ر.اعتمادی می‌گوید به خاطر چاپ عکس پسر تختی ساواک می‌خواست او را خانه‌نشین کند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ر.اعتمادی نویسنده و روزنامه‌نگار که چندی پیش میهمان کافه خبر بود در بخشی از مصاحبه‌اش درباره سانسور و گرفتاری‌هایش به عنوان روزنامه‌نگار با این موضوع سخن گفت. 

او در خاطرهای که برای نخستین بار در این گفتوگو به آن اشاره کرد از روزی حرف زد که تصمیم گرفت پس از درگذشت جهان پهلوان تختی، عکس پسر او را در مجله «جوانان» منتشر کند. 

اعتمادی در این باره گفت: «تختی دوست من بود. یک روز بعد از فوت تختی، به خبرنگارم گفتم مردم تختی را دوست دارند و خوششان میآید عکس پسرش را ببینند. میتوانی یک عکس از او گیر بیاوری؟ خبرنگارها هم میدانستند من وقتی یک چیزی بخواهم باید برآورده کنند. خلاصه رفت و عکس را گیر آورد. ما هم چاپ کردیم.»

انتشار عکس بابک تختی باعث میشود فردای همان روزی که مجله چاپ شد، از ساواک با اعتمادی تماس بگیرند: «گفتند که آقای اعتمادی شما از امروز سردبیر مجله جوانان نیستید. اسمتان را هم بردارید. یعنی با یک تلفن به علت چاپ عکس پسر تختی من از روزنامهنگاری افتادم. گفتم دیگر تمام شد.»

اعتمادی به سرعت با مسعودی، مدیر مسئول اطلاعات تماس میگیرد:‌«من ماجرا را برایش تعریف کردم و گفتم چه کار کنم؟ یعنی واقعا همه زحمات من داشت از بین میرفت. خیلی راحت به من گفتند اسمت را بردار ولی او گفت بشین کارت را بکن تا من بهت بگویم. سه چهار شماره مجله جوانان اسم سردبیر ندارد. من هم کار خودم را کردم تا این که آقای مسعودی صحبت کرده بود و خلاصه ماجرا را درست کرد. بعد از این همان آقایی که زنگ زده و گفته بود دیگر کار نکن، دوباره زنگ زد و گفت اسمت را بگذار.»

مشروح این مصاحبه را می‌توانید اینجا بخوانید.

 ۵۷۲۴۴

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 420451

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • وحید IR ۲۲:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۶
    10 4
    خبر انلاین مرد باش و جوابگوی خوانندگانت میشه بفرمایی مگه مجرمه که نوشتی ر.اعتمادی ایشون اسم ندارن
    • بی نام A1 ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
      5 0
      وحید کوچولو این آقا با همین اسم داستان هاش رو می نوشت و برای ما دخترای نوجوون دانستن اسم کاملش یه رویا بود. تموم ابهت داستانهاش رو از اسمش می گرفت . باور کنید. توی اون دوران نبودید که بدونید داستانهاش چه تاثیرعاطفی شدید برروی نوجوونها می گذاشت.
    • بی نام A1 ۱۵:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
      4 0
      معلومه کل مصاحبه را نخوندی آقا وحید، مگر نه متوجه پاسخ سوالت میشدی....
    • بی نام A1 ۱۶:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
      3 0
      فکر می کنم ایشون به همین نام شهرت دارن