جواد شمقدري رئيس سابق سازمان سينمايي؛ بازهم در يك بام و دوهوا قرار گرفته است. از يك طرف به اصغر فرهادي و جشنواره فيلم كن حمله ميكند و از سويي ميگويد :اگرچه سينماي كارگردان اسكاري ايران ربطي به اسلام و انقلاب ندارد اما خدارو شكر حملهاي هم بدان نميكند."
او در در گفتوگو با خبرگزاری دانشجو اظهار داشته: همه جشنوارهها برای خودشان خط و مشی سیاسی دارند و آن را اجرا میکنند. اگر کسی فکر کند این جایزهها صرفاً بر اساس شاخصهای هنری داده میشود، عقبمانده است...
سالها پيش موقعي كه شمقدري در راس كار بود گفته بود: "الان تلاش می کنیم فیلم هایی که به عنوان سفیر ایران می رود تصویر بدی نشان ندهد ؛ نه اینکه حتما این آثار عظمت ایران را نشان دهد . به هر حال فیلمسازان ایرانی هنوز آثاری در مورد عظمت ایران نساخته اند . برخی فیلمسازان می گردند و نقاط تاریکی را پیدا و در فیلم هایشان بزرگ می کنند تا دیگران به آنها جایزه دهند! این خیانت فرهنگی است و جالب اینکه هنوز باور نکرده اند کار اشتباهی انجام می دهند . این کار از جاسوسی بدتر است ! چرا که تاثیر کار جاسوس مقطعی است . اطلاعاتی را می دهد و تمام می شود اما باوری که که با اینگونه فیلم ها در ذهن مخاطب خارجی شکل می گیرد ، حل نشدنی است ..."
اما جداي از حرفهاي شمقدري و همفكرانش در بدنه دولتهاي احمدي نژاد؛ حقيقت حال حاضر سينماي ايران در چيست؟ سينماي شريف ايران به خون تازه نياز دارد و جوايز سينمايي نظير همين دو جايزه جشنواره فيلم كن براي فيلم فروشنده اصغر فرهادي خون تازه است. چنانچه دريافت جايزه اسكار توسط او به مثابه دريافت خون سالم و تازه براي سينماي ايران بود. اين مهم را هنوز اين مديران سابق سينمايي كه سوداي برگشت به صحنه كار را دارند نميتوانند درك كنند.
مردم فيلم هاي فرهادي و بازيگران آثارش را دوست دارند و به كارهاي وي احترام ميگذارند. آقاي شمقدري سهم مخاطب در سينماي ايران را چقدر تاثيرگذار ميداند؟ ايشان سهم خون تازه و تزريق آن به بدنه سينمايي را چقدر لازم ميداند؟ اين افراد در يك بام و دوهواي خويش گير كردهاند. سينمايي براي خود اختراع كردهاند كه نه تماشاگر دارد و نه اصالت فرهنگي و انقلابي. از منظر ايشان هركس خلاف ميل ايشان بنويسد و بسازد نه هنرمند است و نه معتبر و حتي ممكن است فاسد هم باشد. دنيا به سينماي ايران احترام گذاشته است. كمي انصاف داشته باشيد.
نظر شما