دکتر مهریزی می گوید: «یک نگاه جدیدی به حادثه عاشورا در حال شکل گیری است، اما هنوز گسترده نشده و بیشتر در فضای دنیای جدید که بر اساس حقوق بشر، کرامت انسان و مسایل زنان است، در حال نضج یافتن است که من آن را به رویکرد انسانی تعبیر می کنم.»

به گزارش خبرآنلاین، حجت السلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه دین در گفت و گو با شفقنا به رویکردهای تاریخی درباره واقعه عاشورا پرداخته است. خلاصه سخنان وی را در ادامه می خوانید.


ثبت هزار نوشته درباره عاشورا / واقعه کربلا، عامل زایش و رویش حرکت های اجتماعی

*حادثه کربلا در جهان اسلام به خصوص در میان شیعه از جمله حوادثی است که در طول تاریخ هم از جهت اجتماعی و هم از جهت فکری و نظری بسیار مورد توجه محققان، عالمان و نویسندگان بوده و آثار بسیاری پیرامون آن تولید شده است؛ به عنوان مثال در کتاب شناسی امام حسین(ع) که بعضی از صاحب نظران نوشته اند، حدود هزار نوشته درباره عاشورا ثبت شده است؛ همین مساله نشان می دهد که این حادثه در نقطه توجه صاحب نظران در دوره های مختلف تاریخی بوده و تردیدی در این امر نیست.

*واقعه عاشورا از نظر اجتماعی نیز یکی از عوامل زایش و رویش حرکت های اجتماعی و همچنین یکی از تاثیرگذارترین حوادث تاریخی در قیام ها و انقلاب ها بوده و به طور خاص در میان شیعه یکی از موضوعاتی است که در همه دوره های زندگی آنان تبلور داشته و در بخش وسیعی از شعائر و مراسم مذهبی شیعیان حضور جدی دارد. هر حادثه ای وقتی مهم می شود، زمینه های آسیب پذیری، انحراف و استفاده های نادرست، ابزاری، سیاسی و شخصی از آن فراوان می شود و قاعدتا حادثه عاشورا از این مساله مصون نبوده بنابراین همیشه لازم است این واقعه را ارزیابی و تحلیل کنیم.

وجود سه رویکرد در تحقیقات درباره عاشورا

* با توجه به نگاه و تحقیقاتی که نسبت به حادثه عاشورا انجام شده می توان سه رویکرد متفاوت را بیان و مورد بررسی قرار داد.

1. رویکرد اول، عاطفی - احساسی: در این رویکرد بیشتر غم، اندوه و مصیبت خاندان پیامبر(ص) محور است و از سوی دیگرستمگری، خشونت، ددمنشی و قساوت گروه مخالف مورد توجه قرار گرفته است؛ تا صد سال پیش آثاری که درباره عاشورا نوشته شده عمدتا متمرکز بر روی این مسایل بوده و کتبی اختصاصی با عنوان مقتل یا عناوین دیگر منتشر شده است. به عنوان مثال طریق البکاء، طوفان البکاء، امواج البکاء، بحرالدموع، عین الدموع، رياض الاحزان و مهیج احزان از جمله عنوان کتاب هایی هستند که به بُعد عاطفی - احساسی توجه بیشتری داشته اند و مضمون کتاب ها به گریه، حزن، غم و اندوه ختم می شود. در همین راستا برخی از فقها معتقد بودند که حادثه عاشورا یک حادثه منحصر به فرد و غیرقابل الگوبرداری است و نمی توان از آن به عنوان زمینه ساز یک حرکت اجتماعی و مبارزه با ظلم بهره گرفت به همین دلیل بیشتر بُعد غم، اندوه و مصیبت آن مورد توجه قرار گرفته است.

2. رویکرد دوم، رویکرد حماسی: در صد سال اخیر نمود یافته و در ایران از دهه 40 به بعد بسیار قوی و غلیظ شد. در دوره معاصر تحولاتی در دنیا صورت گرفت و جنبش ها و انقلاب هایی از جمله انقلاب های کمونیستی، آمریکای لاتین و غرب به وجود آمد که ادبیات جدیدی از جمله انقلاب، آزادی و مبارزه با ظلم را وارد عرصه کرد. پس از آن شیعه به خود آمد که در این زمینه منبع عظیمی دارد و در این فضا می تواند به خوبی عرض اندام کند لذا ادبیات جدیدی تحت عنوان نهضت، آزادی و آزدگی به وجود آمد و کتاب هایی در همین زمینه ها تحت عنوان حسین بزرگ مرد آزاده، حسین مظهر آزادگی، حماسه حسینی، حماسه عاشورا. حماسه کربلا، مردان انقلاب، رسالت انقلابی، رستاخیز حسین و غیره نوشته شد و برای مبارزه توده های ستم دیده و گرفتار با ظلم بسیار مفید بود. در انقلاب اسلامی ایران نیز تاثیر حادثه عاشورا، راهپیمایی روز تاسوعا و عاشورا سال 57 و مراسم اربعین قابل انکار نیست؛ واقعه عاشورا در جنگ ایران برای رزمندگان بسیار منبع انرژی و تغذیه روانی بود.

