زینب صفری: حجت الاسلام شیخ جعفر شجونی اما با حضورش در کافه خبر خبرآنلاین اگرچه آنجا که صحبت به اصلاح طلبان می رسد با غیظ سخن می گوید اما وقتی گفت و گوی دو نفره اش با آیت الله جنتی و برخی لطایفی که درباره او ساخته شده را تعریف می کند، به زحمت می شود نخندید. روایتی که صد البته شنیدنش از خواندنش جذابتر است.
شجونی هم عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است و هم عضو شورای مرکزی حزب موتلفه، اما وقتی از او درباره تحرکات انتخاباتی اصولگرایان می پرسم، بی هیچ توضیحی ترجیح می دهد درباره اصلاح طلبان سخن بگوید. با ادبیات خاص خودش می گوید "اصلاح طلبان از پیاده رو وارد انقلاب شدند". او در سخنانش روایت تازه ای از انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت دارد و می گوید که امام با این انشعاب مخالف بود! اما اصرار سیداحمد خمینی باعث شد تا آن را بپذیرد.
او همچنین اظهارات جالبی درباره هاشمی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری، احمدی نژاد و جبهه پایداری دارد و از جمله کسانی است که فکر می کند محبوبیت روحانی کاهش یافته و دور بعد رییس جمهور نخواهد بود. او همچنین پیش بینی می کند که مجلس آینده از آن اصولگرایان خواهد بود.
گفت و گوی مبسوط خبرآنلاین با حجت الاسلام جعفر شجونی را در ادامه می خوانید:
در حال حاضر ارزیابی شما از تحرکات انتخاباتی اصولگرایان چیست؟ فکر می کنید بحث هایی که در رابطه با وحدت دنبال می کنند به نتایج مطلوبی خواهد رسید؟
اصلاح طلبان قضاقورتکی [= تصادفی و اتفاقی]پیدا شدند! انقلابی شد، امامی آمد و جنگی بر ما تحمیل کردند و شهدایی تقدیم کردیم و عده ای نشستند قانون اساسی را نوشتند؛ معنای این ها اصول است. سوال من از اصلاح طلبان این است که می خواهید کجای این امام و انقلاب و شهدا و قانون اساسی و شورای نگهبان را اصلاح کنید؟
البته سوال من درباره اصولگرایان بود. اما فکر نمی کنید این ادعای شما در مورد اصلاح طلبان درست نباشد؟ سابقه بسیاری از چهره های اصلاح طلب نشان می دهد که آنها هم در مبارزات انقلاب حضور جدی داشتند...
اصل این حرکت که یک سری را اصولگرا و یکی سری را اصلاح طلب مینامند و من اسمش را «فتنه» می گذارم، از روحانیون دور و بر امام شروع شد. کروبی و خوئینی ها و توسلی از جامعه روحانیت مبارز انشعاب کردند و مجمع روحانیون مبارز را تشکیل دادند. جامعه روحانیت مبارز که من جزء شورای مرکزی آن هستم 20 سال قبل از انقلاب تشکیل شده بود و مخفیانه جلسات خود را تشکیل می داد. در راس ما هم آیت الله مهدوی کنی بود. علمای زیادی به جلسات ما می آمدند .گاهی مقام معظم رهبری از مشهد می آمدند، گاهی هم هاشمی رفسنجانی، آیت الله منتظری را با خود به جلسات می آورد. جلسات ما مخفیانه بود اما بعدها این جلسات لو رفت. چون آقای امامی کاشانی شخصی را به نام شیخ حسین کاشانی به تشکیلات ما آورد که هر چه ما اصرار کردیم او فرد درستی نیست، ایشان قبول نکرد. اما بعدها معلوم شد ایشان رابط ساواک و جاسوس جامعه روحانیت بود. ایشان البته سال گذشته فوت کرد. البته آقای هاشمی می گفت خیلی خوب شد که این فرد وارد جامعه روحانیت شد برای اینکه آثاری از فعالیت ما در اسناد ساواک باقی ماند.
