۰ نفر
۲۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۸
مناسبات غیر استراتژیک تهران -مسکو

از مجموعه رفتار تاریخی، معاصر و ده سال اخیر روسیه با ایران می‌توان گفت مسکو و تهران هیچ وقت از هیچ سطحی از مناسبات استراتژیک اعم از شریک، همکار و متحد برخوردار نبوده‌اند و از این پس نیز بعید است از این نوع روابط برخوردارشوند.

بار دیگر در یکماه گذشته موضوع گسترش روابط روسیه با ایران پس از اعمال فشارها و تحریم های غرب بر روسیه بویژه پس از دیدارهای روسای جمهور دو کشور در حاشیه نشست سازمان همکاریهای شانگهای و اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر در آستراخان روسیه ازسوی محافل سیاسی ورسانه ای دوکشور و جهان مورد امعان نظر خاص و تحلیل قرار گرفت. این در حالیست که در سه دهه گذشته همواره روابط تهران - مسکو تابعی از ملاحظات راهبردی روسیه در سطح بین الملل بوده است و تلاش اخیر روسها برای گسترش روابط با ایران و امضای قراردادهای تازه نیز در همان چارچوب قابل تحلیل و تفسیر است. نگاهی به کم وکیف روابط ایران و روسیه نشان میدهد که روس ها در روابط خود با ایران عمل های متفاوتی داشته اند که نشان می دهد آنها رویکرد ثابتی با ایران نداشته اند.

اگر سیاست سلطه طلبانه روسیه در قبال ایران را که منجر به معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای در سالهای 1813 و 1828 و قرارداد 1915 که نصف ایران در قسمت شمالی به منطقه نفوذ روسیه در دوره تزارها بدل ساخته بود را به بخش ناخودآگاه ضمیر مان بسپاریم کمک به رژیم صدام درجریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در دوره شوروی سابق و موافقت با صدور رای علیه ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل در چند نوبت، جلوگیری از انتقال تجهیزات لیزری خریداری شده توسط ایران، عدم پشتیبانی از تجهیزات دفاعی فروخته شده از سوی روسیه به ایران، عدم تحویل سیستم دفاع موشکی اس-300 به ایران، جلوگیری از ادامه تحصیل دانشجویان ایرانی رشته فیزیک هسته ای و رشته های مشابه در دانشگاههای روسیه، تضییع حقوق ایران در دریای خزر، قفقازجنوبی و آسیای مرکزی، عدم موافقت مسکو با عضویت دایم ایران در سازمان همکاریهای شانگهای، عدم برقراری تسهیلات لازم و کافی برای تقویت مناسبات تجاری ایران با روسیه دردوره روسیه پساشوروی و عدم سفر رسمی دوجانبه ای و مستقل رییس جمهور و حتی نخست وزیر شوروی و روسیه به ایران حداقل در سی و پنج سال گذشته تنها گوشه ای از رفتار غیردوستانه و ابزارگونه روسها درقبال ایران بوده است.

مجموعه رفتارهای مسکو در قبال ایران که به برخی از آنها اشاره شد نشان از آن دارد که نگاه این کشور به ایران یک نگاه ابزارگرایانه بوده است و برای روسها جمهوری اسلامی ایران، بیشتر یک کارت بازی در راهبرد این کشور در روابط بین المللی محسوب می شود.
هر کارشناس مستقل و آگاه به محتوای روابط دوکشور که روسوفیل نباشد به راحتی به رویکرد متزلزل مسکو در روابط دوجانبه با ایران و نگاه ابزارگرایانه روسها به کشورمان اعتراف خواهد کرد و چنین رویکردی بطورقطع قابل دفاع نیست.

اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران این رویکرد را کتمان می کنند که روسها به کشورمان به عنوان یک کارت بازی می نگرند، صرفا میتواند در چارچوب ملاحظات سیاست های اعمالی قابل ارزیابی باشد و گرنه این رویکرد آنها "روشن تر از آفتاب" است قابل کتمان نیست. روس ها بارها ثابت کرده اند که روابطشان با جمهوری اسلامی ایران تحت تاثیر روابط با آمریکا و غرب است، اگر چنین نیست و روسها حقوق هسته ای ایران را به رسمیت می شناسند چرا رأی به صدور قطعنامه های بین المللی در چارچوب شورای امنیت علیه ایران دادند و یا چرا در اوج تنش در روابط ایران و غرب در موضوع هسته ای که بهار روابط مسکو- واشنگتن بود راه اندازی نیروگاه بوشهر را به تأخیر انداختند و از عمل به توافق فروش سامانه دفاعی اس 300 با وجود دریافت مبلغ قرارداد مربوطه سرباز زدند؟

اکنون نیز روسها در شرایطی که تحت تحریم امریکا و متحدانش قرارگرفته اند تمایل بیشتری به سمت ایران رابه نمایش گذاشته اند و دست چدنی خویش را با پوشش مخملی به سوی کشورمان دراز کرده اند بطور یقین بی ارتباط با تنش روابط این کشور با غرب نیست.
بحران اوکراین و فشار غرب به روسیه و اعمال تحریم های بیشتر روسها را به سمت ایران کشانده است تا یکبار دیگر از کارت ایران در برابر غرب به منظور کنترل فشارها و تحریم های غرب علیه مسکو استفاده کند.

بر این اساس ضروری است که در دوران جدید که روسیه بنا به نیاز به سمت ایران چرخش پیدا کرده است با هوشمندی، روابط با این کشور به گونه ای تنظیم شود که در وادی عمل دو کشور نفع مشترکی ببرند و ایران به کارت بازی روس ها بدل نگردد. با عنایت به چنین رویکردی مناسب است که پیش از هر نوع گسترش روابط تازه، رفتار روسیه در دوران جدید مورد آزمون قرار گیرد و ابتدا ایران با تاکید بر عمل این کشور به تعهدات قبلی ، اقدامات عملی مسکو را ملاک گسترش روابط در دوران جدید قرار دهد. روس ها از گذشته قراردادهای زیادی با ایران را تحت فشار غرب به حالت تعلیق در آورده اند که این کشور می تواند برای اثبات حسن نیت خود به بخش هایی از آن عمل کند. به طور مثال روسیه اعلام کند که سامانه های موشکی که به ایران فروخته شده بود را تحویل خواهد داد و درعمل نیز مبادرت به اجرای وعده خودکند.

به این ترتیب باید در دوران کنونی هر نوع گسترش روابط با روسیه را به عمل متقابل این کشور موکول کنیم و با عملگرایی واقع بینانه روابط خود با این کشور را تنظیم نماییم که اگر این اتفاق نیفتد صرفا برنده روابط درسایه چالش مسکو وغرب، روسها خواهند بود و پس از پشت سر گذراندن بحران روابط با غرب باز هم همان رویکرد گذشته خود با ایران را پیش خواهند گرفت. کنشهای روسیه نشان میدهد که روسها در سیاست خارجی خود یک رويكرد زيگزاگي و نوسان پاندولي بين شرق و غرب را پی گرفته اند که این رویکرد از آنها کشوری غیر قابل اطمینان می سازد. از این رو چون در روابط بین الملل نه هیچ دوستی دائمی وثابت است ونه هیچ دشمنی و آنجه ثابت است منافع ملی هر کشوریست،نگاه به توسعه روابط به روسیه باید منوط و مشروط به گام های عملی این کشور در راستای عمل به تعهدات گذشته از یک سو و نفع مشترک در روابط دوجانبه از سوی دیگر شود.

از همین رو همانطور که به روابط با روسیه نباید خیلی خوش بین بود در عین نباید خیلی هم بد بین بود. لذا تا آنجا که منافع ایران تامین می شود باید از گسترش روابط با این کشور استقبال کرد. در عین حال روابط گسترده با کشورهای مختلف جهان می تواند به یک برگ برنده برای ایران به خصوص در برابر غرب و آمریکا تبدیل شود.
اساسا روابط گسترده در روابط بین الملل، از مولفه های قدرت محسوب می شود و می تواند قدرت چانه زنی را افزایش دهد. بر این اساس تا وقتی که ایران بتواند روابط خود با روسیه را با حفظ منافع توسعه دهد و به نوعی گروگان روسیه در مناسبات این کشور با غرب نشود می توان به این رابطه ادامه داد آن و را تحکیم و توسعه بخشید.

