بهدلایل زیر ادامه وضعیت فعلی حولمحور «پروژه حقوق بشر» برای ایران ممکن نیست.
- با حل مسئله هستهای، «بهانه» حقوق بشر به اولویت غرب تبدیل خواهد شد.
- مبحث حقوق بشر، امری تکنیکی نیست که صرفاً با پارهای مذاکرات و توافقات فنی چون مسئله هستهای با آن روبهرو شویم. با شبهات «حقوق بشر» هدف آنست چهره رحمانی نظام را چون چهره شیطانی به نمایش درآورند. برخورد منفعلانه در این موضوع تبعات جبرانناپذیری برای نظام اسلامی که میکوشد خود را در جهان چونان الگو مطرح سازد خواهد داشت.
- در صورت عدمدفاع از منطق رفتاری نظام در جهان یا برخورد تند و منفعل، فضای داخلی هم متأثر از تبلیغات خارجی شده و حرمت نظام مخدوش خواهد شد. نظام باید از موضع فعال از منطق رفتاری خود در داخل و خارج با ادبیاتی متناسب دفاع نماید. بهدلیل اهمیت این موضوع برای ما و نیز کشورهای بیگانه معارض این امرهمچون مسئله هستهای پروژهای ملی تلقی شده و سیاستگذاری آن بالاتر از سطح یک فرد، سازمان و یا حتی یک قوه خاص است.
- بهانههای غربیان علیه ایران، عمدتاً نادرست، پارهای ناشی از سوءتفاهم وعدم درک باورهای متقابل وبعضا هم درست وناشی از سوء اجرا یا مدیریت و یا اشتباهات افراد است که اگر به تفکیک منطقی این بهانهها نپردازیم، اشتباهات افراد به تمامی نظام تسری داده میشود.
نکته مهم آنست که باید از تجربه هسته ای درس گرفته و باور نماییم که گشودن باب گفتگو بهمعنای پذیرش ادعاهای طرفمقابل نیست، همچنان که بهمعنای استاندارد بودن برداشتهای غربیان هم نیست.
ضمن آنکه نظام اسلامی در بحث «حقوق بشر» دارای منطق و دیدگاهی قابل تأمل است و قادر است از موضع فعال وارد بحث شده و حتی مدلهای غربی در باب حقوق بشر را به چالش کشد.
نهایتاً باید دانست که دفاع از «حقوق بشر» عنوانی زیبا و ارزشمند است که ادیان نخستین متولیان آن بودهاند. تردیدی نداریم که شرافت و حقوق انسانی در مسیری که خداوند برایش تعیین کرده است، محقق خواهد شد.
چرا باید با اتخاذ موضع انفعالی اجازه دهیم مدعیانی که تاریخ نشانگر بیتوجهی آنها به حقوق بنیادین بشر است، در کرسی دادستانی و داوری قرار گرفته و نظامهای خداباور در جایگاه «متهم»؟!
17302
نظر شما