به هر حال بعد از انقلاب اما عده ای از جامعه روحانیت انشعاب کردند. این دو دستگی چپ و راست ایجاد کرد.
اما آن انشعاب با تایید امام صورت گرفت...
امام تایید کرد اما اصل این حرکت، حرکت نادرستی بود. امام هم به صورت مشروط آن را تایید کرد. آن موقع آیت الله منتظری خیلی هوشیار بود. بعد از جریان انشعاب، کروبی و خوئینی ها و توسلی به قم رفتند تا با آقای منتظری دیدار کنند اما آقای منتظری این ها را راه نداد و گفته بود این انشعاب درست نیست و چرا باید دو دستگی ایجاد کنید. بعد منزل آقای مشکینی رفتند ایشان هم آنها را راه نداد. این ها از قم با احمد آقای خمینی تماس گرفتند، ایشان هم با آقای مشکینی تماس گرفت که این ها را بپذیر اما این موضوع را رسانه ای نکن. او هم پذیرفت.
سیدحسن خمینی یادگار امام است. ما هم به امام احترام کردیم و هم به یادگارانش احترام می کنیم. اما ما به دنبال ولیعهد نیستیم. ما شاه را که بیرون کردیم ولیعهد هم بیرون رفت. ما امام را می خواهیم و یاران امام را. ممکن است یاران امام از فرزندان امام هم بهتر باشند.
خود امام هم به این آسانی این موضوع را قبول نمی کرد. امام می گفت این موضوع باعث پرخاش می شود. پرخاش بد است و پرخاش نکنید. اما اصرار احمد آقای خمینی باعث شد امام قبول کند. امام آن زمان سی میلیون برای شروع کار به آنها داد، اما متاسفانه آنها اولین کاری که کردند این بود که پرخاش کردند.
سی میلیون تومان؟!
بله. اما آنها قدر ندانستند و پرخاش کردند.
منظورتان از پرخاش چیست؟
ببینید امام آن موقع در مصاحبه ای درباره ویژگی های اسلام آمریکایی صحبت کرد و آنها هم از فرصت استفاده کردند و مصداق این سخنان امام را جامعه روحانیت و مرحوم مهدوی کنی اعلام کردند. مثلا بهزاد نبوی و شیخ آشتیانی و بقیه چندین مقاله نوشتند و گفتند مصداق این سخنان امام جامعه روحانیت است.
آقای مهدوی کنی به شخص من گفت که من آن موقع نزد امام رفتم و گفتم شما به این ها اجازه فعالیت دادید و به این ها گفتید پرخاش نکنید ولی اولین حرکت آنها این بود که به ما نسبت «اسلام آمریکایی» می دهند. امام گفت استغفرالله! این حرفا چیست؟. امام خیلی ناراحت شد و گفت من جبران میکنم و نمی گذارم این مسئله ادامه یابد.
من به آقای مهدوی کنی گفتم امام جبران کرد؟ ایشان گفت نه. دیگر بعد از آن امام مشغول کارهای دیگر شد و این مسئله هیچ وقت جبران نشد! حالا این آقایانی که انشعاب کردند چه گلی به سر این نظام زدند؟! به هر حال با این حرکت مجمع روحانیون الان مردم هم دو دسته شدند.
گذشته از این انشعابی که شما اشاره کردید ، در این اواخر هم شاهد فاصله گرفتن برخی از چهره ها از جامعه روحانیت هستیم. از آقای هاشمی تا آقایان امامی کاشانی، ناطق نوری و یا دکتر روحانی مدت هاست که در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کنند. فکر می کنید دلیل این موضوع چیست؟
الان حدود شش سال و نیم است که این آقایان به جامعه روحانیت نمی آیند.
