۰ نفر
۳ آبان ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۰
فرهنگ سیاسی،سیاهی فرهنگ

جامعه در حال در نوردیدن پلکان سردابی است که پایانش آبستن تباهی جامعه ی ماست . جایی که مردم به چشم برهم زدنی ، سیاهی غم نوامیسشان را با لبخند های شیطانی عوض می کنند و مکانی است که ، نبخشیدن ، راهی برای حفظ آبروست.همه در این جامعه به سهم خود شراکتی پایان ناپذیر داریم و باید به قد خود و بعضا شرکای بی خیالمان تلاشی برای حفظ "خودمان" کنیم .

چه بپذیریم که قصه ی اسید پاشی توطئه ی خارجی است و سعی در پنهان کردن آن داشته باشیم و چه کلا منکر شده و موضوع را داخلی و شخصی فرض کنیم ، در مجموع تفاوتی برای روند نزولی اخلاقیات در جامعه متصور نیست ، چون فرد یا عده ای به راحتی با خرید چند لیتر اسید ، آرامش عمومی جامعه را برهم زده و داغ جبران ناپذیری را هم بر پیکر قربانیان و هم بر بدنه ی جامعه نشانده اند. و این از نمونه های تاسف بار از ماست که برماست می باشد .
اعدام ریحانه ی جباری را فقط به پای او نباید نوشت ، چه اگر بسیاری از رسانه ها و بیشتر مردم شایعه دوست ، نادیده ها را دیده نمی کردند و نشنیده ها را شنیده نمی پنداشتند - مثل 2 اعدامی دیگر امروز صبح - چه بسا او نیز با بخشش خانواده ی مقتول مواجه و نفسی هرچند مستحق مرگ ، از دام اعدام رهایی یافته بود.
این سطور را نوشتیم تا نکته ای را یادآور شویم که ، جامعه به سمتی در حال حرکت است که اعدام دیگر اشد مجازات نیست و چه بسا راهی باشد برای نجات یافتن! یکی از مهمترین مسائلی که در تعیین و اختراع مجازات ها بین عقلای جامعه مورد نظر است ، بحث میزان عبرت آموزی و تاثیر بازدارنده ی انواع مجازات ها می باشد که ترس از اجرا شدن آن برای فرد ، خود عاملی باشد برای عدم تکرار عمل مجرمانه ، که با توجه به ازدیاد انواع جرایمی که مجازاتش اعدام است ، مثل مواد مخدر و ... و همچنین روند رو به تزاید انواع جرایم جدید و خلق الساعه در بین جوانان جامعه ، در کنار بیکاری و سایر معضلات بعضا خود ساخته ی فرهنگی مثل ازدواج نکردن و ... ، عملا گویا اعدام دیگر اشد مجازات نیست و باید تدبری به حال جامعه ی خودمان بیاندیشیم.
بر حقوقدانان و وکلای ملت و نخبگان جامعه فرض است که متناسب با شرایط روز و همراه با مقتضیات زمانه نسبت به تعیین مجازارت ها در راستای هدف اصلی آن که "بازدارندگی از تکرار و تسکین بخشی به درد های بزه دیده" است ، اقدامات عاجلی را انجام داده و بعضا نیز برای جلو گیری از گرفتاری در تله ی "حقوق بشر" و دستاویز قرار گرفتن "مجازاتهای بی تاثیر" جامعه و شاکله ی حقوق جزا را با همکاری عالمان دینی و متخصصان حقوق بین الملل مترقی تر نمایند.
و نیز متولیان فرهنگی جامه به هوش باشند که برخی افراد همین جامعه ی ایرانی اسلامی ما ، با تاسی به روش جنایتکاران اسید پاش ، و در قالب مثلا " شوخی " همین اعمال را با آب عینا تکرار کرده و خنده های شیطانی سردهند !!!اینجاست که باید فکری اساسی برای "فرهنگ" جامعه داشت. همین چند نکته به ظاهر ساده خود زنگ خطری جدی را برای مسئولین نواخته است که بدانند قصه چیست و عمق فاجعه تا به کجاست.نوامیس ملت سر و صورت خود را همراه با آینده ی خود تباه شده ببینند و عده ای بجای گریستن به حال و بدبختی بزهکار و بزه دیده ، همان افعال را برای خنده تکرار کنند.و این ها نشانه ای است برای فرهنگ سیاسی شده و باید دانست که فرهنگ سیاسی شده ، یعنی فرهنگ بی اخلاق ، و نهادینه شدن فرهنگ بی اخلاق در بطن جامعه ، مساوق است با داشتن جامعه ی مرده ی متعفن که فقط باید از شر جنازه اش راحت شد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 382261

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • mozafari A1 ۰۵:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
    2 0
    حق با شماست ، دیشب واقعا دلم میخواست صب که شد دیگه بیدار نشم ... اما حقيقت اين است و نمیشود آن را پشت ماه پنهان کرد ، ممنون بینظیر بود مرسی