فارس نوشت:

کارگردان مجموعه تلویزیونی «انقلاب زیبا» گفت: این سریال می‌توانست با توجه به احوال شخصیت‌ها چند پایان متفاوت داشته باشد اما ما بهترین پایان را انتخاب کردیم.

مجموعه تلویزیونی «انقلاب زیبا» با موضوع تاریخ معاصر ساخته شد. تاریخی که این روزها برخی آن‌ور آبی‌ها دوست دارند آن را تغییر داده و تحریف کنند. پخش این مجموعه هفته گذشته به پایان رسید و آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی خبرگزاری فارس با «بهرنگ توفیقی» کارگردان این مجموعه تلویزیونی است.

پیش از این گفته شده بود که قرار است انقلاب زیبا در دهه فجر سال گذشته پخش شود که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و باعث شد سریال انقلاب زیبا فارغ از برنامه‌های مناسبتی دیگر و در زمانی که مخاطب فرصت تفکر دارد، به تماشای کار بنشیند و از دیدن آن هم لذت ببرد.

ما از اول خیلی بسته جلو نرفتیم و چیزی را قطعی نکردیم. اما به جهت اینکه داستان در جاهایی به انقلاب پیوند می‌خورد، کاملا مشخص بود و از اول می‌دانستیم که داستانی را روایت می‌کنیم که بخشی از آن در زمان حال می‌گذرد و با توجه به گره‌افکنی‌هایی که در قصه بود نقبی هم به گذشته زده می‌شد که همان دوران انقلاب بود.

درباره زمان پخش هم سال گذشته قطعی نشد که این سریال در دهه فجر به روی آنتن برود. البته سریال در زمان دهه فجر هم به نظرم می‌توانست مخاطب خود را به دست بیاورد ولی از این لحاظ که کار جنبه شعاری پیدا می‌کرد، خوشبختانه تابو شکنی شد و این کار دز زمان خوبی به روی آنتن رفت. البته بگذارید که ما ادعا کنیم که اگر انقلاب زیبا در دهه فجر هم روی آنتن می‌رفت باز هم مخاطبان بسیاری را جذب می‌کرد. البته قطعا درصد مخاطب شاید فرق می‌کرد. زمان پخش تصمیمی بود که توسط مدیران گرفته شد. آقای فرجی مدیر شبکه یک سیما لحظه به لحظه از زمان پیش تولید تا آخر کاملا در جریان جزئیات تولید بودند. ایشان علاقه و لطف زیادی به کار داشت و شاید همین باعث شد که در زمان مناسبی پخش شود و ما هم بابت این اتفاق خوشحالیم.

موضوع دیگر تعلیق‌های پیاپیی بود که ما در آثار تلویزیونی کمتر شاهد آن هستیم. این تعلیق و پازلی که مخاطب نمی‌توانست آن را حل کند از جمله موارد دیگری بود که باعث شد بینندگان مصرانه سریال انقلاب زیبا را دنبال کنند. این جریان کارگردانی، کاملا مخالف کار قبلی شما یعنی مسیر انحرافی است. شما در گام اول کارگردانی سریال که همان مسیر انحرافی بود به دنبال ساخت اثری طنز بودید درحالی که در گام دوم کاری با ویژگی‌های کاملا متفاوتی که به آن اشاره شد، ساختید، این تغییر ساختار اتفاقی بود یا خودتان با توجه به اتفاقات درونی تصمیم به تغییر ژانر کارگردانی خود افتادید؟

من کار ویژه و متفاوت را دوست دارم و در مسیر انحرافی هم همین مسیر را دنبال کردم و تصمیمات هم همین بود، تا حدی هم موفق شدیم. من هنوز هم می‌توانم ادعا کنم که کار مسیر انحرافی با آن حجم و به آن شکل ویژوال افکت خاص هنوز در تلویزیون ما و چه بسا در سینما دیده نشده است. ممکن است اتفاقاتی افتاد که آن کار نتوانست خیلی موفق بشود اما آن کار تجربه اول من بود و من معتقدم سریال‌سازی کار پیچیده‌تر و متفاوت‌تری از فیلم‌سازی است. آن هم به دلیل زمان طولانی‌تری که هم قصه و هم شخصیت‌ها باید در آن تعریف و حفظ شوند. سریال مسیر انحرافی نتوانست خیلی مخاطب را جذب کند و به همین دلیل من هم تصمیم گرفتم در ۲ الی ۳ سالی که از آن کار می‌گذرد، به دنبال فیلمنامه‌ای باشم که متفاوت و خاص باشد. علی‌الخصوص که اصرار داشتم در ژانر دیگری باشد. کار قبلی کمدی بود و من هم ۳ سال صبر کردم تا این قصه به دستم رسید و کارگردانی کردم.

