۰ نفر
۲۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۰

سید محسن فرجادی

روی دریای سیاهیم. آب و آسمان در افق توی هم گره خورده. سکوت مرگبار این دریا مصداقی برای نامش است. زیباست و وهم انگیز. مثل خیابان خلوتی می ماند که چراغی ندارد و راه را نمی توانی پیدا کنی. هیچ کس هم نیست تا از او سئوال کنی. گاهی خطی روی دریا می بینی که وقتی دنبالش می کنی هنرنمایی یک کشتی است که دریار را شکافته. انگاری که بکری طبیعت را دست کاری کرده.
اینها حرفم نیست! افسون دریای سیاه جاذبه ای دارد که مرز شرق و غرب را نشان می دهد. اینجاها نه شرقی است و نه غربی. هم غرب از انسانهای بربر اطرافش می ترسید و هم شرق نمی شناخت همسایه اش را. دریای سیاه استعاره همین ناآگاهی توامان شرق و غرب از هم است. مرز تاریک میان دو تمدن، میان دو انسان. انسان شرقی و غربی.
دریای سیاه که تمام شود وارد خاک بلغارها می شویم. آنها همسایه های این مرز وهم انگیزند و هرکه به این مرز نزدیک تر باشد حاشیه نشین تر است. همین است که بغارستان در معادلات اروپا در گوشه ای است. و همین است که همسایه شرقی ترش برای اوج گرفتن سودای غرب دارد. ترکیه را می گویم. سرزمینی حاصلخیز با آدمهایی سخت کوش. نشانه های ترک ها یکی یکی دارد از روی زمین پاک می شود. همین است که آنها را به تکاپو انداخته و تلاش می کنند برای دوران بعد از تمدن عثمانی هویت تراشی کنند.
آخرین عمارت سازی عثمانی ها را این روزها آل سعود از کنار کعبه د ارند می تراشند. یادگار خرم سلطان بر گرد کعبه هویتی جدید به مسجد الحرام داد اما عمرش دیگر به سر آمده و حالا دارد فرو می ریزد. آن روزهایی که همسر سلطان عثمانی دستور ساخت ستون های مسجد الحرام را می داد گوهرشاد خاتون گنبدی به یادگار از کلاه خود ایلخانان را در مشهد پایه گذاشت. حالا یادگار گوهرشاد مانده و خرم سلطان دارد تراشیده می شود. اما این دو هویت و تمدن شرقی حالا وضعیت یکسانی ندارند. یکی اگر چه «خود» زدایی و گذشته زدایی کرده و می کند اما برای پایه گذاری تمدنی جدید هویتش را در غرب می جوید و در این سو تمدنی که هنوز پا برجاست کاری برای روز آمد شدن نمی کند و در خوش بینانه ترین وضعیت منفعل است.

ادامه دارد

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 345089

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 3 =