ایران و انگلیس در دوقرن‌ونیم گذشته دارای تحولات گسترده روابط بوده و فرازونشیب‌های بسیاری در روابط بین دوکشور را از سر گذرانده‌اند. ایرانی‌ها نسبت به دولت‌ها و سیاست‌های انگلیس بدبین، مظنون و بی‌اعتمادند. انگلیس نیز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را در حوزه نفوذ خود تعریف می‌کرد که در سال‌های آخر از دست رفت و ایران جذب آمریکا شده و در مدار و چتر حمایتی آن کشور تعریف شد. ایران دوبار در طول دوجنگ‌جهانی توسط نیروهای انگلیسی اشغال شد و هر دو کشور، پرونده قطوری از اعتراضات و شکایات علیه یکدیگر در نزد خود و در صحنه سازمان‌های بین‌المللی دارند. انگلیس تلاش دارد نقش جمع‌آوری اطلاعات با توجه به ارتباطات وسیعش در ایران چه در قالب ارتباطات وجیه و سالم و چه به‌صورت کسب اطلاعات مخفیانه و جاسوسی از ایرانیان یا خارجیان مقیم ایران را حفظ کند.

 این اخذ اطلاعات به‌صورت خنثی و صرف اطلاع‌گیری نیست بلکه خود منبع و شروع طراحی سیاست‌هایی علیه ایران خواهد شد. بنابراین ایران نیز نسبت به فعالیت اطلاعاتی انگلیس در ایران مظنون است و انگلیسی‌ها را منشأ جریان‌سازی سیاسی و اطلاعاتی می‌داند. از طرف دیگر ایران نیز برای مقابله با روش و سیاست‌های انگلیسی، به‌دنبال توسعه حوزه نفوذ و فعالیت‌های عملیاتی خود است اما انگلیسی‌ها به این فعالیت‌ها جنبه امنیتی می‌دهند و هیاهو به راه می‌اندازند. اگرچه برای ساختن رابطه‌ای پایدار، امن و سالم بین دوکشور، یکی از روش‌ها در تئوری این است که روال روابط دوکشور را به نیروهای سیاسی سپرد که معتقد به تنش‌زدایی، بازی برد-برد و عبور از گذشته باشند تا بتوان در پرتو آن به بهبود و ارتقای روابط دوجانبه و کمک به حل چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی پرداخت؛ اما نمی‌توان در دنیای آمال و آرزوها سیر کرد، از واقع‌گرایی در روابط ایران و انگلیس عبور کرد یا وزن آن را کم پنداشت. دیدار رییس‌جمهور ایران با نخست‌وزیر انگلیس برای اولین‌بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در حاشیه مجمع عمومی سازمان‌ملل، هم توجه انظار جهانی را به‌خود جلب کرده و هم زمینه‌ای فراهم‌کرده است تا به موشکافی صحنه سیاسی ایران و انگلیس بپردازم تا شاید بتوان به دلایل و اهداف طرف انگلیسی در نزدیکی به ایران راه یافت. در‌ایران دولتی روی‌کارآمده که مهم‌ترین وظیفه‌اش را حل مشکلات سیاست خارجی و مهم‌ترین آن را ازبین‌بردن پروژه ایران‌هراسی و نجات ایران از انزوا، بهبود رابطه با غرب و در نهایت حل مشکلات هسته‌ای و اقتصادی کشور می‌داند. اگرچه برنامه مدون و راهبردی‌ای از سوی دولت در قبال انگلیس اعلام‌نشده است ولی می‌توان از میان مواضع اعلام‌شده به این نتیجه رسید که دولت کنونی علاقه‌مند است مشکلات ایجادشده با انگلیس را که همه آن نیز متوجه ایران نبوده و قسمتی به سیاست‌های خود انگلیس مربوط می‌شود، با کمترین هزینه مادی و معنوی حل‌وفصل کند. اما در مورد دولت انگلیس، اگر کسی بخواهد تابلویی برای سردر مقر اصلی حزب محافظه‌کار پیشنهاد کند، بی‌شک تصویر مردی میانسال، سفیدپوست و اروپایی‌تبار بر تابلویی فلزی و رنگ‌ورو رفته با قاب ‌چوبی را به