معمولا ماجراهای معمایی باید به قدری مو به مو و قوی نوشته شده باشد تا مخاطب که امروز به راحتی به بهترین سریال‌ها دسترسی دارد، جذب این سریال ایرانی بشود و در عین حال نتواند از ماجراها و تعلیق سریال گاف بگیرد. فیلمنامه انقلاب زیبا روی کاغذ واجد این ویژگی‌ها بود؟

جای آقای عنقا خیلی خالی است اما باید بگویم که ما اصلا ادعا نداریم که انقلاب زیبا به ویژه در حوزه تکنیکال با کارهای روز دنیا رقابت می‌کند و یا از آن‌ها بالاتر است اما در عین حال فکر می‌کنم مردم ما دوست دارند کار وطنی ببینند. وقتی چنین کارهای داخلی به برابری برسد، حق را به ما می‌دهند. من هم خیلی بابت این موضوع خوشحالم. همین که مردم ما به این نکته برسند که اتفاقی در حال افتادن است که گامی به جلو است، خیلی روی خوش نشان می‌دهند و خوشبختانه این اتفاق در لحظه اول برای انقلاب زیبا افتاد. اگر شما فیلمنامه کار را ببینید و مدیریتی که روی فیلمنامه انجام شده، متوجه صحبت من می‌شوید. حضور یک تهیه کننده متفکر به اسم آقای رامین عباسی‌زاده در این کار بسیار تاثیرگذار بود. من برای اولین بار از سوی تهیه‌کننده‌ای دعوت شدم که فیلمنامه را به من داد و خواندم و رفتم و فکر کردم بعد از آن می‌روم و قراردادم را می‌نویسم. اما این اتفاق نیفتاد. این که من بگویم من از فیلمنامه خوشم آمده و ایشان هم بگویند من هم از شما خوشم آمده و قرارداد ببندیم. ایشان در مرحله قبل از عقد قرارداد از من دکوپاژ خواستند. پرسیدند که من این کار را چطور می‌بینم. این که نگاه من با نگاه ایشان فاصله دارد یا خیر و اینکه این تفاوت از چه جنسی است. آیا می‌شود این نگاه‌ها را به هم نزدیک کرد یا خیر. ما حدود ۷ جلسه فقط درمورد سرو شکل و ساختار و رنگ و لعاب کار با هم جلسه گذاشتیم و در مورد تمام جزئیات صحبت کردیم و بعد به مرحله عقد قرارداد رسیدیم. روزهای اول برایم خوشایند نبود ولی در ادامه دیدم که آقای عباسی‌زاده چه تصمیم درستی گرفته‌اند. در واقع از همان ابتدا ایشان بنای کار را بر اساس هماهنگی گذاشتند و این جلسات تا روز آخر کار ادامه داشت و بسیار اتفاق لذت‌بخشی بود. من روزهای اول به تهیه‌کننده گفتم که ایده‌ای برای اجرا دارم و وقتی توضیح دادم، ایشان گفتند که خیلی خوب است به شرطی که تفکر پشت سرش را هم برای من توضیح بدهی. من آنجا فهمیدم که اگر پیشنهادی ارائه بدهم که تفکر پشت آن نباشد، قطعا پذیرفته نخواهد شد. شاید درست نباشد بگویم... اما این جریان اگر برای کسی که بخواهد تنبلی کند شاید اتفاق خوشایندی نباشد ولی این باعث می‌شود که شما به تکاپو بیفتید و به دنبال آوردن ایده‌های جدید و نو به کار باشید.

مرحله مقدماتی و پیش تولید چقدر از شما زمان گرفت؟

من در کارهای دیگر حتی تله‌فیلم همین اندازه زمان گذاشته‌ام اما در انقلاب زیبا از این زمان به درستی استفاده کردیم. ۶ ماه پیش اولین قرارمان را با آقای عباسی‌زاده گذاشتیم و الان کار تولید شده و پخش آن هم به پایان رسیده است.

برخی معتقدند که آقای عنقا به عنوان نویسنده، دکوپاژ را هم در فیلمنامه لحاظ می‌کند و همین باعث می‌شود که کارگردان در هنگام خواندن به تصویر ذهنی از آن‌چه می‌خواهد بسازد، برسد.

