بختیاری زاده می گوید هرگز فکرش را نمی کرد که با رفتن از دنیای فوتبال دلش تا این اندازه برای مستطیل سبز تنگ شود.

مرتضی رضایی:یک روز پس از خداحافظی رسمی در یافت آباد.مجموعه ورزشی برادران شهید اسماعیلی.سهراب بختیاری زاده آنجاست تا فصل جدید از زندگی اش را شروع کند.فصلی که در نهایت باز هم قرار است به فوتبال ختم می شود.سهراب اجازه نداد تا مهری که پایین بیانیه خداحافظی اش زده بود خشک شود.او خیلی زود سر کلاس های C مربیگری فوتبال نشست تا هرگز دلتنگ فوتبال نشود:«فکر می کردم راحت تر با این قضیه کنار بیایم اما وقتی نامه خداحافظی ام را روی سایت های خبری و در روزنامه ها دیدم بغضی گلویم را گرفت.هیچ وقت فکرش را نمی کردم که جدایی از دنیای بازیکنی تا این اندازه سخت باشد.اما فکر می کنم دیگر زمانش رسیده بود.من به عنوان یک بازیکن هر چه در توان داشتم را برای این فوتبال خرج کرده ام و حالا می خواهم از طریق دیگری به فوتبال خدمت کنم.»

بختیاری زاده زمان زیادی نداشت؛دوستانش مدام به او گوشزد می کردند که باید برود.به همین دلیل هم بود که خیلی از سوالهایی که سهراب می توانست به آنها جواب کامل بدهد نیمه تمام ماند اما باز هم حرف های یکی از بهترین مدافعان تاریخ فوتبال ایران شنیدنی است.مدافعی که جزو آن هفت بازیکنی است که در تاریخ جام جهانی برای فوتبال ایران گل زده اند.مرور همه این خاطرات برای بختیاری زاده عذاب آور بود.هر چند که او تلاش می کرد تا زیاد به این موضوع حساسیت نشان ندهد اما از لحن حرف زدنش،از تن صدایش و از خیره شدن به زمین چمنی که روبرویش بود به راحتی می شد فهمید که او خیلی زود دلتنگ فوتبال بازی کردن شده است.

انتشار یک بیانیه و خداحافظ فوتبال...

سخت بود اما بالاخره باید می رفتم.البته از قبل آمادگی اش را داشتم که امسال می خواهم از فوتبال بروم.شرایط از نظر خودم خوب بود.سال های سال فوتبال بازی کرده بودم.روزهای خوب و بد زیادی را دیدم اما چیزی که برایم عجیب بود این بود که بعد از خداحافظی فکر نمی کردم اینقدر ناراحت شوم.دلم خیلی گرفت.خیلی ها در سن جوانی فوتبال را کنار گذاشتند اما من واقعا به فوتبال عشق داشتم و احساسم این بود که تا همیشه باید بازی کنم.حتی زمانی هم که مصدوم می شدم باز بازی می  کردم.اما الان شرایطی پیش آمد که باید خیلی منطقی کنار می رفتم.

خداحافظی شما یک کم دیر نشد؟خیلی ها پس از انتشار بیانیه گفتند که بالاخره سهراب کفش هایش را آویخت.

قبول دارم اما خداحافظی یک بازیکن بستگی به خیلی چیزها دارد.بستگی به این دارد که من سهراب بختیاری زاده اگر تا این سن بازی کردم چه کمکی توانستم به باشگاهم بکنم؟آیا کیفیت فنی ام خوب بوده یا نه؟این را باید بگذاریم بر عهده بازیکنان،کارشناسان و ...البته من باید خودم هم نظر بدهم.اینکه می خواستم فقط در فوتبال باشم یا اینکه باشم و مفید باشم.ذهنیت من این بود که مفید باشم.

