تحلیل هوشمندانه امام رضا (ع) درباره چگونگی مذاکره و توافق با دشمن

یادداشتی از حجه الاسلام و المسلمین هادی سروش

یکی از پیچ های تاریخی در عصر ائمه (ع) جریان پیچیده «ولایت عهدی» حضرت امام رضا علیه السلام است که از طرف خلیفه زمان، مأمون عباسی شکل گرفت که البته وقتی با مفاومت امام روبرو شد برای قبول آن از طرف امام هشتم او متوسل به «اجبار و تهدید» شد. (ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲/۱۳۹).

امام رضا (ع)در شرائط "ضرورت" ولایت عهدی را پذیرفت البته با شروط مهمی که از طرف امام مطرح شد و مأمون هم قبول نمود، که مهمترین آن ها این بود که در هیچ «نصب و عزلی» دخالت نکند. (عیون ج ۲/۱۶۷)

بیانات آن حضرت در قبال آن «پیچ مهم تاریخی» بصورت پراکنده در کلمات مختلف مطرح است. امّا یک بیان و خطبه جامع در این موضوع از آن امام (ع) در مجلس رسمی کارگزاران حکومتی در تاریخ ثبت شده که در خور توجه است؛ خصوصاً از این دیدگاه که، ما در نظام اسلامی مان داعیه حکومت اسلامی و توجه به سیره معصومین (ع) داریم و از سوئی همواره مواجه به اموری در سطح جامعه و نظام می شویم که اشتباه و قصور ممکن است مهمترین آرمانهای ما را به چالش جدی بکشد.

امّا بیانات حضرت رضا (ع) به نقل شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا (۲/۱۴۶)از این قرار است:

حاکم بیهقی از محمد صولی نقل می کند ابن اسحاق گوید: در یک محفل رسمی امام رضا (ع) با مأمون در جهت قبول ولایت عهدی بیعت نمود و مردم گروه گروه برای عرض تبریک به محضرش می رسیدند تا اینکه امام با اشاره ­ی همگان را در سکوت قرار داد و با نام الهی آغاز به سخن نمود و خطوط مهمی را درباره قبول و توافق با مأمون متذکر شد که اهم آن خطوط از این قرار است:

۱)توجه به اراده­ ی الهی و آگاهی او از هر علن و خفائی

اولین نکته مهم معرفتی که امام رضا(ع) در طلیعه سخنرانی خویش به آن اشاره فرمود توجه به پوشش کامل اراده الهی بر سراسر هستی و آگاهی کامل او بر همه ی جزئیات عالم وجود.

قال اباالحسن الرضا(ع) : «الحمدالله الفعّال مما یشاء لا معقب لحکمه و لا راد لقضائه یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور»

اگر ما انسان ها در مقام معرفت، کل ماسوی ا... را در تحت اراده ­ی الهی و علم بی پایان او بدانیم قطعا بسیاری از سخت ترین پیچ های مهم سیاسی، اجتماعی روان شده و نیرو و انرژی مضاعفی از سکاندارن عرصه سیاست و مدیرتی به هدر نخواهد رفت.

درست به همین علت بوده که شاگرد برجسته مکتب اهل بیت (ع) یعنی امام راحل در سختترین پیچ های تاریخ سیاسی زندگی خود با توجه به اراده الهی و آگاهی او از جزئیات عالم هستی به نقطه ظفر نظر داشت و آن ظفر و آرامش هم، می رسید.

