۱ نفر
۵ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۳:۲۷

طرح موضوع اصلاح الگوی مصرف به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر اجتماعی موجب گردید موضوع اصلاح الگوی مصرف انرژی روانی درذهن من مطرح گردد.

این موضوعات نشان می دهند که مصرف صحیح امکانات انسانی وغیره، بمنزله یک هنر ویک توانایی محسوب می شوند. درحال حاضر بررسیها نشان می دهند که سطح بهداشت روانی جامعه بدلیل هدردادن انرژی روانی وبه عبارتی عدم مصرف مطلوب آن، سطح مطلوبی نیست ونشانه های اختلال روانی وبدرفتاری های زیادی درزمینه های فردی واجتماعی مشاهده می شود. عامل اصلی را می توان درعدم مصرف بهینه انرژی روانی بشمارآورد.

انرژی روانی چیست؟

انرژی روانی ، نیرویی زیستی روانی است که اگربه کاربیفتد، به شکل انگیزه ، رفتارونگرش انسان را سامان می دهد. منبع این انرژی، غریزی وزیستی است ومی توان دراثرارتباط وتعامل با محیط آن را افزایش ویا کاهش داد. انرژی روانی را می توان گران ترین و کمیاب ترین انرژی دنیا محسوب نمود که متاسفانه براحتی هدرمی رود.

چگونه انرژی روانی مصرف می شود؟

انرژی روانی عامل انگیزشی وحرکت دهنده انسان برای رفتار درونی وبیرونی است. این انرژی برروی پدیده های مختلف عینی و ذهنی سرمایه گذاری می شود. دراین موضوع، هرچیزی یک پدیده است. شخص یک پدیده است، گفتاریک پدیده است، حالت روانی یک پدیده است، دنیای بیرون یک پدیده است . این پدیده ها میزانی ازانرژی روانی را به خود اختصاص می دهند تا فردنسبت به آن پدیده احساس و تفکرنشان دهد.

سرمایه گذاری مطلوب موقعی است که میان ارزش پدیده ومیزان انرژی اختصاص داده شده، تناسب وجود داشته باشد. به عنوان مثال اگر یک پدیده دارای 10 واحد ارزش باشد، می بایست به اندازه 10 واحد انرژی روانی صرف آن شود. این حالت یک نوع واقع گرایی وتنظیم انرژی روانی است که نشانه شخصیت سالم ومصرف بهینه انرژی روانی است. درغیراین صورت شاهد عدم مصرف مطلوب خواهیم بود که نتیجه آن پاسخهای عاطفی هیجانی نامطلوب ورفتارهای مرضی خواهدبودو طبیعی است درزمینه های غیرطبیعی ، تنظیم انرژی روانی بهم خواهد خورد.

برای مثال فردی رادرنظر بگیرید که برای یک پدیده عادی مثل صحبت یک نفر درباره خودش با ارزش 10 واحد، حدود 1000 واحد انرژی روانی صرف وتمام شخصیت خودرا درگیر آن پدیده می کند، ساعتها وبلکه روزها به آن فکرمی کند، کارهای دیگر او تحت تاثیر آن حرف قرارمی گیرد ودرآخرنوعی کوفتگی وخستگی روانی وجسمی عاید وی می شود. بروز رنج روانی دراین فرد بدلیل سرمایه گذاری انرژی روانی بیش ازارزش پدیده است. با یک جمع وتفریق می توان دریافت که این شخص 990 واحد انرژی روانی خودرا که باید درموقعیتهای مهم به کارگیرد، هدرداده است. به هدررفتن انرژی روانی موجب ایجادپاسخها ی عاطفی هیجانی نامناسب مثل افسردگی ، خلق ناخوش و اضطراب خواهدشد.

این موضوع درزمینه اجتماعی نیز صادق است. پدیده هایی درجامعه وجود دارند که خودآگاه وناخودآگاه وبدلیل شرایط اقتصادی واجتماعی نامناسب، انرژی زیادی راازانسان به سوی خود جذب می کنند ، درحالیکه ارزش واقعی آن پدیده ها درحدی نیست که مهم ترین انرژی دنیا را به هدر ببرند. ولی انسانها به ناچار وگاهی هم بدلیل عدم مهارت های ارتباطی واجتماعی وهمچنین عدم وجود فرایندهای مناسب قانونی واجتماعی ، با آنها مواجه می شوند وبرای حل آنها انرژی روانی زیادی را به هدر می دهند. این است که دردراز مدت افرادجامعه به سوی بداخلاقی، عصبانیت، افسردگی، بی اعتمادی وبدرفتاری سوق داده می شوند.

پدیده هایی چون بوروکراسی افراطی، ترافیک شلوغ، عدم بکارگیری الگوی ارتباط بین فردی، مشکلات اقتصادی، رفتارهای ضداجتماعی، عدم تسهیل اموراداری، اطاله های بی مورد درزمینه های اداری، دادرسی، خدماتی وحتی نظام سرمایه گذاری وازاین قبیل، پدیده هایی هستند که میزان زیادی ازانرژی روانی را ازآحادجامعه مصرف می کنند که باارزش آنها مطابقت ندارد. به همین دلیل است که سطحی از بهداشت روانی درجامعه ما به چشم می خورد که با معیارهای سلامت روان وآرامش فردی واجتماعی تناسب ندارد و درصورت تداوم وعدم کنترل پدیده های انرژی زدا، فسردگی، فشردگی، بدرفتاری های افراد درجامعه بیشترخواهد شد. به همین دلیل خوب است اگربه اصلاح الگوی مصرف می پردازیم، به همه جنبه های فرهنگی ، سلامت، بهداشت روان وتربیتی آن نیز درکنار موارداقتصادی توجه کنیم.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 554636

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۵
    0 0
    در این زمینه سواد فرهنگی مسولان باید بالا برود و بفهمند ما آدمیم و به اندازه ایی تحمل داریم و آستانه تحمل ما را آنقدر پایین نیاورند که همه آن انرژی ایی که شما گفتید صرف لعن و نفرین نشد صرف خود زنی و دیگر زنی و نشد صرف مرگ کنیم