با نگاه به آنچه مکتوب افتاد، ارتقاء سطح روابط اقتصادی ایران و روسیه به 70 میلیارد یورو که اخیرا در پایان یازدهمین اجلاس کمیسیون مشترک همکاریهای دو کشور از آن یاد شد آرزویی بسیار آرمانی، تبلیغاتی و تحریک آمیز برای روابط اقتصادی، تجاری و صنعتی ایران و روسیه محسوب می‌شود. هرچند که در مورد سقف زمانی نیل به عدد مذکور و چگونگی تحقق آن و اینکه به صورت دقیق شامل چه پروژه ها و طرحهایی می‌شود اشارتی نشد و مقرر گردید با ادامه دیدارها و مذاکرات بخشهای خصوصی و دولتی دو کشور و انعقاد قراردادهای مشخص جنبه های عملی این آرزو روشنتر گردد. امضای سند اجلاس یازدهم کمیسیون مشترک دو کشور و تفاهم کلی بر روی رقم وسوسه انگیز 70 میلیارد یورو در حالی صورت گرفت که همزمان اتحادیه اروپا و امریکا بر شدت تحریمها علیه روسیه در حوزه های انرژی و مالی افزودند و یک هفته پیش نیز برخی شرکتها و اشخاص را که تحریمهای ایران را دورزده بودند ازسوی امریکا مورد تحریم قرار گرفتند.

از سوی دیگر همزمانی توافق تهران-مسکو با ادامه مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای عضو گروه 5+1 حداقل تا 24 نوامبر سال جاری جملگی این برداشت را به ذهن متبادر می‌سازد که این اقدام به منظور تأثیرگذاری بر طرفهای غربی از حیث نوع رویکرد آنها به تهران و مسکو صورت گرفته است؛ موضوعی که نمیتوان به موفق بودن این ترفند چندان امیدوار بود. مزید بر اینکه تحقق همکاری 70 میلیارد یورویی از حیث نوع نگاه سیاسی روسیه به ایران تا حدود زیادی امکان پذیر نیست، از جهات اقتصادی و صنعتی نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد. رساندن رقم 2 میلیارد دلار به 70 میلیارد یورو در ظرفیت نیازها و پتانسیلهای دو کشور حداقل در مدت 5 سال آتی نیست مگر اینکه گفته شود این رقم در مدت زمان بیش از ده سال رنگ واقعیت به خود خواهد دید! وانگهی تحریم‌های روسیه و ایران در روند همکاریهای دوکشور نیز خلل ایجاد خواهد کرد. با احتساب این فاکتورها عملی شدن 70 میلیارد یورو همکاری اقتصادی و صنعتی مصداق بارز سنگ بزرگ علامت نزدن خواهد بود و انجام معاملات با واحد پول ملی دو کشور و مقابله مشترک با تحریمهای غرب با چالش جدی مواجه خواهد شد.

اگر در نظر داشته باشیم که تولید ناخالص داخلی روسیه‌ در حدود یک هفتم آمریکا است، و درآمد سرانه آن (از نظر برابری قدرت خرید) از 18 هزار دلار تقریباً به اندازه یک سوم امریکا است و نفت و گاز، دو سوم از صادرات روسیه‌، نیمی از درآمد دولت و 20% از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهند، در حالی که صادرات فناوری‌های پیشرفته تنها 7% از صادرات تولید آن را (در مقایسه با 28% آمریکا) تشکیل می‌دهد و براساس برآوردهای متوسط انجام شده به وسیله جمعیت شناسان سازمان ملل متحد، جمعیت روسیه‌ تا اواسط قرن حاضر از 145میلیون نفر کنونی به 121 میلیون نفر کاهش پیدا کند و هیچ یک از دانشگاه‌های روسیه‌ نتوانستند در سال گذشته در جمع 100دانشگاه برتر جهان قرار گیرند و همینطور دیگر مشکلات داخلی روسیه را از جهات امنیت ملی، بحران اقلیتهای قومی و مذهبی و معضلات اقتصادی را در نظر داشته باشیم بیشتر به دورنمای روسیه و روابط ایران با این کشور پی خواهیم برد.