3. رویکرد سوم، رویکرد انسانی: حدود 10 -15 سال است که یک نگاه جدیدی به حادثه عاشورا در حال شکل گیری است، اما هنوز گسترده نشده و بیشتر در فضای دنیای جدید که براساس حقوق بشر، کرامت انسان و مسایل زنان است، در حال نضج یافتن است که من آن را به رویکرد انسانی تعبیر می کنم. براساس این رویکرد به حادثه عاشورا از منظر قیام، نهضت، مبارزه، خون و شمشیر نگاه نمی شود بلکه این گونه تحلیل می شود که اگر چه یک امری به امام حسین(ع) تحمیل و آن حادثه آفریده شد، اما در این حادثه تمام ملاک های یک حرکت و رفتار انسانی دیده می شود.

* تلاش می شود که در حادثه عاشورا این موارد برجسته شوند یعنی بگویند که امام حسین(ع) و یارانش در برخورد نه با رقیب بلکه با دشمن، نه دشمن عادی که دشمنی خونی از این مولفه ها عدول نکردند و آنها را به عنوان انسان دیدند، اگر حقی داشتند، ادا کردند و اگر اخلاقی بود نسبت به آنها مراعات شد. براساس این رویکرد بحث ها و عناوین مختلفی در حال شکل گیری است که البته ادبیات آن در حال حاضر کم تولید شده است؛ بحث هایی در مانند حقوق بشر و حادثه عاشورا، کرامت انسان در حادثه عاشورا، مسایل زنان در حادثه عاشورا. در این راستا قرار دارد. در این زمینه چند مقاله و کتاب مختصر نوشته شده و فعلا در آغاز راه است و به تولید انبوه و فراگیر نرسیده است.

3 معیار و شاخص برای برداشت و نگاه درست از عاشورا

* برداشت ها، خوانش ها و رویکردهای متعدد از حادثه عاشورا در صورتی درست است که سه معیار در آن لحاظ شده باشد.

1. اولین معیار اینکه برداشت ها، خوانش ها و رویکردها با مستندات تاریخی ناسازگار نباشد. به عنوان مثال وقتی می خواهید بگویید که امام حسین(ع) و یارانش رعایت ادب را در عالی ترین سطح کردند، باید مطمئن باشید که مستندات تاریخی برخلاف آن پیدا نمی کنید.
2. معیار دوم اینکه برداشت ها و قرائت ها با اهداف کلان دین سازگار باشد. مثلا وقتی می گوییم در حادثه عاشورا زن جایگاه مهمی دارد، اینطور نباشد که خود دین و قرآن با آن مساله در مورد زن میانه خوبی نداشته باشد. در واقع در این زمینه باید مطالبی بیان شود که با سنت و سیره پیامبر(ص) و امام علی(ع) سازگار باشد.
3. معیار سوم اینکه آن خوانش و قرائت بتواند اجزای مختلف این حادثه را پوشش دهد و به تعبیر دیگر فراگیر باشد و تمام جنبه ها را شامل شود. اگر این سه معیار در قرائت و برداشت جدید از حادثه عاشورا لحاظ شده بود، به نظر من مجاز به خوانش جدید از عاشورا هستیم. پیدایش قرائت ها یا رویکردهای مختلف به این جهت است که به ازای افزایش دانش و اطلاعات، زاویه دید جدیدی برای انسان پیدا می شود.