قبلا یک بار گفته بودید زمانی از فوتبال خداحافظی می کنید که از هیچ تیمی پیشنهاد نداشته باشید.پیشنهاد نداشتید یا اینکه دیگر وقتش رسیده بود؟

هیچ چیزی بهتر از صداقت نیست.من آماده بودم که امسال هم در لیگ برتر بازی کنم. اگر پیشنهادی به من می شد حتما این کار را می کردم.شاید اگر 32 ساله بودم راحت تر با شرایط کنار می آمدم.من عادت کرده بودم به قالب فوتبال بازی کردن.41 یا 42 سالگی شرایط سختی برای فوتبال بازی کردن است.وقتی سن بالا می رود وضعیت متفاوت می شود.حتی نوع برخوردها تغییر می کند و انتظارات متفاوت می شود.همین مسئولیت بازیکن را سنگین تر می کند و می تواند یک بار روانی منفی به شما بدهد.البته شاید این بار مثبت هم باشد اما برای یک بازیکن پا به سن گذاشته خیلی سخت است.در این اعتراض هست،انتقاد هست،نگاه های ریزبینانه هست و خیلی چیزهای دیگر.اما چیزی که مهم است این است که من خودم مشکلات را دوست دارم.البته ضعف هایی هم داشتم که امیدوارم بتوانم در حوزه مربیگری این ضعف ها را تکرار نکنم.چیزی که برای من مهم بود،از انتقادها استفاده می کردم.خیلی ها می گفتند که سهراب نمی تواند بازی کند اما همین اظهار نظرها انگیزه من رابالا می برد و باعث می شد تا بیشتر بجنگم.

اتفاق خوبی که افتاد این بود که بلافاصله پس از خداحافظی در کلاس های مربیگری شرکت کردید.

من 23 سال سابقه فوتبال بازی کردن دارم و تمام بدی ها و سختی های فوتبال را چشیده ام.باور کنید چیزی که باعث شد من به اینجا برسم این بود که درک کردم فوتبال دقیقا خود زندگی است.در زندگی خیلی از برخوردها پیش می آید.روزهای خوب و بد داریم اما این باعث نمی شود که آدم از خدا دور شود.خدا ما را به وجود آورده که مشکلات را برطرف کنیم نه اینکه مشکلات سد راه ما شوند اگر نه انسان پیشرفت نمی کرد.فوتبال هم مثل همین است.مشکلاتی در فوتبال پیش می آید که با برطرف کردن آنها بازیکن به جاهای بالاتری می رسد.

دوست داشتید زمان خداحافظی از فوتبال عضو تیم استقلال بودید؟

من احترام خاصی برای استقلال و استقلالی ها قائل هستم.خیلی از بازیکنان را دیده ام که گفته اند ای کاش ما در استقلال یا پرسپولیس بودیم و از فوتبال خداحافظی می کردیم اما باور کنید برای من تمام تیم ها یکسان هستنداگر در محله خودمان هم یک بازی خداحافظی بگذارند می شود آن بازی بهترین بازی دوران فوتبال من.اینکه بخواهم بگویم آرزو می کردم در استقلال خداحافظی کنم این طور نبود.من خیلی ساده به فوتبال آمدم و خیلی ساده هم رفتم.هر چند بازی خداحافظی اشکالی ندارد و حرکت قشنگی است.این کار به بازیکنان دیگر انگیزه می دهد.آنها متوجه می شوند که باشگاه ها پس از خداحافظی بازیکانان از دنیای فوتبال برای آنها  ارزش قائل هستند.

