اگر این فیلم را به لحاظ پرداخت داستانی با فیلم ١١ سال پیش عسگرپور یعنی «قدمگاه» مقایسه کنیم، به خوبی خلاها و نارسایی های فیلم امروز او به چشم می آید.

(بازنشر از روزنامه اعتماد مورخ 2 آذر 93)

 

فيلم از دو پاره تشكيل مي شود. قبل و پس از مرگ حاج ابراهيم، همسر و پسر جانبازشان: دو بخشي كه نسبت به يكديگر داراي تقدم و تاخر نبوده و مي توانند بر هم پيشي بگيرند، زيرا داستان فيلم داستان سرراست و منظمي نيست. حتي اگر بيشتر سكانس ها را با هم جابه جا كنيم تغيير خاصي در درك فيلم صورت نمي پذيرد.

 

میهمان داریم

    فيلم به كليشه ها متوسل مي شود و تنها نسبت به همتايان پيشين خود كمي با دقت بيشتر فيلمبرداري شده است. روند داستان به سختي پيش مي رود و كند است. بيننده دغدغه يي پيدا نمي كند كه قصه را پيگيري كند و ملتهب و نگران شخصيت ها نمي شود. جز شخصيت پدر و رضاي جانباز كه تا حد قابل قبولي پرداخت شده اند، سايرين در حد تيپ و تك بعدي باقي مانده اند.


    گاهي پدر را همانند انسان درمانده يي مي بينيم كه در خانه يي فرسوده اصرار دارد بماند و حتي از خطرات آوار شدن آن نيز نمي ترسد و گاهي مرد واقع بيني است كه براي تنبيه فرزند معلول خود به خشونت نيز متوسل مي شود و بر آرمانگرايي فرزندش خرده مي گيرد. روابط حاج ابراهيم و همسرش نيز عمق پيدا نمي كند و در سطح مي ماند و چالش يا تناسب خاصي را نشان نمي دهد.


    داستان گره يي ندارد. اما در دو لحظه بيننده را هوشيار مي كند تا چيزي را در ذهن او تلنگر بزند و وادار شود فيلم را  به جديت پيگير كند: يكي زماني است كه همسر دوست شهيد رضا به خانه آنها مي آيد و ديگري مرگ نابهنگامي كه همگي دچارش مي شوند اما در هر دو مورد مخاطب دست خالي مي ماند و خيز برداشتنش براي مشاهده اتفاقاتي سوال برانگيز و مهيج بلااستفاده مي شود.

 

میهمان داریم

 

    اگر اين فيلم را به لحاظ پرداخت داستاني با فيلم ١١ سال پيش عسگرپور يعني «قدمگاه» مقايسه كنيم، به خوبي خلاها و نارسايي هاي فيلم امروز او به چشم مي آيد. در آن داستان رازي نهفته بود و جماعتي كه دامان شان سال ها به گناه آلوده مانده بود، در تلاش و اضطراب بودند كه نكند رازشان فاش شود و رسوايي به بار آيد و در مقابل پرسش ها و ترديدهاي جواني ساده دل و صادق شرمنده شوند. اما در داستان «ميهمان داريم»، گويي قصه كوتاهي را با ريتمي به شدت و بي نياز از كندي مفرط، كش داده اند تا به جاي ساخت فيلمي كوتاه به اثر بلند سينمايي تبديل شود.

 

فيلم در دادن اطلاعات اوليه و مورد نياز تماشاگر به عمد يا سهوا خساست به خرج مي دهد. ميهمان هايي كه قرار است بيايند و به رضا گوشزد مي شود كه مبادا نابجا سخن بگويد، كيستند؟ يا چرا حاج ابراهيم حاضر نيست خانه يي كه هر آن ممكن است روي سرشان خراب شود را ترك كند؟ و يا سه فرزندش كي و چرا از دنيا رفته اند؟ چه نشانه يي دال بر شهيد شدن آنها در فيلم وجود دارد؟ از بس در ارايه چنين اطلاعاتي كم دقتي صورت مي پذيرد كه فيلمنامه نويس مجبور مي شود با يك تك گويي آن هم روي تيتراژ پاياني، ما را به پاسخ هاي مورد نيازمان برساند اما ديرهنگام!


    دو پاره شدن فيلم بايد كاركرد دراماتيك و جذابي داشته باشد كه ما را به لحاظ مضموني به معرفتي مد نظر فيلمساز برساند يا به لحاظ شكلي به آفرينش هنري و اثر سينمايي متفاوتي رهنمون سازد. صرف با هم بودن و داشتن روياي خوش، آن هم بدون منطق داستاني، چيزي عايد تماشاگر نخواهد كرد. ديدار با فرزنداني كه رخت از جهان برچيده اند، آن هم به واسطه نشت گاز و مرگي خاموش، قادر نيست آن فضاي معنوي و متفاوتي را كه پس از مرگ انتظار مي رود ترسيم كرده و مخاطب را به مشاهده و چشيدن تجربه يي كمتر دست يافتني دعوت كند.

 

میهمان داریم

 

    صرف ايجاد حال و هواي نوستالژيك و حسرت آفرين گذشته، تنها به درد طعنه زدن به زندگي امروز و تلخي هاي آن و نااميدي از آينده مطلوب مي خورد. فيلم در نهايت رو به پشت سر دارد و با آن فضاهاي سرد و كم جان نمي تواند چيزي عايد تماشاگر كند. برخلاف فيلم «شيار١٤٣» كه تداوم زندگي را در بستر تلخي ها و از دست دادن ها نمايان مي سازد. «ميهمان داريم» پاياني مي شود بر آرزوها و اميدهاي آرمانگرايانه، آن هم با مرگي كه به دليل پذيرش محيطي در حال نابودي، به گونه يي انتخاب شده مي نمايد!

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 387849

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • احمد افقهي DE ۱۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۴
    4 11
    فيلم تكرار تعداد زيادي از صحنه ها ، مفاهيم ،و لحظه هايي است كه به كرات در فيلم هاي داخلي و خارجي آمده است . خانه نمور و كهنه ، كسي كه بي توجه پايش را را در چاله آب مي گذارد ، خانه اجدادي كه همه مي كوبند ولي يك نَفَر نگهميدارد ، ديوار ها و سقفي كه ترك مي خورد و مي ريزد . گاوصندوقي كه رمزيش فراموش شده و شناسنامه هايي كه نيازي به آن ها نيست مگر براي ثبت مرگ و البته مكالمه تكراري و يخ كرده زوج پير . اين فيلم هم مثل بسياري از ديگر فيلم هاي إيراني ضعف فيلم نامه دارد مرگ خانواده در اثر گازگرفتگي مي توانست نقطه عطفي باشد براي تغيير آهنگ قصه ولي چنين نمي شود و قصه با تكرار صحنه هاي بيروح و بي أهميت و نوستالوژيك سبك و غير جذاب پيش مي رود . آوردن عكس خانوادگي از زير زمين هم كپي از "ديگران "