رهبران حزب ارایه می‌کند تا تهیه و در مراسمی با حضور تعدادی اعضای کهنسال، آن را نصب کنند. اما این تصویر که حاکی از واقعیت وجودی این حزب است معمولا یکی از معضلات و نقاط‌ضعف این حزب در بین افکارعمومی نیز هست که بسیاری از فعالان و رای‌دهندگان این حزب را چنین قشری تشکیل می‌دهد که لزوما بر اتخاذ سیاست‌های داخلی و خارجی‌اش هم موثر بوده است. در این‌صورت طبیعی است هم از جهت سیاستگذاری و فعالیت و هم از جهت ارایه چنین تصویر سنتی‌ای که باعث حذف نیروهای تاثیرگذار جدیدی در صحنه سیاسی و اجتماعی این کشور همچون جوانان، زنان، مهاجران، رنگین‌پوستان و همچنین مسلمانان می‌شود، این امر خود نشانگر نقاط‌ضعف این حزب در کسب آرای مردم در انتخابات بعدی است. در ماه‌های اخیر چندین کارگروه تخصصی و پژوهشی سیاسی، رسانه‌ای، حزبی و دانشگاهی در بریتانیا به آسیب‌شناسی و ارزیابی شکست بی‌سابقه انتخاباتی احزاب اصلی سیاسی، پیروزی احزاب تازه‌تاسیس راستگرای افراطی و واکاوی کاهش اقبال و رویکرد رای‌دهندگان به تبلیغات و برنامه‌های احزاب اصلی کلاسیک آن کشور پرداختند و بعضا نیز نتایج تحقیقات و یافته‌های خود را در رسانه‌های خبری، بولتن‌های دانشگاهی و حزبی و اندیشکد‌ه‌های سیاسی مختلف منتشر کردند. تا جایی که به حزب محافظه‌کار مربوط می‌شود، کارشناسان و مشاوران وابسته به این حزب، راهکارهای جدیدی را برای پرهیز از تلقی شکست از تغییر رویکرد آن حزب و اتخاذ راهبردهای جدید برای بهبود چهره آن حزب در جهت پیروزی در انتخابات بعدی و حفظ اکثریت پارلمانی و دولت آینده ارایه کرده‌اند.
از این‌رو سیاست‌های اخیر کامرون در صحنه داخلی و خارجی همچون نحوه مدیریت رفراندوم اسکاتلند، مساله پارلمان اروپا و تنظیم رابطه با ایران تغییرات ایجادشده در هیات دولت ائتلافی انگلیس، نشان از نوسازی سیاست این حزب دارد. تغییرات ایجادشده در هیات‌دولت انگلیس که موجب به میدان‌آوردن نیروهای جدید و تاثیرگذار شده، بعدی از راهبرد جدید است، اقدامی که حزب کارگر به‌دلیل بافت کمتر سنتی و غیرمحافظه‌کارانه‌اش خیلی زودتر دست به آن زد و امثال میلیبندها که پدرشان از یهودیان مهاجر لهستانی است به سطح رهبری حزب رسیدند. با توجه به آنچه در فوق آمد دولت انگلیس در دوران پوست‌اندازی به‌سر می‌برد و خود را برای کسب قدرت مجدد در انتخابات آینده در نیمه سال بعد میلادی آماده می‌کند که با یک راهبرد دوسویه منفی‌یک کسب اکثریت به تنهایی و یا منفی‌دو حفظ ائتلاف، ترجیحا با همین حزب لیبرال‌دموکرات بر حزب دیگر یعنی کارگر، در تشکیل دولت پیشی گیرد. اینکه آیا این حزب امکان دستیابی به چنین اهدافی دارد یا خیر مساله دیگری است اما در چنین زمانی و با توجه به اولویت‌های دولت جدید انگلیس در ابعاد گوناگون و مخصوصا سیاست خارجی‌اش، دست‌اندرکاران سیاست خارجی از جمله وزارت امور خارجه باید در طراحی تعامل با این کشور چنین جهت‌گیری‌هایی - مانند آنچه در نطق سالانه دیوید کامرون در مجمع عمومی سازمان‌ملل دیدیم- را مدنظر قرار دهند.

منبع: روزنامه شرق 7/7/1393

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 378545

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 7 =