شما سالها عضو استقلال بودید.حتی زمانی که از این تیم رفتید باور خیلی ها این بود که با ناراحتی از استقلال جدا شدید؟

نه اصلا.روزی که قلعه نویی آمد استقلال تعداد زیادی از بازیکنان از استقلال رفتند یا با آنها قطع همکاری شد.آن زمان آقای حاجیلو سرپرست بودند و ما در جلسات متعددی با قلعه نویی و حاجیلو شرکت می کردیم.من بازیکن آزاد بودم و درخواست یک مبلغ مالی دادم.4 بار مذاکره کردیم که به نتیجه نرسید و من مجبور شدم علیرغم میل باطنی ام و با وجودی که عاشق استقلال بودم از این تیم جدا شوم.اما این عشق باید دو طرفه باشد.اگر سهراب قرار بود استقلالی باشد باید استقلال هم سهراب را دوست داشت.نمی شود که من کورکورانه عاشق استقلال باشم و این تیم مشکلات من را حل نکند.آن زمان این طور بود و مشکلات حل نشد.من رفتم فولاد و در این چند سال بارها به من پیشنهاد شد که برگردم اما موضع ها تغییر نکرده بود.به آنها گفتم شما استقلال هستید و بزرگ اما من هم یک سری اعتقاد هایی دارم.من می گویم بازیکن باید به تیمش شفافیت بدهد.استقلال بزرگ است اما من دنبال این بودم که بروم فولاد و صبا و به این دو تیم کمک کنم.

می خواهم درباره یک پیشنهاد بزرگ سوال کنم.پیشنهاد پرسپولیس.تقریبا همان زمان ها بود که ...

این پیشنهاد واقعیت داشت.مترجم آقای آری هان با من تماس گرفت و گفت که ایشان می خواهد من به پرسپولیس بروم.اما همه چیز در حد یک صحبت بود.ما با صبا در باشگاه های آسیا بودیم و با الوحده بازی داشتیم.فردای بازی با من تماس گرفتند و گفتند می دانیم قبلا استقلال بودی اما فوتبال حرفه ای است و از این حرفها.آنها از این در وارد شدند که من را برای رفتن به پرسپولیس مجاب کنند.من هم گقتم الان در امارات هستم اجازه بدهید به تهران بیایم تا بیشتر حرف بزنیم.

یعنی احتمال داشت که به پرسپولیس بروید؟

نه،احتمالش خیلی کم بود.کلا رفت و آمد بازیکنان از استقلال به پرسپولیس و بلعکس همیشه احساسی بوده است.شما وقتی یک شرایط منطقی و نرمال دارید خیلی کم از این تصمیم ها می گیرید.نگاهی به همه نقل و انتقال های انجام شده بیاندازید.همه کسانی که از این دو تیم جدا شده اند به نوعی با باشگاه خودشان درگیر شدند و به تیم رقیب رفتند تا خودشان را خالی کنند.اما من این شرایط را نداشتم.

شما فصل جدیدی از فوتبال را آغاز کرده اید.فصل مربیگری.احتمال دارد که بختیاری زاده روزی روی نیمکت استقلال شود؟

من چند روز پیش که از اهواز به تهران آمدم به برادرم گفتم الان که دارم می روم یاد صحنه ای افتادم که برای نخستین بار ساکم را برداشتم و رفتم سر تمرینات تیم جنوب اهواز.آن سهراب بختیاری زاده که بازیکن بود دیگر از ذهن من بیرون رفته است.باید شرایط برای مربیان جوان فراهم باشد.ما بازیکنان یک دینی داریم که باید آن را ادا کنیم.من اگر تا 41 سالگی بازی کردم خدمتی بود که باشگاه های مختلف و خانواده ام به من کردند.من حتما این هدف را دارم که روزی روی نیمکت استقلال بنشینم اما نه حالا.این خودخواهانه است.من به هر قیمتی دوست ندارم روی نیمکت بنشینم و باید پله پله بالا بروم.

در استقلال و به خصوص بازیکنان هم نسل شما رابطه خوبی با امیر قلعه نویی ندارند.اینکه می گویید می خواهید روزی جای او را بگیرید و ...