برخی فیلمنامه‌ها هستند که وقتی آن را می‌خوانید، حرکت دوربین در آن به چشم می‌خورد و یا نمایی را برای شما ترسیم می‌کند. گاها هم این موضوع برخورنده است و احساس می‌شود که نویسنده به جای کارگردان تصمیم‌گیری کرده است. اما در انقلاب زیبا من چنین مساله‌ای را با فیلمنامه نداشتم و موردی یادم نمی‌آید که بخواهم بگویم ولی اگر هم بوده، مطمئنم که آقای عنقا دانسته این کار را کرده‌اند. وقتی هم که فیلمنامه را می‌نوشتند، مواردی را برای من جدا لحاظ می‌کردند که من از آن‌ها استفاده می‌کردم. همان‌طور که جاهایی هم من دیالوگ‌ها را در راستای کار و با هماهنگی ایشان تغییر می‌دادم. خوشبختانه مهم‌ترین اتفاقی که افتاد تعاملی بود که در کار ایجاد شد. تک تک بازیگران و نویسنده کار در جریان اتفاقاتی بودند که قبل از آن حداقل همه نظراتشان را اعلام کرده بودند. این تعامل در سراسر کار وجود داشت.

پیش از این با نوشته‌های آقای عنقا آشنایی داشتید؟

من حامد عنقا را از روی کارهایش می‌شناختم. ایشان را چند باری در دفتری که هرکدام کارهای جداگانه‌ای انجام داده بودیم، دیده بودم و خیلی دلم می‌خواست با ایشان کار کنم. من سریال قلب یخی را به خاطر همان تعلیق‌ها و گره‌افکنی‌ها دنبال می‌کردم و به آن علاقه داشتم. اینجا هم وقتی دیالوگ‌ها را خواندم فهمیدم که همان حامد عنقا است با این تفاوت که پیشرفت کرده است. با تعلیق‌هایی بهتر از قبل.

سریال انقلاب زیبا در ۲۲ قسمت با تعلیق‌ها و کشمکش‌های فراوان مخاطب را با خود همراه کرد، مخاطب در همراهی این سریال فشار بالایی را تحمل می‌کرد. تعلیق‌هایی که او را مجبور می‌کرد مدام برای حل معما پازل بچیند اما در آخر هر قسمت پیش‌بینی‌ها همه غلط از آب درمی‌آمد، این موارد باعث شده بود که بینندگان سریال انتظار پایانی فراتر از آنچه در طول قسمت‌ها افتاد، باشند اما آنچه ما در قسمت آخر دیدیم نتوانست این توقعات را برآورده کند.

مخاطبان وقتی با یک سریال ارتباط برقرار می‌کنند، اساسا دلشان نمی‌خواهد سریال تمام شود و قسمت آخر برایشان قسمت سختی است. چون دلشان نمی‌خواهد سریال تمام شود و یک توقعاتی را ایجاد می‌کند و هرکسی یک قصه‌ای در ذهن خود می‌سازد که دوست دارد سریال نزدیک به آن به پایان برسد. اتفاقا قسمت پایانی ما هم خیلی خوب بود. بگذارید از این رو بگویم که در قسمت پایانی ما چند پایان داشتیم. جایی که می‌فهمیدیم شخصیت واقعی حامد کیست. جایی که شخصیت صفر و بهرامی در موقعیت دوئل قرار می‌گرفتند و همان جا کار می‌توانست به پایان برسد. جایی که شخصیت زیبا می‌آید خانه و حرف آخرش را به حامد می‌زند، سریال می‌توانست به پایان برسد. جایی که زیبا به خانه‌اش می‌رود و جایی که این همه خاطره داشته و از گذشته دروغینش جدا می‌شود و خانه را به آتش می‌کشد و می‌رود می‌توانست کار تمام شود. ما قسمتی داشتیم که در خود قسمت پایان هم گره‌افکنی داشتیم. با توجه به ساختاری که سریال داشت و از همان قسمت اول که مرگ جابر بود، ما ماجرا را ادامه دادیم و تعلیق همچنان در قصه وجود داشت. این انتقادات من را دلگرم می‌کند. کسانی که فکر می‌کنند پایان سریال خوب نبود، کسانی هستند که نسبت به تمام شدن آن ناراحت هستند و این یعنی ما توانسته‌ایم کارمان را درست انجام بدهیم. انقلاب زیبا جزو معدود سریال‌هایی بود که تا لحظه آخر از تک و تا نیفتاد و توانست به کار خود ادامه بدهد و در لحظه درستی هم کار را تمام کند.

به نظر می‌رسد در قسمت آخر سریال با حذفیاتی مواجه شد. لحظه‌ای که پلیس برای دستگیری جابر وارد میدان می‌شود، ما بدون اینکه لحظه تعقیب و گریزی ببینیم، شاهد یک کات هستیم که سروان بهرامی را روی تخت بیمارستان نشان می‌دهد.

موضوع حذف در میان نبود. قسمت آخر ما مدت زمان طولانی داشت و ما مجبور شدیم قسمت آخر را روی دو نوار برای پخش برسانیم. از یک جایی قرار بود بروند برای آگهی بازرگانی که متاسفانه زود رفتند. همان موقع آقای واشقانی هم با من تماس گرفتند. چون صحنه دوئل صفر و بهرامی بود که خیلی زود کات خورد و من بابت آن معذرت می‌خواهم.

پس ربطی به تذکرات آقای احمدی مقدم نداشت

نه... ایشان هم ما را دوست دارند و هم کار ما را دوست دارند. آقای احمدی مقدم در واقع نکته کاملا درستی را گفته بودند. من احساس می‌کنم جاهایی دست‌کاری‌هایی در صحبت‌های افراد می‌شود که خیلی بد است. اگر ما امروز با عشق و اشتیاق به خبرگزاری فارس آمده‌ایم، برای اینکه می‌دانیم از این دست اتفاقات در خبرگزاری فارس نمی‌افتد. مثلا من یادم است یکی از خبرگزاری‌ها با من تماس گرفت و گفت شما فلان صحنه را در این لوکیشن تمام نکرده‌اید؟ من هم گفتم نه به دلیل اینکه فیلمنامه ما کامل نیست. خبرنگار پرسید فیلمنامه را چه کسی می‌نویسد، من هم گفتم آقای عنقا می‌نویسند. دوباره پرسید این روزها چطور می‌گذرد؟ من هم پاسخ دادم این روزها سکانس‌های سختی می‌گیریم و کمی ریتم کار کند شده است. تیتری که روی خروجی رفت این بود که به دلیل اینکه حامد عنقا فیلمنامه را می‌نویسد، کار ما کند پیش می‌رود که من در این باره به آقای عنقا توضیح دادم.

صحبت کامل آقای احمدی مقدم چه بوده؟

ایشان گفته بودند که در برخی قسمت‌ها پلیس داستان به لحاظ تجهیزات و امکانات آن قدرت لازم را ندارد. دلیلش هم این است که ما کارمان تولید سازمان بود و جزو تولیدات ناجا به حساب نمی‌آمد و ما هم راستش در این قضیه کمی دستمان خالی بود. شاید اگر در برخی صحنه‌ها ما به جای ۵ ماشین، ۱۵ ماشین داشتیم یا نیروهای بیشتری داشتیم، کمی حضور پلیس بیشتر به چشم می‌آمد. فکر می‌کنم یک سوء تفاهم بوده که پیش آمد.

پلیس‌های ما در سریال‌ها همیشه جلوتر هستند و حق اشتباه ندارند. افرادی همه چیز تمام هستند.

بله. در حالی که دشمن ما بسیار حسابگر و باهوش است و در نهایت هم توانست کار خود را انجام بدهد. ما باید به پلیس این زمان را بدهیم که تلاش خود را بکند.

برسیم به بخش تدوین که بسیار در این سریال نمود داشت و تاثیرگذار بود.

قسمت اول سریال به شکل و شیوه دیگری دکوپاژ و کارگردانی و فیلمبرداری شده بود. از روز اول هم به آقای عباسی‌زاده گفته بودم که این سکانس مهمانی چسزس جدا از بخش‌های دیگر سریال خواهد بود. برای اینکه ما در قسمت اول معرفی شخصیت‌ها را داشتیم و فضایی بود که هنوز اتفاقی در آن نیفتاده بود. تنها کاری هم که دلم می‌خواست انجام بدهم و نشد و امکانات این اجازه را به ما نداد؛ این بود که اگر ما یک لنز داشتیم که در آن صحنه بقیه افراد را مات می‌دیدیم، خیلی خوب بود. افراد و سوژه‌های ما شفاف و بقیه مات. کمی هم توانستیم این کار را بکنیم اما صد در صد به آن نرسیدیم. پس از قسمت اول و آغاز قسمت دوم ما تصویربرداری تندی را شروع کردیم و می‌دانستیم که در تدوین باید از ریتم بالایی برخوردار باشیم. اما شکل کات شدن پلان‌ها وقتی اتفاق افتاد که ما کار را به آقای خاقانی تدوین‌گر کار ارائه دادیم و وقتی صحنه تدوین شده را دیدیم، به این نتیجه رسیدیم که خیلی از صحنه‌های اکشن را به این شیوه جلو ببریم. پبش از این هم با آقای خاقانی کار نکرده بودم. در ادامه هم به همان شیوه جلو رفتیم و اتفاق بسیار خوشایندی بود.

این شیوه تدوین باعث شد همه چیز با یک نظم تألیفی جلو برود و مخاطب شاهد صحنه‌های کش دار و پرت نباشد

حقیقت ماجرا این است که مخاطب امروز مانند مخاطب چند سال پیش نیست. سینما هم به یک ریتم جدید می‌رسد. من فکر می‌کنم که نباید مخاطب را خسته کنیم و به روز حرکت کنیم. گروه انقلاب زیبا بهترین گروهی بود که تا به حال با آن‌ها کار کرده بودم. من بخش عمده‌ای از آن را به رامین عباسی‌زاده تهیه کننده کار نسبت می‌دهم. البته به نظر من از ابتدا تا انتها افراد به درستی کار خود را انجام دادند و این خیلی ارزشمند است. من سر این کار اصلا خسته نیستم و به شدت به آن وابسته هستم و دلم برایش تنگ می‌شود.

بخش‌های شکنجه سریال هم منتقدانی داشت که ترجیح می‌دادند تلویزیون پیش از پخش به مخاطبانش هشدار بدهد.

ما از بار خشونت در تدوین کاسته‌ایم. صحنه‌هایی گرفته‌ایم که در تدوین آن را کم کردیم. مخصوصا در صداگذاری. ما درمورد شکنجه‌های ساواک حرف می‌زنیم. روی این کار تحقیق شده و برایش جلسه گذاشته‌ایم. درصدی برای تصویرکردن این شکنجه‌ها انتخاب کردیم که در تلویزیون هم مجاز باشد. ما این اجازه را گرفتیم که این صحنه‌ها را پخش کنیم. آن هم به فراخور قصه بود. بله. صحنه خشونت داشت و برخی هم ناراحت شدند اما بگذارید این را بگویم که باید نشان داده می‌شد. اگر نشان داده نمی‌شد، کوتاهی اتفاق می‌افتاد. ما این صحنه‌ها را با عشق به کسانی که این صحنه‌ها را دیدند ساختیم و فکر می‌کنم که اگر آن صحنه‌ها را نشان نمی‌دادیم در حق آن بزرگواران کوتاهی کرده بودیم.

در کل اثر حتی در نریشن‌هایی که قسمت‌های بعد را اعلام می‌کرد و سکانس‌های رنگی و مشخصا شکنجه‌ها، بیشتر از آنکه ما شکنجه را ببینیم، نمایش هولناک داشتیم. شکنجه‌ای نمایش داده نمی‌شد ولی به قدری هولناک تصویر و کلام در هم آمیخته شده بود این شکنجه را وحشتناک می‌کرد. در حالی که اگر این بخش شکنجه‌ها نبود، سریال نمی‌توانست بخشی از حقیقت را بیان کند

بخشی از کار ما به انقلابی برمی‌گردد که به واسطه ایستادگی چنین افرادی حاصل شد. این افراد در زندان‌های ساواک شکنجه شدند و ما ۲ پلان از آن شکنجه را نشان دادیم.

وقتی به موزه عبرت می‌روید، اکثر شکنجه‌گران کسانی بودند که در امریکا و اسرائیل دوره دیده بودند. بابت همان شکنجه. مغز متفکرهایی هم وجود داشته که سیستم را هدایت می‌کرده است. جابر هم از همان شخصیت‌های متفکر بود. حامد عنقا از ابتدا به سراغ سوژه خوبی رفته بود و ما هنگام ضبط واکنش‌ها را هم داشتیم و همین موضوع باعث دلگرمی ما بود.

سریال انقلاب زیبا نشان داد که ساواکی‌ها هنوز هم هستند و شاید شکل و شمایلشان عوض شده است. برخی فکر می‌کنند سلطنت‌طلبان منقرض شده‌اند درحالی که این طور نیست. شما بازخوردی هم از سوی این طیف داشتید؟

بله. ما از ابتدا هم کاری با آن‌ها نداشتیم ولی خودشان شروع کردند.

در یکسال گذشته ۲ کتاب از همین طیف در خارج از ایران منتشر شده است. شما این کتاب‌ها را مطالعه کردید؟

ما در واقع یکی از اساس‌ها و خط‌های اصلی قصه‌مان ماجرای تحریف تاریخ شفاهی کشورمان بود. اینکه چقدر کتاب‌های خاطره‌ای که نوشته می‌شوند، مطالبشان درست و صحیح است. جابر فردی بود که تاریخ شفاهی انقلاب را در ظاهر درست نوشته بود اما با زیرکی تاریخ را تحریف کرده بود.

چرا نقش مادر حامد کمرنگ بود؟

کم نبود. اما تاثیرگذار بود. نقش این مادر وجبی نبود و به جا و درست مورد استفاده قرار گرفته بود. حدود ۴ قسمت ما از ماجراهایی که مادر تعریف می‌کند، پیش می‌رفت.

انتخاب خانم صمدی چطور شکل گرفت؟

ایشان را من انتخاب کردم. ما سیستم دیکتاتوری در کارمان وجود نداشت. روی همه بازیگران صحبت کردیم و تعامل داشتیم. مثلا آقای کمالی‌نژاد را اقای عباسی‌زاده ابتدا معرفی کرد. خانم صمدی هم این طور انتخاب شد که من ابتدا یکسری اولویت‌های شخصیت‌ها را می‌نویسم. ما از روز اول می‌دانستیم که زیبا یک دختر محکم و مدیر است. در قسمت‌های بعد هم قرار است بشکند و طوری اتفاقات برایش رقم می‌خورد که دیگر صلابتی برایش باقی نمی‌ماند. خانم صمدی به نظرم بازیگر بسیار قدرتمندی بود. در قسمت‌های اخر هم دیدیم که دیگر از آن استحکام و قدرت خبری نبود. یکی از نکات هم صدای خانم صمدی بود.

با آقای پسیانی هم ۳ همکاری قبلی داشتم و از جمله بازیگرانی است که تجربه‌اش را در اختیار کار قرار م‌ دهد. آقای مظفری هم همینطور. ما تلفیقی از بازیگران پیشکسوت و جوان را داشتیم که خیلی زحمت کشیدند و کمک بزرگی به ما کردند.

ارتباط اسمی هم که زیبا با انقلاب داشت. اینکه در کنار اسم زیبا انقلاب بود، مخاطب را سر دوراهی می‌گذاشت که با انقلاب درونی زیبا مواجه است یا وقایع انقلاب؟

زیبا در شرایط سختی پیش می‌رفت که درباره ادامه آن باید انقلاب زیبای ۲ را بسازیم.

این اتفاق می‌افتد؟

بستگی به دیدگاه و نظر مدیران تلویزیون دارد.

اگر سری دوم ساخته شود، بر پایه همین داستان پیش خواهد رفت؟

ما همه این داستان را چلانده‌ایم و اگر سری دوم ساخته شود قطعا داستان دیگری خواهد بود.

قدم بعدی شما چه خواهد بود؟

فعلا که قصد ندارم سریال کار کنم. البته شرایط و فیلمنامه‌ها هم تعیین کننده هستند. امیدوارم که باز بتوانم قدمی رو به جلو بردارم و قصه خوبی به دستم بیاید که بتوانم از توانایی‌هایم استفاده کنم.

شما بازخوردی هم از افراد انقلابی شکنجه شده داشتید؟

بله. من با چند نفر رو در رو صحبت داشتم و چند مطلب هم در فضای مجازی خواندم که مشخص بود از زبان چنین افرادی بیان شده است.

 

45503

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 375198

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۳:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
    15 15
    اه این چیه دیگه باب شده تو سینما همه برای سریالهاشون یک و دو سه میذارن اینها یعنی کمبود موضوع بس کنید تروخدا
  • باران A1 ۰۷:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۱
    1 1
    بدم میاد از این سریال هایی که از بین همه شخصیت ها فقط یه پلیس توش آرتیسته.
  • mina A1 ۱۰:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۱
    2 0
    به نظر من بازی اقای واشقانی واقا تاثیر گذار بود.ایشون یک پلیس واقعی بودن.