نویسنده در عین حال که به رفتار و وعده های روسیه به دلایلی که بیان شد، اعتقادی ندارد اما از اینکه این روابط در وادی عمل بتواند به نفع منافع مشترک دو کشور باشد و ایران به کارت بازی روسها بدل نگردد و براساس مدل برد-برد استمرار یابد به سهم خویش استقبال میکند. البته در شرایطی که روسیه تحت تحریمهای غرب قرارگرفته و مناسباتش با امریکا با سردی و چالش مواجه شده به روابط با ایران اهمیت قایل شده است قابل درک است اما در این شرایط مناسبتر می نمود تهران به منظور تست تکراری مسکو، تحویل سیستم دفاع موشکی اس-300 را از رییس جمهور روسیه طلب کند تا اینکه در معرض پیشنهادهای مسکو از قبیل فروش هواپیمای توپولوف 204 یا احداث نیروگاه اتمی جدید که سابقه درخشانی از این نوع همکاریها در اذهان ایرانیها نیست، قراربگیرد. به هر تقدیر در صورت بی دقتی و عدم برنامه ریزی منطقی این تفاهم میتواند بیشتر به نفع روسیه تمام شود تا ایران، لذا ایران باید برای هر پروژه ای ما به ازای لازم را که به منزله اخذ امتیازی از روسها باشد، تعریف کرده و راههای تحقق آنرا مدنظرداشته باشد.

در میان بی وفاییها و خلف وعده های روسیه در قبال ایران حرکت روبه جلوی مسکو در موضوع رژیم حقوقی دریای خزر و پرهیز از ادامه راه همسان و هماهنگ در همین رابطه یکی از آزمونهاییست که کرملین درآن مردود شده است. هرچند که عدم حل منصفانه رژیم حقوقی دریای خزر به عوامل مختلفی مانند عدم داشتن رابطه ایران با آمریکا، چالش های موجود میان ایران وغرب و اعتماد بیش از اندازه ایران به روسیه، باز می گردد، اما بازی دوگانه روسیه با ایران وسوء استفاده از چالش میان ایران و غرب توسط روسها از دلایل عمده نهایی نشدن رژیم حقوقی این دریاست. در این میان بی تحرکی دولت های نهم و دهم در پیگیری این موضوع و اعمال سیاست خارجی ماجراجویانه در دولت های مذکور نیز در عدم احقاق حق ایران مزید برعلت شده است.

بحث رژیم حقوقی دریای خزر از زمانیکه روسیه اصل اجماع را در سالهای 1999 و 2000 زیرپا گذاشت و قراردادهای دوجانبه جداگانه ای با قزاقها و آذریها در زمینه تقسیم منابع فسیلی زیر بستر منعقد کرد و بعد آنرا به قرارداد سه جانبه بدل کرد وارد فاز جدیدی شد. سه کشور اعلام کردند ما تکلیف منابع زیر بستر خزر را در شمال خزر روشن کرده ایم پس اکنون باید ایران، آذربایجان و ترکمنستان تکلیف را در جنوب خزر روشن کنند. در همین راستا این سه کشور با یکدیگر مذاکرات دوجانبه را آغاز کردند که بیشترین مذاکرات بین ایران و آذربایحان صورت گرفت تا آنجا که در مورد معادنی که ایران آن را البرز می نامید و آذربایجان همان را آراز، آلو و شرق می نامید دو طرف به درجاتی از تفاهم نزدیک شدند. این مذاکرات در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی آغاز شده بود و ایران با آذربایجان به توافقاتی دست پیدا کرده بود که ادامه آن روند می توانست زمینه های بیشتری برای دستیابی به توافق حول محور تعیین رژیم حقوقی دریای خزر را فراهم کند که دوران ریاست جمهوری خاتمی به پایان رسید و با آغاز دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد همه آنچه که رشته شده بود پنبه شد و رویکرد غیر اصولی دولت او در سیاست خارجی رویه دستیابی به توافق را عملا متوقف کرد.