من هیچ مشکلی با کسی نداشته و ندارم.شما خیلی کم پیدا می کنید که تفکرات آدم ها شبیه هم باشد.هر انسانی نقاط ضعف و قوتی دارد.در فوتبال باید همدیگر را مدیریت کنیم وانتقادها را خیلی شیک ترمطرح کنیم.برای یک هفته روی جلد رفتن در مطبوعات خوب نیست به هم بی احترامی کنیم.من یک ضعفی را می دانم و برای اینکه خودم را بزرگ کنم نباید این ضعف را در بوق و کرنا کنم.شرایط طوری شده است که بارها در تلویزیون یکدیگر را ترور کرده ایم.اما اگر ورزشکار هستیم و می گوییم زمین مقدس است و روح پهلوانی داریم باید نکات اخلاقی را بیشتر مورد توجه قرار بدهیم.مسائل فنی خودش با تمرین کردن بیشتر درست می شود.من و امیر از هم دور هستیم اما رابطه بدی با هم نداریم.هر کجا هم که همدیگر را ببینیم به هم احترام می گذاریم.من می گویم حتما قلعه نویی و بقیه بازیکنان اشتباه داشته اند و در آینده هم اشتباه می کنند اما من می گویم نوع برخوردها باید مناسب باشد.

شما حرف از منش پهلوانی و احترام به پیشکسوت زدید.آیا منظورتان اشاره به رفتارهای علی دایی با مایلی کهن بود؟

خود علی می داند که من چقدر به او ارادت دارم و مایلی کهن هم به هر حال استاد بنده است و مربی من در تیم ملی بوده است.این صحنه ها،صحنه هایی هست که آدم نه دوست دارد ببیند و نه بشنود.کار به جایی رسید که پای خانواده ها هم به میان آمد.این کلا از ورزش به دور است و فکر می کنم قضیه دیگر خیلی لوث شد.من خودم دوست ندارم زیاد در این مورد بشنوم.بحث این است که اگر این اتفاق برای سهراب بختیاری زاده افتاد او چه کار باید بکند تا بتواند این مشکل را مدیریت کند.نسل جدید فوتبال ما و به خصوص مربیان ما باید یاد بگیرند.آنها باید کشورهای صاحب فوتبال را الگو قرار بدهند.می توانیم تاثیر گذار باشیم.ما نباید منتظر باشیم تا یک خارجی بیاید و در مکتب خانه بنشیند و هر چه او گفت ما سر تکان بدهیم.در اینکه آنها بیشتر فوتبال را می دانند و به روز تر هستند شکی نیست اما نباید رفتارهای ما خیلی هم ناشیانه باشد.حالا این رفتار می تواند اخلاقی باشد،در بیان باشد و یا حتی در نوع لباس پوشیدن ما.

به عنوان بازیکنی که کاپیتان استقلال هم بوده اید اوضاع این روزهای این تیم را چطور ارزیابی می کنید؟

از لحاظ فنی نوسان زیاد داشته اند.من خودم فکر می کردم آنها بهتر از این باشند.استقلال مشکل بزرگی دارد.از بعد فنی و در خط حمله به خاطر پشتوانه ای که در خط میانی دارد و به خصوص در دفاع های چپ و راست،خیلی خوب خودشان را به حریف تحمیل می کنند اما پاشنه آشیل استقلال در این نوع فوتبال بازی کردن این است که این نوع فوتبال نیازمند یک ستون دفاعی قدرتمند هستند.کار دفاع وسط ها در این سیستم مشکل است.من برای این حرفم دلیل دارم.دو مدافع چپ و راست شما مدام جلو می کشند.خط هافبک تا زمانی که توپ را در اختیار دارند فوق العاده هستند و فضا هست برای جولان مهاجمان حریف.اینجا یک مدافع شش دانگ می خواهد که سرعتی باشد،قدرتی باشد و بازیخوانی بالایی داشته باشد.صادقی و حنیف هر دو مدافعان قابلی هستند که چند سال است دارند در استقلال بازی می کنند.حالا نمی دانم شاید شرایط روحی خوبی ندارند و یا از شرایط آرمانی به دور هستند که البته این چیزها طبیعی است.این احتمال درباره صادقی هم وجود دارد که او بعد از جام جهانی خسته است و ظرفیت لازم را ندارد.منظورم این است که او اشباع شده است.این ماحصل نکاتی بود که من از استقلال در چند وقت اخیر برداشت کرده ام.

