پانته‌آ پناهی‌ها: به سیمرغ فکر نمی‌کنم

مهر نوشت: پانته آ پناهی ها بازیگر فیلم «نفس» می گوید شیطنت های کودکان این فیلم شبیه بچگی های خودش است که در کوچه و خیابان بازی می کرده است.

پانته آ پناهی ها بازیگر تئاتر و سینما که در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با دو فیلم «نفس»، «آااادت نمی کنیم» در بخش «سودای سیمرغ» و فیلم «لاک قرمز» در بخش «نگاه نو» حضور دارد تاکید کرد که بیش از اینکه به سیمرغ بازیگری فکر کند، دوست دارد کار درست و بدون اشتباه در سینمای ایران انجام دهند تا به درستی مورد قضاوت قرار گیرد.

پانته آ پناهی ها از جمله بازیگرانی است که سینما خوانده و حضور در این عرصه را با منشی صحنه فیلم ها آغاز کرده و به عنوان منشی صحنه در پروژه های متعدد سینمایی فعالیت کرده است که در این میان می توان به همکاری با کارگردان هایی چون بهمن فرمان آرا در فیلم «خانه ای روی آب»، ابراهیم حاتمی کیا «به رنگ ارغوان»، کاپوزیا پرتوی «کافه ترانزیت» و... اشاره کرد.

پانته آپناهی ها از بازیگران شناخته شده در عرصه تئاتر است و به گفته خودش با وسواس و انتخاب بازی در تئاتر را می پذیرد اما برای حضور در سینما کمتر حساسیت به خرج می دهد و حضور او در فیلم های مختلف به دلیل حرمت به رفاقت دوستانی است که در سینما با او همکار بوده اند.

این بازیگر اما معتقد است با بازی در سه فیلم و حضور در جشنواره سی و چهارم، سینما برای او جدی تر شده و به دلیل اینکه در معرض قضاوت شدن قرار گرفته با حساسیت و دقت بیشتری فیلمنامه های پیشنهادی را مورد بررسی قرار می دهد.

پانته آ پناهی ها ، درباره بازی در سه فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار، «آااادت نمی کنیم» ساخته ابراهیم ابراهیمیان، «لاک قرمز» به کارگردانی سید جمال سید حاتمی توضیح داد و از نبود فیلم «آبجی» ساخته مرجان اشرفی زاده در بین فیلم های بخش «نگاه نو» ابراز ناراحتی و آرزو کرد که این فیلم سینمایی اکران خوبی داشته باشد.

گفتگو با پانته آ پناهی ها را با هم می خوانیم:

* در میان فیلم هایی که بازی کرده اید و در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد در «نفس» حضورتان پر رنگ و البته متفاوت است. 

«نفس» برای من بخشی از زندگی آدم هایی است که در برهه ای از تاریخ معاصر زندگی کردند و نرگس آبیار کارگردان فیلم هم آن را بسیار ساده و دلنشین روایت کرد.

فیلمنامه «نفس» بر اساس داستانی از خانم آبیار بود که پیش از این به همین نام نوشته شده بود و اتفاق های بسیاری در داستان رخ می دهد که این اتفاق ها داستان را جذاب کرده است.

 بخش عمده ای از جذابیت فیلم به دلیل روایت نسلی است که یا در جنگ متولد شدند و یا کودکی خود را در این ایام گذرانده اند.

- دقیقا همینگونه است. آدم هایی که در آن دوره زندگی می کردند پیچیدگی های خاص خودشان را داشتند و داستان فیلم «نفس» برای من از این جهت جذاب بود که بخشی از کودکی خودم را در آن می دیدم. در واقع با وجود اینکه در نقش کاراکتری چون «ننه آقا» بازی می کردم و شاید به نظر برسد از فضاهای کودکانه دور بودم، اما تمام بازی های کودکانه خودم را بازی بچه های داستان می دیدم و شیطنت کودکانی چون بهار، چاقاله، کمال و نادر همه خاطرات کودکی ام را جلوی چشم می آورد.

 کاراکتر «ننه آقا» جدا از گریم سنگین، نقش سختی هم بود. چطور به این شخصیت گره خوردید؟

- تا جاییکه می دانم انتخاب بازیگر برای این نقش سخت بود و بازیگران متعددی برای بازی در این نقش نامزد شده بودند و به قول روزبه سجادی حسینی دستیار کارگردان، به آن زیاد فکر کرده بودند اما به دلایل مختلف از جمله سن و سال کاراکتر «ننه آقا» ترس داشتند سراغش بروند اما در نهایت پس از بررسی های فراوان طرح بازی در این نقش را برای من بیان کردند.

کاراکتر «ننه آقا» در شخصیت پردازی ۳۰ سال از سن واقعی پانته آپناهی ها بیشتر بود.

- درست است و من ترس داشتم که از پس بازی این کاراکتر برنیایم. یادم هست تا دو هفته مانده به فیلمبرداری به خانم آبیار می گفتم که اگر فکر می کنید من گزینه مناسبی برای نقش نیستم من را عوض کنید چون «ننه آقا» باید باورپذیر می بود و من نگران بودم که این باورپذیری به خوبی از آب درنیاید.

 در کنار باورپذیری، کار با چهار کودک قد و نیم قد نیز سخت بود.

- خیلی سخت بود. البته زمانی که منشی صحنه بودم تجربه کار با کودکان را در فیلم های مختلف داشتم اما فیلم «نفس» از این جهت سخت بود که در فضای جنگ هم می گذشت. چون علاوه بر بازی های کودکانه باید متوجه این مطلب بودیم که کودکان در جنگ زندگی می کنند از همین رو باید فضای کار را دوست داشتنی تر می کردیم.

البته قرار است بچه های فیلم نسبت به نقش شما دافعه داشته باشند.

- متاسفانه همینطور بود و آنها دافعه بسیاری با کاراکتر «ننه آقا» داشتند و به همین دلیل بنا بر این بود که به خاطر نقشم رابطه زیادی با آنها برقرار نکنم اما وقتی کار جلوتر رفت متوجه شدم که بچه ها مرا از نقشم جدا کردند و بیرون از کار خاله پانی صدایم می کردند، زمان استراحت پیشم می آمدند، محبت می کردند و خوراکی های خودشان را به من نیز می دادند اما سر فیلمبرداری فضا کاملا متفاوت بود و این دافعه همچنان وجود داشت.

 اولین بار بود که در فیلمی با مضمون جنگ بازی کرده اید؟

- در انتخاب فیلمنامه های پیشنهادی به این موضوع که داستان در چه ژانری روایت می شود توجه نمی کنم بلکه نقش برایم مهم است. البته اعتراف می کنم که اول این نقش را دوست نداشتم و با خودم می گفتم مگر می شود چنین نقشی را بازی کرد و به نرگس آبیار هم می گفتم که چرا این نقش را به من پیشنهاد کرده است. ضمن اینکه در ابتدا قرار بود نقش یک زن ۵۰ ساله را بازی کنم اما بعد کمی سنم بالاتر رفت. ضمن اینکه کاراکتر «ننه آقا» در ابتدا با تصوراتم جور در نمی آمد و با خودم درگیر بودم و مدام سئوال می کردم که مگر می شود چنین نقشی را بازی کرد اما کم کم که پیش رفتم با کمک کارگردان فیلم به نقطه مطلوب رسیدیم. بعد از فیلم «نفس» هم یک فیلم دیگر به نام «اروند» کار کردم که این فیلم هم در حوزه جنگ ساخته شده است و من نقش همسر یک جانباز را بازی کردم که عمر خود را صرف مردی کرده بود که هیچ چیز از او باقی نمانده بود. زمانی که فیلمنامه «اروند» را خواندم با نقش همسر این جانباز همذات پنداری کردم و تصمیم گرفتم در این فیلم نیز بازی کنم. بنابراین خود نقش برای من مهمتر از ژانری بود که داستان در آن روایت می شد. بنابراین در این دو فیلم دریچه ای از زندگی روی من باز شد که هیچگاه در زندگی تجربه نمی کردم. ضمن اینکه من فیلم هایی چون «آژانس شیشه ای» و «لیلی با من است» که در حوزه دفاع مقدس ساخته شده است بسیار دوست دارم بنابراین برای خودم محدودیتی برای حضور در فیلم ها قائل نمی شوم و نقش هایی که به من پیشنهاد می شود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

 پیش از مطالعه فیلمنامه «نفس» داستان اصلی در کتاب خانم آبیار را خوانده بودید؟

- خیر فقط فیلمنامه را خواندم. خانم آبیار از جمله فیلمسازانی است که تحقیق زیادی درباره آدم های مختلف، روابط انسانی و... می کند و بخشی از عمر نویسندگی و سینمایی خود را صرف تحقیق کرده است من این وقت گذاشتن برای پژوهش را دوست دارم و به امر تحقیق اهمیت قائل هستم و پشتوانه تحقیقاتی که این خانم دارد برای من مهم است.

 با توجه به این صحبت تان که پشتوانه تحقیق در کارهای نرگس آبیار وجود دارد، فیلمنامه «نفس» را تا چه اندازه محکم و استخوان دار دیدید؟

- «نفس» فیلمنامه پر قدرتی داشت و چون خانم آبیار سال های سال روی این موضوع کارکرده بود، جزء به جزء فیلمنامه را می شناخت و در اجرا هم می دانست چه می خواهد و بر اساس فیلمنامه پیش می رفت و در کارگردانی هم مسلط بود.

در هفته های اول خیلی نگران بودم و تصوراتی که نسبت به کاراکتر «ننه آقا» داشتم با آنچه آبیار می خواست متفاوت بود اما بعد متوجه شدم او کاراکتر «ننه آقا» را خوب می شناسد و به آن اشراف کامل دارد و به نوعی با تک تک کاراکترها زندگی کرده است و زمانی که این تسلط را دیدم به دانسته های او اعتماد کردم. ضمن اینکه فیلم «نفس» اثری سخت و پر لوکیشن است و تجربه کار در سینما به من می گوید که شاید هر تهیه کننده ای غیر از تهیه کنندگان این فیلم بودند، پشت کار نمی ایستادند و قطعا با یکسری خواست های کارگردان کنار نمی آمدند و من امیدوارم تهیه کننده هایی از این دست در سینمای ایران زیاد شوند.

 فیلم «شیار ۱۴۳» اولین تجربه ساخت فیلم جنگی نرگس آبیار و «نفس» کاری متفاوت در همین حوزه است. از نظر شما چه تفاوت هایی بین فیلم «نفس» و «شیار ۱۴۳» از جهت فیلمنامه و کارگردانی وجود دارد؟

- «شیار ۱۴۳» یک درام اجتماعی است که قصه آن از دل جنگ بیرون می آید اما در «نفس» با روایت کودکانه ای از جنگ مواجه هستیم. نرگس آبیار در «شیار ۱۴۳» از زاویه دید آدم های بزرگ به مقوله جنگ نگاه می کند اما در فیلم «نفس» انقلاب و جنگ را از نگاه کودکانه به مخاطب نشان می دهد. بنابراین فیلم «نفس» یک روایت ساده بچگانه است و نمی توان نقش موثر آبیار را در کارگردان فیلم نادیده گرفت.

 البته بازیگرانی مثل پانته آ پناهی ها، شبنم مقدمی، مهران احمدی، جمشید هاشم پور، سیامک صفری نقش بسزایی داشتید تا این فیلم به درستی به مخاطب عرضه شود.

- امیدوارم اینطور بوده باشد. فضای کار در این فیلم دوست داشتنی و لذت بخش بود و با شوق سر کار آماده می شدیم.

 در صحبت های خود اشاره کردید که کودکانه های خود را در بچه های فیلم «نفس» مشاهده می کردید. در بین چهار کودک فیلم، کودکی خود را به کدام یک از آنها نزدیک تر می دید؟

- «چاقاله» به خاطر کاراکتری که در فیلم داشت بیشتر به من نزدیک بود. شیطنت ها و بازی های مدام من در کوچه و خیابان به کمال و نادر نزدیک بود. من شبیه بهار هم بودم اما نه به اندازه او خیال پرداز.

 نوع گریم و فرم راه رفتن «ننه آقا» حکایت از زنی داشت که سختی زیاد کشیده بود. چقدر تمرین کردید که از جهت فرم راه رفتن، گفتار و لهجه و حتی تیک های عصبی به این زن نزدیک شوید؟

- اول درباره لهجه «ننه آقا» باید بگویم که در تمرین های قبل از فیلمبرداری به این نوع گفتار رسیدیم به این ترتیب که یک خانمی از قم آمده بود که این خانم اصلیت اش قمی بود اما با تهرانی ها نشست و برخاست بسیار داشت و به نوعی لهجه قمی و تهرانی داشت و خود آبیار این لهجه را به خوبی می شناخت و با این خانم تمرین بسیار داشتم. سر صحنه هم خانم آبیار کمک می کرد دیالوگ ها را با همان لهجه ای که می خواست می خواند و من تکرار می کردم.

*فرم راه رفتن چطور؟

- خوشبختی من در بازیگری تئاتر این بود که مدت ها درگیر کار بدن بودم و اتودهای بسیاری از فرم بدن یک پیرزن زده بودم و می دانستم «ننه آقا» زنی است سختی کشیده که در شرایط ویژه ای زندگی کرده، از خودش کار زیاد کشیده و به دلیل کار کردن های بسیار دچار استخوان درد شده بود ولی با وجود همه این آسیب ها قرار بود در پنجاه و اندی سال هنوز فرز باشد. زمانی که رفتیم یزد در روستایی که مستقر بودیم و کار می کردیم پیرزن های بسیاری شبیه به «ننه آقا» دیدم با آنها نشست و برخاست بسیار کردم و در نهایت دانستم فیزیک و راه رفتن «ننه آقا» چگونه است.

 وقتی در یک فیلم بازی می کنید که در جشنواره فجر حضور دارد به سیمرغ هم فکر می کنید؟

- واقعا به سیمرغ فکر نمی کنم. به عبارت بهتر بیشتر از اینکه به سیمرغ فکر کنم خوشحال می شوم که یک کار خوب انجام دهم و اگر کار خوب انجام شود، قطعا آدم ها کار را دوست خواهند داشت و احترام خواهند گذاشت و در نهایت نتیجه کار دیده می شود. بنابراین دوست دارم کار خودم را تا آنجا که می توانم بدون اشتباه انجام دهم. ضمن اینکه دنیای بازیگری رشد شگرفی کرده است و سال گذشته که بیشتر از همیشه روی فیلم های سینمایی متمرکز شدم متوجه بازی ها و استعدادهای درخشان در بازیگری شدم و دیدم که بازیگران جوان سینمای ایران چقدر خوب کار می کنند.

 دو فیلم «لاک قرمز» و «آااادت نمی کنیم» از دیگر فیلم هایی است که در جشنواره دارید. درباره بازی در این دو فیلم توضیح دهید.

- سید جمال سید حاتمی از جمله کارگردان های فیلم اولی است که سالهای سال در سینما دستیار حرفه ای و کاربلد بوده است و امیدوارم اتفاق های خوبی برای فیلم «لاک قرمز» بیافتد. اما درباره نقشم در این فیلم باید بگویم که من اصولا از نقش هایی که بازی می کنم خوشم نمی آید چون دائما باید نقش آدم های بدبخت را بازی کنم. «لاک قرمز» به همین منوال بود و داستان سختی داشت چون لحظه به لحظه کاراکتری را بازی می کردم که خیلی سخت بود. پروسه کار من ۲۰ روز فیلمبرداری داشت که فشار زیادی بر من وارد کرد. دلم برای آدمهای این فیلم می سوخت و از رفتاری که با دختر نوجوان «لاک قرمز» می کردم ناراحت می شدم. اما فیلم «آااادت نمی کنیم» فیلم ساده ای برای من بود و با کسانی در این فیلم کار کردم که از بودن در کنارشان لذت می بردم و نقش پیچیده و سختی هم نداشتم و خوشبختانه ابراهیم ابراهیمیان هم می دانست که از فیلم چه می خواهد.

 ارزیابی شما از جشنواره فیلم فجر چیست؟

- خوشبختانه جشنواره فیلم فجر راه خودش را به درستی می رود اما آنچه برای من در این رویداد سینمایی اهمیت دارد بخش «نگاه نو» است که بخشی بسیار جذاب و دوست داشتنی است چون فیلمسازان و عوامل جوانی که در این بخش کار می کنند، با غیرت و انرژی بسیار وارد کار می شوند. بودن با تیم جوان و با انگیزه لذت بخش است و فکر می کنم فیلم های بخش «نگاه نو» این دوره از جشنواره حرف های مهمی برای گفتن دارند.

 به عنوان آخرین سئوال، هم در تئاتر بازی کردید و هم در سینما صاحب تجربه هستید. از این پس ترجیح می دهید بر بازی روی کدامیک از این دو حوزه بیشتر متمرکز شوید؟

- تئاتر اولویت اولم است و از بودن در صحنه تئاتر لذت می برم. در واقع در تئاتر به خودم حق انتخاب می دهم و با وسواس نقش ها را انتخاب می کنم اما در سینما اینگونه نیست و به دلیل شناختی که از اهالی سینما به خصوص دستیاران جوان سینما دارم دوست دارم با حضورم در آثارشان تا اندازه ای به آنها کمک کنم چون ورود به دنیای حرفه ای به دلیل بالا بودن هزینه های تولید سخت است و احساس مسئولیت می کنم و دوست دارم کمک رسان باشم اما از بعد از فیلم «نفس» تا اندازه ای جدی تر به سینما نگاه می کنم و فکر می کنم در سینما در حال قضاوت شدن هستم و باید انتخاب های درستی داشته باشم.

۵۸۵۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 509024

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 3 =