عبارت «یعلم خائنه الاعین ...» در بیان امام رضا (ع) که از سوره غافر اخذ شده حاوی این نکته عمیق معرفتی است که خداوند متعال هیچ گاه از خیانت خائنان و حتی آنچه در دل می پرورانند غافل نیست. که البته غیر از امام رضا (ع) حضرت امیر (ع) هم در جریان نفس گیر "جمل" نیز از این آیه استفاده نمود که درخور دقت لازم است. (ر.ک:بحار ۳۲/۱۲۹)

این درس بزرگی از امام هشتم (ع) برای سیاستمداران دینی مسلک است که در پیچ های سخت تاریخی و سیاسی نباید از اراده­ ی الهی و علم و قدرت حق غافل شوند تا بتوانند با روحیه «توکّل» و «توسل» از آن پیچ ها بسلامتی عبور کنند. کمترین تأثیر این دیدگاه و روحیه معرفتی این است در مهمترین عرصه های مواجه شده با دشمن در پای میز مذاکره خود را بی پشتیبان و همراه، نمی بیند و یک قدرت و اقتدار آن سوئی در خود احساس می کنند.

۲) پرهیز از حساسیت فزونی در دشمن

نکته مهم دیگری که حاکی از نگاه عمیق و هوشمندی ظریف امام رضا (ع) می باشد این است در عین اینکه در جای دیگری خود آن حضرت(ع) تصریح فرمودند: «بر خطاهای دستگاه حاکم و شخص مأمون صحّه نمی گذارد و حربه «تأیید» را به آنان نخواهد داد». (عیون ۲/۱۴۵) و آگاهی کامل از نیّات دشمن دارد و می داند که: «کان المأمون فی باطنه یحب سقطات الرضا ـ یعنی مأمون در باطنش به حذف امام رضا می اندیشید» (عیون ۲/۲۳۱) و حتی شخص مأمون را قاتل خویش دانسته و معرفی می نماید. (عیون ۲/۱۸۵).

اما با همه این اوصاف هیچ گاه دشمن را وادار به حمله و حملات در اثر «حساسیت فزونی» نمی نمود لذا در همان خطبه مردمان را متوجه به جهات اثباتی حاکمیت و مذاکره و توافق خویش فرمود و دعا کرد که: «عضده الله بالسداد و وفقه للرشاد ـ خدا او را به درستی ها رساند و در امور مثبت توفیقش دهد ...».

۳) توجه دادن افکار عمومی به یک دوره مظلومیت و محرومیت

زیبائی سیره امام رضا (ع) در برخورد با مسئله مأمون و دسنگاه خلافت آنجا ظهور و بروز می کند که امام (ع) افکار عمومی را متوجه یک دوره طولانی مظلومیت و محرومیت خویش و نیاکانش(اهلبیت) می فرماید و سربسته اذهان را به آن دوره «محرومیت ها و تحریم ها» متوجه می سازد و می فرماید: «عرف من حقنا ماجهله غیره؛ ...».

۴) کمال استفاده از موقعیت پیش آمده

در کنار گوشزد نسبت به آن مظلومیت و محرومیت توجه همگان را به کمال استفاده از موقعیت پیش آمده از طرف دشمن می فرماید و خیلی زیبا استدلال می فرماید برای «احقاق حقوق» و رفع «محرومیت و تحریم ها» باید از این موقعیت زمانی بهره برد:

«فوصل ارحاماً قطعت و آمن نفوساً فزعت بل احیاها و قد تلفت و اغناها اذا افتقرت مبتغاً رضی رب العالمین ... از حقوق ما خاندان حقی را که دیگران آن را نشناختند و رحمی را دیگر قطع کرده بودند وصل نمود و نفوسی را که با ترس می زیستند امان داد و مطمئن ساخت بلکه زنده گردانید و از مردگی و یأس نجات بخشیده و آرامش داد و نیازمندشان را بی نیاز کرد ...».

پس بر اساس سیره حضرت ثامن(ع) می توان از موقعیت های مثبتی که برای مسلمین و شهروندان جامعه اسلامی از سوی دشمن پیش می آید کمال بهره را برد، همانگونه که خواندید که آن حضرت(ع) چه بهره فراوانی از موقعیت «ولایت عهدی» که توسط دشمن پیش آمده بود گرفت.

۵) پای بندی به توافق و پیمان

نکته دیگری که امام هشتم (ع) بصورت جدی به همگان خصوصاً «تندروهای زمان خویش» گوش زد فرمود، این بود که این توافق و تعهّد به نقطه «امضاء و قبول» رسیده و هیچ کس حق پیمان شکنی و تعرّض ندارد چرا که آنچه را در عرصه نظام اسلامی توسط کارگزاران آن نظام بسته می شود یک پیمان الهی به حساب می آید که نقض آن نقض احکام الهی است.

فرمود: «انه جعل الی عهده و الامره الکبری ان بقیت بعده فمن حل عقده امرالله تعالی بشدها و قصم عروه احب الله ایثاقها فقد اباح حریمه و احل محرمه ...»

این بخش از سخنرانی حضرت رضا (ع) گرچه شامل «حاکمیت عباسی» می شود که کارگزاران حاکمیت بعد از مرگ مامون حق پیمان شکنی در رابطه با «ولایت عهدی» ندارند، امّا قطعاً شامل افراد بظاهر شیعه و علویونی نیز می شود که ممکن بود به بهانه دلواپسی و تقبیح مذاکره و توافق با دشمن حملات سنگینی را متوجّه امام هشتم (ع) کنند و حضور امام (ع) را در مقام ولایت عهدی را نادیده بگیرند.

۶) سکوت و تسالم در مواقع خطر برای دین و جامعه

در طول تاریخ ادیان و خصوصاً دین اسلام افرادی بوده ­اند که شعاع ناقصی از «دین» بر آنان تابیده بود و در مقابل رفتار مسالمت آمیز انبیاء و اولیاء الهی در مواقع و مواقف مهمی، لب به اعتراض و بلکه دست به شمشیر می بردند و غافل از مسئله اهمّی بنام «حفظ دین» و «بقای جامعه اسلامی» بودند مانند مسئله "صلح حدیبیه" "حکمیت" و و "صلح امام حسن" و...

امام رضا (ع) در پایان سخنرانی خود اشاره ­ای کوتاه به جریانات بعد از رحلت رسول اسلام (ص) و مظلومیت حضرت امیر (ع) می فرماید و چرائی سکوت بلکه همکاری محدود امام علی (ع) در عصر خلفاء را طرح می فرماید:

«بذلک جری السالف فصبر منه علی القلتات و لم یعترض بعدها علی الغرمات خوفاً علی شتات الدین و اضطراب حبل المسلمین و لقرب امر الجاهلیه و رصد المنافقین ...» که در برخی از مواقع سرنوشت ساز که خوف «شتات الدین» یعنی تفرقه و تشتت در دین و یا «اضطراب حبل المسلمین» یعنی گسستگی و به هم ریختگی در جامعه اسلامی دیده می شود که نتیجه ­اش بازگشت مردم از معیارهای مهم دینی و انسانی می رود باید با توجّه و تعقّل و تدبیر بیشتری ،تصمیم گیری کرد و راه «صلاح» را فقط در «سلاح» ندید و دین و دولت و ملت را در مخاطره قرار نداد.

حضرت امام رضا (ع) با انتخاب این جملات و اشاره به آن واقعه تاریخی خواست این نکته عمیق را به همه دولتمردان و سیاستمداران در ازمان و ادوار مختلف تفهیم فرماید که حفظ «دین و جامعه و مردم» فقط و فقط به پرخاش و مبارزطلبی و جنگ جوئی و قهر و قطع ارتباطات و مناسبات سیاسی - اقتصادی- پژوهشی نیست چرا که در برخی از شرائط بی توجهی به این امور، "دین را تضعیف و جامعه را نیز منهدم" می کند خصوصاً در مواقعی که در کشوری انقلاب نوپا شکل گرفته و سابقه طاغوت بر آن جامعه عرض اندام ضعیفی داشته باشد و نیز منافقین و دشمنان آن ملت و انقلابشان با همه ی توانائی شان برای ضربه زدن، امور یک کشور را رصد می کنند، اینجاست که مدیران و نخبگان باید برای حفظ دین و ملت و دولت کوشا باشند.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 450502

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 3 =