به نظر شما استقلالی ها می توانند قهرمان لیگ برتر شوند؟

اگر این نکاتی را که گفتم بر طرف کنند می توانند جزو سه تیم بالای جدول باشند.

امروز دربی پایتخت برگزار می شود.پیش بینی شما از این بازی چیست؟

من دوبار در دربی باخته ام و دوبار هم تساوی در کارنامه دارم.این بازی همیشه حساس بوده و با سایر بازی ها فرق می کند.ما دو تا باشگاه بزرگ داریم که نماد فوتبال ایران هستند.وقتی دو تا رقیب در کشور تنها باشند خود به خود تنش ایجاد می شود.اگر این دو تیم رقبای دیگری هم داشتند شاید این تنش ها کم می شد.

البته در چند سال اخیر سپاهان،تراکتور و حتی فولاد هم رقیبان جدی این دو تیم بوده اند.

بله،اما هنوز هم استقلال و پرسپولیس هستند که حرف اول را می زنند.بازی،بازی سنگینی برای هر دو تیم است و ارتباطی هم به بازی قبلی دو تیم ندارد.من می دانم هر تیمی که با تجربه تر باشد می تواند این بازی را ببرد.با تجربه ها صبور تر هستند.من می خواهم برای شما رئال مادرید و بارسلونا را مثال بزنم.بارسلونا در یک بازی 5 گل به رئال می زند.آنها شجاعانه بازی می کنند.آنها بعد از پایان بازی با هم دست می دادند و تمام.همه چیز از ذهن شان پاک می شود.در کشور ما ریکاوری ذهنی وجود ندارد.دو هفته قبل از بازی و دو هفته بعد از بازی حاشیه ها شروع می شود.می گویند همه بازی ها را ببازیم اما دربی را نبازیم.برای هر دو تیم این شرایط وجود دارد.تیمی که دربی را برده مغرور شده و در دو بازی آینده خودش می بازد و تیم بازنده هم با روحیه بدی که دارد امتیاز از دست می دهد.ما یاد نگرفته ایم که ریکاوری کنیم.اگر ببازیم اتفاقی نمی افتاد.»

این را قبول دارید که مربیان دو تیم دوست ندارند رکورد نباختن شان شکسته شود؟

خب این حق طبیعی قلعه نویی است.هر آدمی دوست ندارد بازنده باشد.این ایراد ندارد.شما بازی ای را به یاد دارید که استقلال جلو بود و علیزاده خطای هند کرد؟این ها رفتارهای ناخودآگاه انسان است.من خودم دو تا باخت و دو تا مساوی در دربی داریم.در کل فوتبال ما ضعیف است(هم بیرون زمین و هم داخل زمین) و این ضعف تبدیل به ترس می شود و بازیکنان می ترسند که در بازی بازنده باشند.به نظرم دربی بازی با تجربه هاست.هر تیمی که بازیکنان با تجربه بیشتری داشته باشد می تواند بهتر بازی کند.

درباره تیم ملی حرف بزنیم.شما یک جورهایی منتقد کروش هستید و بارها به عملکرد او انتقاد کرده اید.به خصوص قبل از جام جهانی.

