شهر تهران (و کلا کشور ما) آنقدر گرفتاری دارد که در آن نیازی به ظاهرسازی و خودنمایی (مثلا: نورافشانی روی درختان، نصب دهها پرچم روی هر پل، و چمنکاری افراطی) نیست؛ یکی از اطوارهای پرهزینه و ضدمحیط زیست که چند سالی است شهرداری تهران به آن میپردازد، نصب بنرهای بزرگ و پرشمار در بزرگراهها و دیگر خیابانها است که یک بار دیگر در خبرآنلاین به آن پرداخته ام (اینجا).
هنوز یک سال از زمانی نمیگذرد که صدها بنر به عنوان «نگارخانهای به وسعت یک شهر» در بزرگراههای تهران نصب شد، سپس موج دیگری از بنرها به شهر راه یافت با شعارهایی مانند: از لباسهای کهنهات خجالت نکش، از افکار پوسیدهات شرمنده باش / همسایهی خوب، همسایگانش زیاد گردد / افتادگی آموز اگر طالب فیضی / تا ندانی از کجا گذشتهای، نمیدانی به کجا رسیدهای / سراغ بعضیها رفتهای، نمیدانی جنس بعضیها اصل نیست / گاهی به تماشای صورت پدر و مادرمان بنشینیم / و ... . در زمستان بنرهای بیشماری نصب شد با این نوشته: در موقع بارش برف و یخبندان از زنجیر چرخ استفاده کنید... . و این روزها، بنرهایی با شعارهایی همچون: پاشو وقت کاره / تنبلی ممنوع حتی در روزهای جمعه / تکدیگری چهرهی شهر را زشت میکند / کاسب حبیب خدا است / تنها با کار همگانی میتوانیم خودکفا شویم / تا نبیند مرد سختی کی گردد تمام... . و تمام اینها، به جز هزاران بنری است که به مناسبت درگذشت افراد و چیزهای دیگر، مرتبا نصب میشود و برداشته میشود.
این همه هزینه از جیب ملت، و این فشار سنگین بر محیط زیست برای نمایش شعارهایی تا بدین حد تکراری و بعضا مبتذل، چرا؟! مطمئنم که شهردار تهران و همکارانش میدانند که چند میلیون شهروند که هر کدام اگر خودشان از طراحان این بنرها بافرهنگتر نباشند، دستکم یک شخص باتجربه یا تحصیلکرده در خانواده و همسایگی دارند و گوششان از اینگونه نصیحتها پر است، با دیدن این شعارها چیزی به دست نمیآورند.
چه دستی در کار است که باید سرمایههای پولی و فرهنگی و طبیعی این مملکت، به نفع عدهای رانتخوار بر باد رود...؟!
نظر شما