سهم واقعی ایران اگر بر اساس اصل انصاف و ملحوظ داشتن پارامترهایی ازقبیل محدب ومقعر بودن سواحل، عمق آب و نسبت معادن هیدروکربنی زیر بستر دریای خزر براساس مذاکرات عادلانه با معیار خط میانی قابل انعطاف و ملحوظ داشتن مسایل و اسناد تاریخی از قبیل معاهدات 1828 ترکمنچای 1921 و 1940 و طول سواحل و میزان جمعیت ساکن در مناطق ساحلی معین گردد بین 17الی 18 درصد میتواند باشد. البته اگر روسیه نگاه ابزاری خود را به ایران در عمل تغییر دهد و به تعهدات لسانی و کتابتی خود در قبال ایران جامه عمل بپوشاند می تواند در سرنوشت رژیم حقوقی دریای خزر به نفع ایران نیز موثر واقع شود. زیرا که این مسکو بود که عامل اصلی بر هم زننده پای بندی به قاعده اجماع پنج کشور برای حل مشکل رژیم حقوقی دریای خزر و امضای قراردادهای دو و سه جانبه با قزاقستان و آذربایجان و برگزاری نشست خزری بدون حضور ایران بود. آنچه که میتواند روسیه را مجبور به تغییر رویکرد ابزارگونه به ایران نماید تعامل غیر تنش آمیز ایران با آمریکا حول محورمنافع مشترک و قرارگرفتن در مسیر عادی شدن مناسبات دوکشور است که ازاین منظر ایران نباید کارتهای مرتبط با روسیه اعم ازانرژی و مقوله های ژیوپولیتیک را به کناری بگذارد. تقویت روسیه در حاشیه خزر و پیرامون ایران درآینده به نفع ایران نخواهد بود.

نهایت اینکه از مجموعه رفتار تاریخی، معاصر و دهسال اخیر روسیه با ایران می توان گفت مسکو و تهران هیچ وقت از هیچ سطحی از مناسبات استراتژیک اعم از شریک، همکار و متحد برخوردار نبوده اند و از این پس نیز بعید است از این نوع روابط برخوردار شوند، هرچند محتمل است به صورت مقطعی در رابطه با موضوعی همکاری تنگاتگنی داشته باشند که می تواند از ماهیتی گذرا و ناپایدار برخوردار باشد.

منتشر شده در هفته نامۀ صدا

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 381628

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسن A1 ۱۶:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۹
    4 0
    متاسفم همین
  • بی نام A1 ۱۷:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۹
    4 0
    ما میتونیم از تحریم روسیه استفاده زیادی کنیم به شرطی که فرصت و زمان را نسوزانیم
  • علی IR ۲۰:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۹
    4 1
    مرگ بر کمونیست
  • مرگ بر روسيه ۲۰:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۹
    4 3
    روسيه در طول تاريخ و زمان حال بيشترين صدمات را به ايران وارد كرده و عامل اصلي عبب ماندگي ايران است.نميدانم مسولان ايران بنا بر كدام منافع ملي هنوز هم با اين روباه مكار روابط دوستانه برقرار ميكنن!!!
  • بی نام IR ۰۶:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۳
    0 1
    مجموعه رفتارهای مسکو در قبال ایران که به برخی از آنها اشاره شد نشان از آن دارد که نگاه این کشور به ایران یک نگاه ابزارگرایانه بوده است و برای روسها جمهوری اسلامی ایران، بیشتر یک کارت بازی در راهبرد این کشور در روابط بین المللی محسوب می شود. لطفا کشور را دریابید.