من دو ماه قبل از جام جهانی این نوع بازی کردن تیم ملی را پیش بینی کرده بودم.چون عقیده دارم فوتبال دارای یک قانون است که از قبل نوشته شده.اگر قرار است از حریفت بهتر باشی،وقتی وارد زمین می شوی هم باید قانون را رعایت کنی و هم خلاقیت داشته باشی.80 درصد رفتارهای فنی یک تیم و بازیکنان نا خود آگاه صورت می گیرد.من انتقادی به اینکه تیم ما در آنجا دفاعی بازی کرد نمی کنم.اتفاقا خیلی زیبا هم دفاعی بازی کردیم.ما قبلا دفاع می کردیم اما بدون برنامه و چند موقعیت گل به حریف می دادیم.اما در جام جهانی بسته بازی کردیم و شاید آنها دو تا موقعیت داشتند.هیچ انتقادی به این نوع بازی ندارم.اما می گویم نباید از باخت به آرژانتین خوشحال باشیم.هدف ما باید بزرگتر باشد.مسی و آرژانتین بزرگ هستند اما نباید از خود بی خود شویم.اگر کروش با تیم ملی ایران به لبنان می بازد نباید بیخ دیوار اعدامش کنیم و اگر هم با آرژانتین آن طور بازی می کنیم نباید بگوییم او بی نقص است.من هنوز هم سر حرفم هستم.اگر بچه های تیم ملی می خواهند در جام ملت ها خوب باشند باید بازی های جام جهانی را فراموش کنند.آن نوع بازی کردن برای جام جهانی بود و تمام.ممکن است در جام ملت ها دقایقی از بازی را این طور بسته بازی کنیم اما تیم ما مدعی است و نمی شود همیشه دفاعی بازی کرد.

پیش بینی شما از جام ملت ها چیست؟با این شرایط فکر می کنید می توانیم قهرمان شویم؟

چرا نتوانیم؟حتما می توانیم.برای اینکه قهرمان شویم یک سری ویژگی ها لازم است.ما بازی های دوستانه نداریم و در فوتبال مان تنش زیاد است.من می گویم اگر در کنار کروش،فرگوسن و گورادیولا را هم بیاوریم اما تا زمانی که باشگاه های ما ورشکسته هستند(باشگاه هایی که خوب بازیکن سازی نمی کنند و پشتوانه نیستند)نمی توانیم موفق باشیم.تا ابزار نباشد کار پیش نمی رود.افکار نو مثل کروش باید در فوتبال ما باشد.ما در ایران بدترین چیزها را به تیم های پایه می دهیم.پول کم،مربی بد،امکانات ضعیف و ...در صورتی که در کشورهای دیگر این طور نیست.بدبختی این است که در فوتبال ایران،ما به زبان می گوییم تیم های پایه اما...البته این قضیه یک بعد دیگر هم دارد که مربوط به خصوصی سازی می شود.حتی انتخاب رییس جمهور کشور مرتبط با آمدن و رفتن مدیر عامل یک باشگاه است.من منتقد کروش نیستم اما عقیده دارم تیم ملی ما باید قویتر از این بازی کند.مشکلات فنی تیم ما در بازی آخر ایران در جام جهانی به خوبی دیده شد.کروش این مشکلات را برای ما درست نکرده است.البته برخی از مشکلات را هم باشگاه ها درست می کنند.آنها هستند که تی ملی را تغذیه می کنند.حتی مربیان داخلی ما هم در گرفتن این نتایج دخیل هستند.بحث من این است.

به عنوان سوال آخر می خواهیم درباره حاشیه های اخیر در تیم ملی سوال کنیم.حاشیه هایی که در زمان شما هم وجود داشت.باند بازی.آن زمان شما و علی دایی را به باند بازی متهم می کردند و این بار نوبت...

می دانم چه کسانی را می گویید.من به این قضیه اعتقاد ندارم.در کل آدم باند بازی هم نیستم.این عرف فوتبال حرفه ای است.من می گویم کاپیتان چشم مربی است و می تواند به او آگاهی بدهد.چند وقت پیش درباره نکونام و رحمتی این شایعه ها پیش آمده بود.کاپیتان عضوی از کادر فنی است و شاید از او مشاوره بخواهند.ما باید مربی تیم ملی و کاپیتان تیم ملی را همراهی کنیم و به افکار سرمربی تیم ملی احترام بگذاریم.

 

251 41

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 386651

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =