تغییراتی که پس از آمدن امکانات مدرن نگارشی پیش آمد، به ویژه از وقتی که ماشین تایپ در دسترس قرار گرفت، کار نگارش کتاب را تقریبا آسان کرد. البته در ایران، نویسندگان این رسم را نداشتند تا ماشین تحریر گرفته و آثارشان را تایپ کرده در اختیار ناشر قرار دهند، اما به هر حال، وضع نسبت به سابق اندکی تغییر کرده بود.
شاید روزگاری حتی تهیه کاغذ یا به عبارتی کاغذ خوب برای نوشتن هم دشوار بود، چنان که تهیه خودنویس و استفاده از جوهر و مسائل دیگر مشکلاتی را به همراه داشت. بارها خود ما در دوره کودکی با ریختن جوهر روی فرش هزار و یک مشکل درست می کردیم و تنبیه هم می شدیم.
اکنون که آدمی به این همه نسخه خطی نگاه می کند و می بیند که برخی از آنها به چه زیبایی نوشته شده، حتی چند رنگ، تا حدی می تواند تصور کند که نویسندگان و کاتبان با چه مشقتی این آثار را فراهم آورده اند.
در حال حاضر برای ما، حدود بیست و اندی سال از آمدن کامپیوتر می گذرد. طبعا برای کسانی که نگارش کارهایشان را مستقیم روی رایانه انجام می دهند، حتی سر سوزنی از آن مشکلات قابل درک نیست. این را مقایسه کنید با زمانی که حتی یک پاک کن ساده نبود و کسی که می خواست یک خط نوشته را محو کند، آن هم در صفحه ای از نسخه خطی که اول و آخر کار بود، با هزار جور مشکل مواجه می شد. اما حالا به سادگی نوشته می شود، دیلیت می شود، جایگزین می شود، کپی پیست می شود، انواع حروف از بزرگ و کوچک، عادی و بلد، انواع رنگها و همه چیز به سادگی به کار می رود.
فکرش را بکنید، آن روزگار، نگارش متن های نجومی و ریاضی، یا کسانی که قصد داشتند دایره ای با نوشته های داخلی آن ترسیم کنند، واقعا دشوار بود و وقتی آدم ملاحظه می کند که برخی از کتابهای خطی چه اندازه زیبا و موزون هستند، شگفت زده می شود.
حالا اگر می خواستند نقاشی هم بکشند و رنگی هم باشه که دیگه باید خیلی زحمت می کشیدند:
گاهی هم از همان متن نوشته، گل و بوته در آورده و صفحه را بسیار زیبا می کردند. این خود توانایی خاصی را می طلبید:
در میان نسخ خطی، برخی هستند که نسخه خود نویسنده هستند و به خط او، و برخی کاتب دارند. طبعا کاتب ها در این زمینه ورزیده تر بودند. البته باید گفت غالبا. اما نسخه های نویسنده ها نیز برخی مسوده است و برخی مبیضه. یعنی برخی چرکنویس است و برخی پاکنویس.
از روی نسخه های نوع اول که به خط خود نویسنده و چرکنویس بوده، می توان دریافت که آنها چگونه می نوشتند و با چه مشکلاتی روبرو بودند. مقصودم از چگونه، این است که با مشکلات عادی نگارش مثل اضافه کردن یک مطلب به متن، خط زدن یک مطلب، زدن پاورقی یا آنچه آنها حاشیه می گفتند و ... اینها چطور انجام می شده است.
یادم رفت بگویم که آن زمانها، وقتی کسی می خواست یک فهرست الفبایی برای اعلام کتابش در آورد، هزاران برگ خرد را کف اتاق پهن می کرد، آنها را با فشار آوردن به مغز الفبایی می کرد، و در نهایت در یک جا می نوشت که همان هم اغلب دچار اشتباهاتی می شد. خدا نکند که فرزندان خرد، ناخواسته لگدی به آنها بزنند و همه را در هم بریزند. آن وقت معلوم نبود چه فاجعه ای پیش می آمد. این قبیل مسائل البته به زمان زیادی بر نمی گردد، و هنوز هم بسیاری از آنها که با دست می نویسند، از نظر حذف و اضافه کردن مطلب مشکلاتی دارند، اما نسل میانه و جدید، تقریبا از این مرحله عبور کرده اند.
این روزها، کتابی را دیدم که اثری نسبتا با ارزش بود و شیخ آقابزرگ یادی از آن در ذریعه نکرده بود. نهج الهدایه از شخصی به نام محمد تقی بن خان احمد که از نسل شاگردان مرحوم مجلسی است و از او با عظمت یاد می کند. وی از مرحوم مجلسی با این عبارت یاد می کند: «روی غواص البحار و ماوی الفخار محمد الباقر بن محمد التقی المجلسی سلمه الله و ابقاه...». تاریخ پایانی کتاب که تاریخ تألیف است سال 1112 را نشان می دهد که دو سال پس از درگذشت علامه مجلسی است که در سال 1110 درگذشت.
این عالم، قصد کرده است تا کتابی در باره «صحت مذهب الامامیة و بطلان مذهب المخالفین» بنگارد. اساس را روی کتاب نهایه ابن اثیر گذاشته، به صورت الفبایی ذیل مدخل های آن، هر نکته ای که در تایید مذهب امامیه بوده آورده و از بقیه مصادر که از آنها نام برده، مطالبی را افزوده و این کتاب را فارهم آورده است. کتاب در قالب مدخل هایی ابجدی است و این نسخه تا حرف ضاد بیشتر رفته و آخرین کلمه آن «ضیح» است. جالب است که جدای از رعایت حروف الفبا، روی هر واژگان یک شماره هم گذاشته که ترتیب کلی مدخلها حفظ شود که این البته تا حرف برک که شماره 65 است ادامه یافته و پس از آن فراموش شده که چون چرکنویس است قابل گذشت است و احتمالا پس از آن می خواسته شماره گذاری را در پاکنویس ادامه دهد.
احتمالا کتاب، مجلد دیگری داشته است. مدخلها با حروف قرمز نوشته شده است. البته رنگ قرمز صرفا برای این مدخلها نیست، بلکه بسیاری از کلمات که روی آنها تأکید وجود دارد، یا عبارت با آنها آغاز می شود، و نیز منابع، قرمز نوشته شده است.
هدف من معرفی کتاب نیست، بلکه اشاره به برخی از مشکلات نگارش کتاب در آن دوره است. نسخه دستنوشته مؤلف که به نظر می رسد چرکنویس است، می تواند به ما کمک کند که سیستم تألیف این اثر از جهات مختلف چگونه بوده است.
شاید یکی از عادی ترین موارد، اغلاطی است که در نگارش رخ می دهد، مانند این که کلمه یا جمله ای جا می افتد، املای آن اشتباه می شود، و به هر حال، عبارت نیاز به یک اصلاحیه دارد. در این موارد، غالبا با نگارش یک علامت در محل آن عبارت که غالبا به صورت عـــــ است، نکته و مطلب اصلاحی در کنار صفحه نوشته شده و با عنوان ص یا صح در انتهای آن، تأیید می شود که متن با این عبارت درست است.
البته اگر این امکان وجود داشته باشد که آن کلمه بین سطور در جای مورد نظر نوشته شود، چنین خواهد شد.
در نمونه زیر صح می توان هر دو مورد یعنی هم اصلاحی در حاشیه و هم بین سطر را ملاحظه کرد.
برخی از موارد نکات «صح» آن قدر زیاد است که گویی حواشی کتاب بیش از متن می شود:
نمونه های توضیحی که بعد اضافه می شود، جز آن که مربوط به خود متن باشد یا چیزی شبیه آنچه امروز به عنوان پاورقی می شناسیم، در هر کجای جمله که جا داشته باشد نوشته می شود. طبیعی است که قرار است متن چرکنویس بعدا در کتابت اصلی، شکل واقعی خود را بدست آورد و لذا نویسنده ایرادی نمی بیند که هر کجا می شود این توضیحات را بیاورد. مثلا شعری به عربی آمده و برخی از کلمات آن نیاز به توضیح دارد که پس از نگارش متن، به کتاب لغت مراجعه شده و آن موارد افزوده شده است. در باره این چند بیت ملاحظه کنید که توضیحات چطور اضافه شده است:
ممکن است سالها از نگارش یک متن بگذرد و نویسنده مطالبی بر آن بیفزاید که این طبعا می تواند در حاشیه باشد. در این موارد، هر توضیحی در حاشیه نوشته شود، در انتهاء با «منه» امضاء می شود که مقصود آن است که این موارد از خود مولف است. این بویژه به این خاطر است که ممکن است نویسندگان دیگری، مطالبی از خودشان اضافه کنند که آنها باید نامشان جداگانه ثبت شود. در اینجا موردی از همین توضیحات با امضای «منه» یعنی از مؤلف را می بینم.
اما مواردی که کلمه یا جمله ای اضافه نوشته شده، لاجرم باید خط بخورد و این موارد خط خوردگی هم گاه اندک و گاه زیاد است.
مطالبی که در حاشیه از منابع دیگر اضافه می شود، یعنی به گونه ای است که مثال یک کتاب لغت دیگر یافت شده که نکات زیادی در آن آمده، همه آنها در حاشیه افزوده شده و برای مثال برای قاموس حرف ق برای تاج العروس کلمه تاج و به همین ترتیب از مآخذ دیگر با علامت اختصاری در انتهای حاشیه ای که افزوده شده، یاد شده است.
گاهی ممکن است یک مطلب اضافی آن اندازه باشد که در اطراف صفحه جای نگیرد، بنابرین در این قبیل موارد مطالب روی صفحه جداگانه ای نوشته و لای کتاب می گذارند.
اینها موارد ساده ای بود که در یک نگاه گذرا به ذهن بنده رسید، و به نظرم می تواند سوژه جالبی برای یک پایان نامه خوب باشد.
صفحه پایانی کتاب که تصریح می کند به خط مولف است و تاریخ 1112 دارد این است:
نظر شما