بدین معنا که کیفیت مناسب عقلانیت نخبگان سیاسی موجب ارائه سیاستگذاری عمومی مطلوب شده و زمینه کارکردها و عملکردهای مثبت دولت را فراهم ساخته و در نهایت سرنوشت استراتژیک جامعه را متحول می کند.
نظر به نقش تعیین کننده نهاد دولت و حاکمان سیاسی در تحولات استراتژیک هر جامعه، در دهههای اخیر نیز مباحث مربوط به کارآمدی دولت از ارجحیت و مزیت بیشتری برخوردار شده و توجه کارشناسان را به خود معطوف داشته است. سیاستگذاری عمومی از جمله رشتههای تخصصی است که مسائل عمومی جامعه در حوزههای همچون امور اقتصادی،امور اجتماعی، امور آموزشی، امور تحقیقاتی، امور زیست محیطی، امور ارتباطی و ... که در قلمرو کارکردهای کلان دولتها قرار میگیرد را مورد ارزیابی قرار میدهد و کارآمدی نخبگان سیاسی را نسبت به حل مسائل مربوط بررسی می کند.
بنابراین سیاستگذاری عمومی فرایند جامعی است که عمل دولت را در سه مرحله قبل از عمل، حین عمل و بعد از عمل، مدنظر داشته و در هر یک از مراحل مزبور، عقلانیت نقش اساسی و مهمی دارد.
... رسالت اصلی مباحث مربوط به سیاستگذاری عمومی مبنی بر این است که نخبگان سیاسی و دولتها، برای تداوم حاکمیت و همچنین برخورداری از اطاعت رضایتمندانه شهروندان، به پاسخگویی خواستهها، نیازها و تقاضاهای متنوع و گوناگون اقشار مختلف جامعه میپردازند.
پاسخگویی به خواستهها، در گرو حل مسائل و مشکلهای مربوط است. حل مسئله دارای مراحل و فرایندهای مختلفی است که یکی از نمادهای آن، به حوزه سیاستگذاری عمومی بازگشت دارد. ضعف و ناکارآمدی نخبگان سیاسی در حوزه سیاستگذاری، موجب پاسخ ندادن به مشکلها، مسائل، خواستهها و نیازهای شهروندان میشود که در نهایت به ایجاد چالشهای مختلف بین حاکمیت و آحاد جامعه میانجامد.
یکی از متغیرهای بسیار مهمی که کیفیت سیاستگذاریها را تحتالشعاع قرار میدهد،کیفیت مناسب تصمیمگیریها و همچنین عقلانیت نخبگان سیاسی است. عقلانیت و خردورزی، بزرگترین نعمت الهی محسوب میشود و اصلیترین گنجینه برای تبیین مسائل اجتماعی و سیاسی و پاسخگویی به نیازهای متنوع و گوناگون احاد جامعه است.
حس بهرهگیری از گنجینه مزبور، زمینههای کاهش نسبی سختیها و دشواریهای مسائل مربوط به حوزه سیاستگذاری عمومی و نامعلومیهای محیطی را فراهم میسازد.
آن چه در بالا آمد چند خطی از کتاب بررسی کارکردهای انواع عقل در سیاستگذاری عمومی جمهوری اسلامی ایران، تالیف دکتر حسین قریب میباشد که توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال 1390 منتشر شده است.
در پاراگراف اخر کتاب آمده است: هدفمند کردن یارانهها، یکی از موضوعهای بسیار مهم و اساسی پیش روی جامعه ماست که سیاستگذاریهای ویژهای را طلب میکند. وجه تمایزها و اختلافهای سیاستگذاری عمومی هدفمند کردن یارانهها با انواع گوناگون خردورزی (ناقص،خوب و برتر) و تصمیمگیریهای متناسب با هریک از آنها و همچنین با بهکارگیری روشهای گوناگون تفکر و تعقل (ایستا، مستقیم و ترکیبی) و تصمیمسازیهای مختلف هریک از روشهای مذکور صورت پذیرد،چونه خواهد بود؟ آثار استراتژیک هر یک از این سیاستگذاریها در جهت اتلاف منابع ( کاهش تواناییهای کشور) و یا خلق منابع (افزایش تواناییهای کشور) چگونه است؟
نظر شما