران اين زمان و ما را متهم به خرافه كنند مانند پيشينيان خود امروز درد و دغدقه ما در دانشگاه پاسخ دادن است به شبهات به ظاهر روشنفكرانه دينداران سابق كه ادعاي تجربه در مسير عرفان اسلامي نيز دارند. در پناه مرتضي علي باشيد.
    • الیمی A1 ۰۷:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
      40 2
      سلام. نه . اتفاقا مقاله خوبی بود . پاسخ خوبی بود برای اونهایی که دلشون رو به نقلیات خوش می کنند و فکر می کنند عالم هستند . امروزه اساتیدی همچون رحیم پور مصر بر این موضوع هستند که هر چه غرب پیشرفت کرده ما قبلا اون رو به یه شکلی اختراع کرده بودیم ... به هر حال من فکر می کنم مقاله ایشون به روز هستش و نیاز هستش که خیلی ها این موضوع رو بدونن.
    • بابا IR ۲۲:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
      9 0
      نه دوست عزیز . ابدا فکر نکنید که این طرز فکر محدود به گذشته است. همین امروز هم ریشه های چنین نگاه های جاهلانه ای پا برجاست و منشا بسیاری از منم منم ها و علم باقی های به گزاف و البته به شدت رایج . خود استاد هم چند تا مثال زدند
  • یزدان IR ۰۴:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
    25 0
    ملتی که گذشته را در نظر نمی گیرند و انرا فراموش می کنند، محکوم به تکرار ان می باشند........
    • بی نام A1 ۰۵:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
      24 0
      تنها چیزی که بشر از تاریخ آموخت آن است که از تاریخ هیچ نیاموخت
  • بی نام A1 ۰۵:۵۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
    11 1
    به نظر بنده با وجود دستگاه های عریض و طویل کنترل نشر آثار دینی که در ایران وجود دارد میشود نتیجه گرفت که کتب دینی از 4 موردی که نگارنده در مقاله بالا مطرح کرده است، بیشترشان از نوع 4 ام آن می باشند یعنی در اینجا نباید از کسانی غافل بود که نخبه هستند و صرفا برای فریب و استفاده از فرصت نشر کتاب و خیلی مسائل دیگر، مسائل عوامگرایانه را مطرح می کنند. استفاده از پوشش مذهب به دلیل اعتبار و اهمیتی که در نگاه مردم دارد، ابزاری است برای سرگرم کردن آنها به مطالبی بی پایه اما جذاب و محبوب و است و می تواند موقعیت آنها و کتابشان را به ویژه از نظر مالی و گاه وجهه ای و آبرویی، پوشش دهد
  • بی نام IR ۱۱:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
    20 0
    این فرمایشات دقیقادرموردبرخی روحانیون منبری مصداق داردچنان ازآن بالای منبردرهرمقوله ای دادسخن میدهندورهنمودپشت رهنمودارائه میکنندکه گوئی خودشان عالم وکاشف وعارف وفیلسوف دهرندوازآن بالاشدیدامردم راریزمی بینندوهیچ توجهی به لبخندهای مردم داناکه ازناچاری پای منبرآقاگردآمده اندندارند
  • بی نام US ۱۱:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
    21 2
    استاد چرا اسلام با موسیقی و هنر مخالفه؟؟ موسیقی حرام. مجسمه سازی حرام. نقاشی حرام. رقص حرام...
    • الیمی A1 ۱۵:۰۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
      10 3
      موسیقی حرام نیست همانطور که علم حرام نیست همانطور که قدرت حرام نیست .... صاحب علم می تواند کار حرام انجام دهد و قس علی هذا... خود موسیقی خوب یا بد نیست خود علم هم خوب یا بد نیست صاحب علم می تواند خوب یا بد باشد.
  • چکو A1 ۱۳:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۳۰
    14 2
    مرحبا.شاه بیت مطلب :....که مربیان دینی مردم.....بایدمراقب باشندکه چه نوع معارفی بعنوان معارف دینی به توده های مردم انتقال میدهند......
  • بی نام A1 ۰۹:۰۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۱
    1 0
    عطاملک جوینی: " عوام الناس را خود چه باید که تبع جهل شوند؟" تاریخ جوینی، داستان تارابی.
  • بی نام A1 ۰۵:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۲
    4 1
    استاد عزیز کاش یکم فنون نگارش را بلد بودید تا مطالبتان را کوتاه و خلاصه مینوشتید. یک نویسنده، یک مبلغ دینی اگر میخواهد کلام و بیانش نفوذ داشته باشد ابتدا باید درست نویسی و خلاصه گویی را بیاموزد تا مردم حوصله و وقت خواندن یا گوش کردن به مطالبش را داشته باشند. شما بدون رعایت اصول نگارش، هر چه به ذهنتان میرسد را مینویسیدو اصلا حساب وقت مردم را هم نمیکنید. خیلی از اوقات دوست داریم مطالبتان را بخوانیم اما اینقدر طولانی است که نمیرسیم و اگر هم زمان بگذاریم و بخوانیم میبینیم همه حرفتان را میشد در نصف حتی شاید در یک پنجم آن حجم گفت یا یکم فنون نگارش یاد بگیرید یا بدهید یک ویراستار نوشته هایتان را درست و خلاصه کند. این یعنی احترام به مخاطب و کار شما بی احترامی محض به مخاطبانتان است.
  • باران A1 ۰۵:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۲
    5 0
    جناب استاد ، خیلی وقته که دین ما در دعوای فتواها به فنا رفته و علما خبر ندارند ، یا دارند و خود شان را به آن راه میزنند . اگر مبارزه با حرام هاست ، چرا اینهمه حرام خور وحرام گو ، وحرام رفتار با کلاه های شرعی ، راست راست میگردند و هیچکس حریفشان نیست . انگار ملت را خیلی بوق و ...... میدانید.
  • بی نام A1 ۲۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۳
    1 0
    من خسته ام از حرف .کم بگو خوب بگو عربی نگو فارسی بگو پند نده عمل کن دیر شده استاد دیر شده مردم چشم دارن ..جواب سوالت .از شما ها
  • سید A1 ۱۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۴
    1 0
    چی شد .شعار مستضعفین .اول این و جواب بده .چی شد اقا ..من یک سید هستم هر جا می رم تا نام م را می خونند تو داروخانه ازمایشگاه یا اداره فحش بهم می دهند .چی شد یک روز رفتم بیمارستان قلب دکتر تا نام منو دید گفت .شروع کرد به مسخره کردن گفت برو از جدت کمک بخواه چرا امدی اینجا .جواب این بی حرمتی ها را چه کسی میده .نه تو دولتم نه خونه دارم نه ماشین یک ادم معمولی هستم ولی دارم هر روز فحش می خورم اش نخورده و دهن سوخته .بعضی وقت ها فکر می کنم چرا نرفتم تو یک نهاد وارگانی پولی به جیب بزنم شاید وجدانم راحت بشه .در ... همین بودیم که الان هستم .خدا به شما ها رحم کنه
  • بی نام IR ۱۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۴
    2 0
    یک عده برای پول مسلمان هستند .این را در همه جا می بینم