وجود ظرفیت برای برداشت های مختلف از واقعه عاشورا/ دانش و تجربه های جدید افق های تازه ای از واقعه را نشان می دهد

* حادثه عاشورا ظرفیت نگاه و رویکرد جدید را دارد. برای کتابی که یک نفر نوشته، چندین تفسیر نمی نویسند، اما برای متون مقدسی مانند قرآن تفسیرهای بسیار نوشته می شود. حوادث هم همینطور هستند. حوادث و متن هایی که به گونه ای با عالم غیب ارتباط دارند و در مرکزیت آن شخصیت ها و افرادی حضور دارند که از پشتوانه وحی یا امور غیبی برخوردار هستند، این ظرفیت را دارند که از زوایای مختلف به آنها پرداخته شود و رویکردهای جدیدی نسبت به آنها داشت. از سوی دیگر می توان گفت افرادی که با عالم غیب متصل هستند، همه جنبه های حادثه را می دانستند لذا اگر افراد نزدیک به آنها قسمتی از آن را ندیدند و صد سال بعد متوجه آن شدند، درست است؛ سازنده، فاعل و کننده می تواند به این جنبه هم توجه داشته باشد؛ مثل متن مقدس، می گوییم قرآن را خدایی نازل کرده که او عالم به همه امور است بنابراین اگر کسی از سطح و لایه دوم و سوم استفاده می کند می تواند منطبق باشد، اما اگر یک انسان عادی کتابی بنویسد، ممکن است برانگیزاننده باشد، اما نمی توان برای آن تفاسیر و لایه های مختلفی در نظر گرفت.

* ما چنین عقیده ای داریم و امام حسین(ع) را امام معصوم،، نایب پیامبر و به شکلی به عالم غیب مرتبط می دانیم لذا امام (ع) در اقدامی که انجام می دهد افق های بسیار دور و وسیع را دیده است بنابراین این حادثه ظرفیت لازم را دارد. حال این ما هستیم که در دوره های مختلف افق هایی بینمان گشوده می شود و دانش ها و تجربه های جدیدی کسب می کنیم و می توانیم به یک لایه و نکته دیگری برسیم. به عنوان مثال وقتی نفت در ایران کشف شد، فرآورده های نفتی شامل گازوییل، بنزین، نفت و قیر بود، اما امروز فرآورده های نفتی 15 هزار مورد شده است؛ در این بین، آن ماده سیاه زیرزمینی تغییر نکرده بلکه دانش ما تغییر یافته و ما توانستیم با صنعت پتروشیمی تجزیه و تحلیل کنیم و فرآورده های بیشتری را از آن ماده سیاه به دست آوریم. قضایا، حوادث و متون مقدس و دینی نیزچنین وضعیتی دارند.

* کربلا همان کربلاست ولی چنان ظرفیت دارد که نیاز نیست به آن مطلب جعلی و دروغ اضافه کرد بلکه تغییر زاویه نگاه به این حادثه، افق های جدیدی را برای انسان می گشاید. به عنوان مثل وقتی مداح در روضۀ خود می گوید، «الان انکسر ظهری، الان کمرم شکست» یک برداشت و نگاه این است که کشته شدن برادر چقدر برای امام حسین(ع) سخت بوده است، اما نگاه کسی که به مسایل اجتماعی توجه دارد، این است که این جمله نشان می دهد، امام(ع) با امت خود رو راست است و احساس خود را پنهان نمی کند. مثال دیگر اینکه، وقتی امام(ع) می خواهند از مکه به سمت کربلا حرکت کنند، می فرمایند: «هر که آماده گرفتاری، سختی و خون دادن است، فردا بیاید» یک منظر، متن فرمایش امام حسین (ع) است، اما منظر مهم تر این است که حسین(ع) هیچ چیز را پنهان نمی کند و کسی را با وعده و وعید دنیایی همراه خود نمی کند؛ در حقیقت این نگاه یکرنگی و صداقت امام را در مدیریت و رابطه با مردم می رساند.

* من گمان می کنم اینکه ائمه به حادثه عاشورا نسبت به شهادت سایر امامان، بهای بیشتری دادند به این دلیل است که چراغ امام حسین(ع) و واقعه کربلا همیشه و به طور خاص روشن نگاه داشته شود و در حقیقت تنها یک چراغ به عنوان پرچم مبارزه با ظلمی که در آن همه امور انسانی لحاظ شده وجود داشته باشد. شاید دلیل اینکه سال گذشته برخی مراجع تقلید نسبت به دهه های متوالی عزاداری موضع گرفتند و آن را مطلوب دینی ندانستند به همین دلیل باشد چرا که تکثیر دهه ها موجب کمرنگ شدن اثر عاشورا می شود. این نکته مهمی است که متولیان امر عزداری ها و دسته ها باید به آن توجه کنند.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 383144

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =