سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در سخنرانی خود که بصورت مستقیم از چندین شبکه پخش می شد به بررسی تحولات اخیر منطقه پرداخت.

شبکه تلویزیونی المنار گزارش داد: دبیرکل حزب الله گفت، هر لبنانی و هر انسان حق دارد دیدگاه و موضع خود را در قبال جنگ ضد یمن اعلام کند. ما در لبنان معمولا دیر هنگام موضع خود را اعلام می کنیم اما جای تعجب داشت که هنوز یک ساعت از اعلام آغاز حمله به یمن نگذشته بود که سعد الحریری موضعگیری کرد و حمایت خود را از این هجوم اعلام نمود و جماعت یمنی را محکوم و ایران را به دخالت در منطقه متهم کرد. این حق هر کس است که اعلام نظر کند و ما هم حق داریم دیدگاه خود را با ادبیات مناسب بیان کنیم و کسی نمی تواند این حق را از ما سلب کند. اما امیدوارم این اختلاف جدید که در مورد تحولات منطقه خلیج فارس ایجاد شده باعث تنش در لبنان و تاثیر بر تشکیل دولت و مسایل دیگر نگذارد و کسی کشور را به سوی بحران سیاسی جدید نبرد.
دبیر کل حزب الله ادامه داد: در ابتدا در خصوص گفتگوهای داخلی و دادگاه ترور رفیق الحریری نکاتی را بیان می کنم. از ابتدا ما اعلام کردیم که حاضریم با حزب المستقبل برای حمایت از کشور و در چارچوب منافع لبنان وارد گفتگو شویم. هدف از این گفتگوها منطقی بود. هدف، کاهش بحران سیاسی و جلوگیری از تخریب کشور و بروز اختلافات طایفه ای بود. از ابتدا برخی از گروههای سیاسی خارج از المستقبل و عده ای در داخل حزب المستقبل با این گفتگو مخالفت کردند و برای بر هم زدن آن تلاش کردند و هنوز هم تلاش می کنند. این مساله را می توان در ادای شهادت برخی از این افراد در دادگاه بین المللی مشاهده کرد. اما ما برای این اظهار نظرها ارزشی قایل نیستیم و تا زمانی که گفتگوها منافع ملی را تامین کند آن را ادامه می دهیم و در برابر این سخنان و اقدامات تحریک آمیز صبر می کنیم. از مردم مقاوم لبنان هم می خواهم که به این سخنان توجه نکنند و صبر را پیشه خود سازند، زیرا هدف این افراد ایجاد شکاف مذهبی و فتنه است. این افراد جا و مکانی ندارند مگر اینکه فتنه ای بر پا کنند. بنابر این نباید به اینگونه اظهارات وقعی نهاد.
در مورد دادگاه بین المللی هم باید بگویم که ما سالها قبل در این خصوص اعلام موضع کردیم و دیدگاه قاطع و نهایی خود را اعلام نمودیم. ما با اصل دادگاه، ترکیب دادگاه، اعضای آن، اهداف و قوانین و نتایج آن مخالفیم و آن را اعلام کرده ایم. بنا بر این آنچه در این دادگاه می گذرد برای ما اهمیتی ندارد. لبنانی ها ادای شهادت افراد را دیدند و قصه های طولانی را شنیدند و تاکنون حرفی که سند قانونی باشد و ارزش حقوقی داشته باشد نشنیده اند. در این مورد فقط می خواستم متذکر شوم که ما اصل دادگاه را در کل و در جزئیات قبول نداریم و آنچه در آن می گذرد برای ما مهم نیست و در مورد آن اظهار نظر هم نمی کنیم.
نکته دوم داخی آنکه برخی به تازگی ما را به ایجاد خلا سیاسی در لبنان متهم کرده اند. بی شک خلا سیاسی و نبود رئیس جمهور در لبنان مساله اذیت کننده ای است و اجرای انتخابات ریاست جمهوری مساله بسیار مهمی است. اما برخی می خواهند مسوولیت این مساله را بر دوش دیگران قرا دهند. طی همین چند روز گذشته برخی حزب الله و ایران را متهم کردند. صراحتا و کوتاه می گویم که ایران هیچ دخالتی در انتخابات ریاست جمهوری لبنان نداشته و ندارد. فرانسوی ها بارها با ایرانی ها تماس گرفتند و آنها را تحریک کردند که در این خصوص دخالت کنند اما ایرانی ها آنها را به لبنانی ها ارجاع دادند و اعلام کردند که این مساله، مساله داخلی لبنان است و ایران بر هیچ شخصی وتو نگذاشته و نه با کسی برای ریاست جمهوری مخالفت کرده و نه کسی را معرفی کرده است و نه با ما در مورد فردی گفتگو کرده است. بنا بر این ایران هیچ مسوولیتی در مورد خلا سیاسی ندارد. مسوول خلا سیاسی در لبنان افرادی هستند که لبنانی ها آنها را به خوبی می شناسند. آنها در حکومت و رسانه ها حضور دارند. کشوری که نام آن را بعدا می گویم بر نامزد قوی و عقلانی و منطقی و کسی که می تواند توازن و ثبات لبنان را حفظ کند وتو گذاشته و انتخاب آن را ممنوع کرده است. این کشور، عربستان سعودی است. و اگر دقیق تر بخواهم نام ببرم، سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی است. این را همه می دانند. مشکل ما در لبنان این است که یک دولت بر انتخاب رئیس جمهور ما وتو قرار داده است. شما می دانید که عربستان انتخاب رئیس جمهور را با مشکل مواجه کرده است. پس چرا ایران را متهم می کنید؟ ایران هیچ ارتباطی با این مساله ندارد. ما هستیم که در انتخابات ریاست جمهوری تصمیم می گیریم و انتخاب می کنیم و کسی از دوستان یا غیر از دوستان چیزی بر ما دیکته نمی کند. شما اول بروید و تصمیم سازی را ملک خود کنید و به دیگران وابسته نباشید و مطمئن باشید که آن زمان انتخابات ریاست جمهوری به نتیجه خواهد رسید.

سید حسن نصرا لله دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود که به صورت مستقیم از شبکه المنار پخش می شد گفت: نیمه شب در خبرها شنیدیم که عربستان حمله به یمن را آغاز کرده است. پس از آن اعلام شد که ده کشور حضور دارند و ائتلافی تشکیل شده و این عملیات عاصفه الحزم ( طوفان قاطعیت) نام گرفته است. ابتدا در مورد ضمیر انسانی و وجدانها سخن می گویم و نه از باب سیاسی. سوال مهمی که مطرح می شود اینکه مگر چه اتفاقی رخ داده است که عاصفه الحزم ( طوفان قاطعیت) و شجاعت و قهرمانی و اراده و شهامت عربی به راه افتاده است. جالب آنکه ما دهها سال در فلسطین و کشورهای همجوار فلسطین و از سال 1948 تا امروز با مصیبتها و بدبختی های وجود رژیم اسرائیل دست و پنجه نرم کرده ایم اما برای ما نه طوفان قاطعیت وزید و نه نسیم قاطعیت! وزیدن یک نسیم عربی از این دست برای ما رؤیا شده است. اگر مساله این است که کسی از شما بخواهد، ملت فلسطین سالهاست که فریاد یاری خواهی برآورده است و همچنان فریاد می زند. در سال 1982 مردم لبنان شما را صدا زدند اما ناامید شد. در سال 2006 من گفتم از شما چیزی نمی خواهم، فقط ما را رها کنید. اما ملت فلسطین همچنان شما را صدا می زنند و از شما کمک می خواهند. در جنگ اخیر 51 روزه ضد غزه هزاران منزل بمباران شد و زنان و کودکان غزه به خاک و خون کشیده شدند و هر چند نمی خواهم اینگونه سخن بگویم اما این افراد مسلمانان سنی بودند و از شما پادشاهان و رهبران عرب کمک می خواستند اما هیچ اقدامی نکردید. حالا این همه شجاعت و اراده و شهامت و قاطعیت از کجا آمده است؟ این نکته هم نیاز به فکر دارد و هم دردناک است. دهها سال است که منطقه ما با جنگ و ویرانی و بدبختی دست و پنجه نرم می کند اما عربستان تکان نخورده اما ناگهان طوفان قاطعیت سعودی وزیدن گرفته است.
اگر هدف، نجات ملت یمن است! پس چرا ملت فلسطین را دهها سال است که رها کرده اید؟ و حتی برضد آن توطئه کرده اید و آنها را در تنگنا قرار داده اید و آنها را به اسرائیل و آمریکا فروختید؟ دوم اینکه اگر هدف، بازگرداندن حکومتی است که ادعای قانونی بودن آن را دارید! پس چرا مهمتر از آن را که سرزمین فلسطین و مقدسات امت اسلامی و قبله اول مسلمین در فلسطین است باز نمی گردانید؟ سومین اینکه شما می گویید وضعیت جدید یمن امنیت شما و منطقه خلیج فارس و عربستان را تهدید می کند. کدام وضعیت جدید؟ چگونه از چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده احساس خطر کرده اید؟ آیا خطر اسرائیل را که یکی از قوی ترین ارتشهای جهان را دارد و در نزدیکی آبهای شما و بنادرتان و سرزمینتان است، احساس نمی کنید؟ ای مردم عرب و مسلمان این تحولات شاهد جدیدی است بر اینکه اصلا اسرائیل برای این کشورها دشمن محسوب نمی شده است و آنها هیچ گاه آن را دشمن و حتی تهدید نمی شمرده اند که اقدام عملی و طوفان بخواهد.
اما در مورد علل و بهانه های هجوم. آیا بهانه هایی که اعلام کرده اند مجوزی برای آغاز جنگی شدید و ویرانگر می شود؟ آنها منازل و تاسیسات زیربنایی را ویران می کنند. شهروندان عادی و زنان و کودکان را می کشند. آنها حتی برای قانونی جلوه دادن جنگ خود از علما فتوا می خواهند. اما علل و بهانه ها چیست؟ سه دلیل بیان شده است. علت اول این است که به اعتقاد آنها رئیس جمهوری قانونی وجود داشته و استعفا داده اما آن را پس گرفته است اما کاری نداریم که باز پس گیری استعفایش بر اساس طرح شورای همکاری هم قابل قبول نبود. فرض می کنیم همه چیز صحیح است و یک رئیس جمهور قانونی از آنها درخواست کمک کرده است تا قدرت را پس بگیرد و بر کشور حکومت کند. آیا این بهانه و دلیل برای حمله به یمن کافی است؟ شما قبل از این چنین کاری نکرده بودید. زمانی که ملت تونس علیه بن علی بپا خاستند و بن علی به عربستان فرار کرد و همچنان در حمایت عربستان است و عربستان علیه انقلاب مردم تونس مواضع سخت گیرانه ای اتخاذ کرد، چرا در آن زمان عربستان که خواهان بازگشت بن علی به قدرت بود ائتلافی تشکیل نشد و جنگی علیه ملت تونس آغاز نشد؟ مثال دیگر مصر است. همه ما می دانیم که عربستان در برابر انقلاب مردم مصر که حسنی مبارک را کنار زد موضع منفی بوده است. عربستان حتی با آمریکایی ها جنگ لفظی کردند و واشنگتن را به تساهل و هم دستی متهم کردند. شما در این مورد جنجال بپا کردید اما ائتلاف راه نینداختید تا ملت مصر را مجازات کنید و رئیس جمهور به اعتقاد خودتان قانونی را به قدرت باز گردانید. پس در یمن چه شده است؟ بنابر این بهانه بازگرداندن رئیس جمهور قانونی دروغ و واهی و دروغ است و بهانه ای برای حمله محسوب می شود.

سید حسن نصرا لله دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود که به صورت مستقیم از شبکه المنار پخش می شد افزود: در جهان زیاد دیده شده است که به اقدامی اعتراض می شود و برای حل مشکل از گفتگو و میانجی گری و امکانات مسالمت آمیز بهره گرفته می شود و در آخر توسل به زور مطرح می گردد. اما اقدام سریع عربستان علیه یمن مساله عجیبی است. بنابر این مساله، مساله رئیس جمهور و حکومتی نیست که آنها می خواهند به یمن برگرداند. مساله بسیار عمیق تر از این است. دلیل دومی که می گویند این است که وضعیت جدید یمن - که منظورشان انقلاب مردمی است که انصارالله در راس آن قرار داشته و با همکاری و همراهی ارتش یمن و قبایل یمنی روبرو بوده - آنها را تهدید می کند. می گویند وضعیت جدید یمن امنیت عربستان و منطقه خلیج فارس و دریای سرخ را تهدید می کند. آیا این صحیح است؟ آیا سند و دلیل محکمه پسند برای عربها و مسلمانان و فرهیختگان و علمایی که برای شما فتوا داده اند دارید؟ این یک جنگ است. در جنگ خون ریخته می شود و نمی شود آن را بر اساس ظن و گمان به راه انداخت. این را دین خدا نمی پسندد. این دین جرج بوشی است. مساله دیگر آنکه همه می دانند مشکلات یمن بسیار است. مشکلات امنیتی، وجود داعش و القاعده، مشکلات منطقه ای، مساله اقتصاد و موضوع رشد و توسعه، موضوع اجتماعی و مالی و سیاسی و تشکیل دولت و حکومت و تدوین قانون اساسی جدید از جمله مشکلات یمن هستند که ملت یمن تا 20-30 سال در آنها غرق است و نمی تواند از آنها خارج شود. امکانات نظامی یمن هم مشخص است و همه می دانند که بیشتر امکانات ارتش یمن از عربستان تامین شده است. آیا با این واقعیتها می توان این ادعا را پذیرفت که یمن امنیت عربستان را تهدید می کند؟ من اطلاع دارم که برادران ما در جنبش انصارالله با عربستان و قطر و کشورهای منطقه خلیج فارس تماس گرفتند و حتی در شب درگذشت ملک عبدالله یک هیات از انصارالله در ریاض بود. زمانی که پادشاه عربستان درگذشت اوضاع تغییر کرد و تماسها قطع شد. چرا زمانی که برخی می گویند حاضر به گفتگو در یمن و حتی در عدن هستند و یا به کشوری بی طرف هم برای مذاکره می روند و همیشه با شما برادرانه سخن می گویند ناگهان به آنها حمله می کنید و مدعی می شوید که آنها امنیت شما را تهدید می کنند؟ بنابر این این دلیل هم بیهودی و دروغ است.
من از واقعیتها سخن می گویم. واقعیتهایی آشکار و گاه مخفی. هرکس با این جنگ موافق باشد در آن شریک است. از هر مسلمان در قیامت در این خصوص سوال خواهد شد. اگر عربستان علیه اسرائیل به پا خواسته بود ما به عنوان سرباز وارد عمل می شدیم اما این جنگ علیه یک ملت عرب و مسلمان رخ داده و ما نمی توانیم از آن حمایت کنیم.
بهانه سوم که مهمترین علل ادعا شده است و با استدلال و منطق واهی بودن آن اثبات می شود، این است که یمن از جانب ایران اشغال شده است. این بزرگترین دلیل این جنگ شمرده می شود و در رسانه های عربی و منطقه به شدت بر روی آن تاکید می گردد. آنها از تسلط ایران بر یمن و دخالت ایران در یمن سخن می گویند و ادعا می کنند که یمن ایران شده است اما یمن عربی است و باید آن را بازپس گیریم. جالب آنکه یمن را عضو شورای همکاری نکردند چرا که آن را درجه دو می دانستند. این بزرگترین دروغ است که در حملات شدید رسانه ای مطرح می شود. در این خصو باید گشتی در منطقه بزنم و بعد به یمن بازگردم.
دلیل و شاهد اینکه یمن از جانب ایران اشغال شده چیست؟ اشغال، ابعادی دارد که مهمترین آن وجود ارتش اشغالگر است. اگر پایگاههای نظامی ایران در یک کشور وجود داشته باشند می توانیم ایران را به اشغال آن کشور متهم کنیم. آیا نظامیان ایرانی و پایگاههای نظامی ایران در یمن وجود دارد و آیا ایران واقعا یمن را اشغال کرده است؟ این یک دروغ واقعا و بسیار آشکار است که نیاز به مناقشه ندارد. ممکن است بگویند اشغال نیست اما تسلط و نفوذ وجود دارد که این قابل بررسی و مناقشه است تا مسایل منطقه را درک کنیم.

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 406228

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۸:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۸
    13 4
    عالی بود. زنده باد سید حسن نصرالله.