فکر می کنید دلیل جدا شدنشان چیست؟
به محض اینکه احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری اش پیروز شد، این ها دیگر به جلسات جامعه روحانیت نیامدند. جامعه روحانیت هم البته اصراری نداشت که از این ها بخواهد در جلسات شرکت کنند. از سوی دیگر هم طبق آیین نامه جامعه روحانیت اگر کسی سه جلسه غیبت داشته باشد دیگر از جامعه روحانیت حذف خواهد شد.
آقای عارف چه گلی بر سر این مملکت زده است که همه می گویند عارف،عارف، عارف. مگر این مملکت قحط الرجال است. اگر شورای نگهبان عارف را تایید صلاحیت کرد بیاید و فعالیت کند.
در مورد آقای هاشمی البته او از اول به جلسات جامعه نمی آمد. بعد از درگذشت آقای مهدوی، آقای امامی کاشانی با ایشان صحبت کرد که به جلسات بیاید، ایشان هم گفت من در این اجتماعات شرکت نمی کنم و نمی آیم. اینکه دلیلش چیست من هم نمیدانم.
اما آقای روحانی در تبلیغات ریاست جمهوری اش یک بار که خود من هم حضور داشتم گفت که من عضو جامعه روحانیت هستم. بعد از ریاست جمهوری اش هم آقای مهدوی کنی 8 نفر را به دیدن ایشان فرستاد. آقای روحانی هم باید در پاسخ به بازدید می آمد اما نیامد و تا الان هم نیامده است.
فکر می کنید دلیل جدایی این چهره ها از جامعه روحانیت چیست؟
من علت آن را نمی دانم. فقط بعد از انتخابات دوم احمدی نژاد این اتفاق افتاد. آن موقع از من پرسیدند چرا ناطق به جامعه روحانیت نمی آید، من هم پاسخ دادم از خودش بپرسید. آن خبرنگار این جمله مرا بد نوشت و باعث شد آقای ناطق با من دشمن شود. نوشته بود از خود ناطق بپرسید که چه کارهایی کرده است که دیگر به جلسات جامعه روحانیت نمی آید. در حالی که خدای من شاهد است من این حرف را نگفتم. اما در مجموع، جدا شدن دو سه نفر را نمی توان به عنوان انشعاب در نظر گرفت. این ها اگرچه جدا شدند اما خودشان نه به مجموعه دیگری پیوستند و نه مجموعه تازه ای راه انداختند.
برخی دلیل جدایی آقای ناطق نوری از جامعه روحانیت را ناشی از دلگیری ایشان از عدم حمایت جامعه روحانیت از او در مقابل اتهاماتی میدانند که از سوی احمدی نژاد در مناظره اش مطرح شد. چرا در آن مقطع جامعه روحانیت حاضر به دفاع از ایشان نشد؟
به این دلیل که آن موقع این را از ما نخواستند. وضعی پیش آمد که باید از جامعه روحانیت خواسته می شد که این کار را انجام دهد. جامعه روحانیت به این آسانی ها حرف نمی زند و قلم بر روی کاغذ نمی گذارد. اگر قرار بود از ایشان دفاع کنند باید در مورد هاشمی هم این کار را انجام می دادند. چون احمدی نژاد در آن مناظره درباره فرزندان هر دو این آقایان سخن گفت. اما من بعد از آن در مصاحبه ای گفتم که احمدی نژاد بد کرد. چه معنا دارد آدم در مناظره ای بخواهد اسامی کسانی را ببرد. ما اگر طرفدار احمدی نژاد بودیم اما با بعضی کارهای او هم مخالف بودیم. به همین دلیل هم ما فقط در چهارسال اول از او حمایت کردیم و چهار سال بعد که داستان مشایی و حواشی دیگر پیش آمد ما در مصاحبه هایمان با او مخالفت کردیم و گفتیم بعضی از این رفتارها در شان رییس جمهور نیست. این اصلا پذیرفته شده نیست که رییس جمهوری عارش بیاید به دیدن مراجع تقلید برود.
شما آقای ناطق را اصولگرا می دانید؟
انشالله که باشد. مسلما ایشان جزء اصلاح طلبان نیست.
آیت الله منتظری خیلی هوشیار بود. بعد از جریان انشعاب، کروبی و خوئینی ها و توسلی به قم رفتند تا با آقای منتظری دیدار کنند اما آقای منتظری این ها را راه نداد و گفته بود انشعاب مجمع روحانیون از جامعه روحانیت درست نیست. امام با این انشعاب مخالف بود اما با اصرار حاج احمد آقا قبول کرد.
فکر نمی کنید کم لطفی های جامعه روحانیت و شما و سایر اصولگریان نسبت به ایشان باعث حمایت اصلاح طلبان از او شده است؟
این حرف ها را خود آقای ناطق نوری نگفته است. این ها را کسانی بیرون از دایره اصولگرایی مطرح می کنند. وگرنه آقای ناطق الان هم اگر به جامعه روحانیت بیاید، جایگاهش محفوظ است. اصلاح طلبان از هاشمی هم حمایت می کنند. نیامدن آقایان ناطق یا روحانی و یا امامی کاشانی به جلسات جامعه، دلیل بر انعشاب نیست. چون این ها نه به مجمع رفتند و نه برای خودشان شعبه جدیدی ایجاد کردند. اینکه چرا اصلاح طلبان بیشتر از ناطق حمایت می کنند را باید از خودش بپرسید. ما متاسف شدیم که اصلاح طلبان هم از آقای هاشمی و هم از آقای ناطق یارگیری می کنند.
به نظر شما دلیل محبوبیت چهره هایی مثل آقای هاشمی و ناطق در میان دو جریان سیاسی چیست؟
آن هایی که از اول همراه امام بودند و مبارزه کردند و زمان شاه زندان افتادند و شلاق خوردند این ها محوب مردم بودند. به همین دلیل هم مردم در دور اول انتخابات مجلس بدون چون و چرا به این ها رای دادند. الان هم به دلیل همان سوابق محبوب هستند. البته توجه به سوابق، الان کم رنگ تر شده است. الان عملکردها را بیشتر نگاه می کنند. چون انقلابی بودن مهم نیست، بلکه انقلابی ماندن مهم است.
یعنی فکر می کنید در حال حاضر عملکرد این چهره ها باعث شده محبوب باشند؟ عملکرد آنها چه ویژگی دارد؟
عملکرد خودشان البته تاثیر داشته است. اما بعضی چهره ها هستند که خودشان خوبند اما عملکرد خانواده هایشان چهره آنها را خراب می کند. پسرو دختر و یا همسرشان حرف هایی می زنند که چهره آنها را خراب می کنند. آن چهره هم حرفی نمی زند و از خودش دفاع نمی کند.
آقای خزعلی در مورد فرزندش وصیت کرد در تشییع جنازه اش شرکت نکند. آقای محمدی گیلانی فرزندش را طرد کرد و دستور اعدام داد. بالاخره فرد باید حرکتی کند. وگرنه فرد در راس قرار بگیرد، فرزندانش به خارج بروند و رشوه بگیرند و با وزیر نفت رفت و آمد کنند و بعد اطلاعات بدهند و صاحب میلیاردها دلار شوند؛ اما از او صدایی درنیاید آبرویش خواهد رفت!
یعنی شما می گویید این چهره ها محبوبیت اولیه خود را ندارند؟
حتما ندارند. بعضی هم می گویند این ها مهره های سوخته هستند. اینکه افرادی که از کنار امام، رییس و وزیر و وکیل شدند باید مراقب باشند خودشان و خانواده هایشان به این جایگاه ضربه نزنند. این بی توجهی گاهی فرد را به مهره سوخته تبدیل می کند. محبوبیت تا قیامت برای انسان نمی ماند. چرا از احمدی نژاد به خاطر نزدیکی به مشایی ایراد می گیرند؟ به این دلیل که او حاشیه های بیخودی برای احمدی نژاد درست کرد. هر کس حاشیه نادرستی ایجاد کند، از محبوبیت می افتد.
فکر می کنید محبوبیت آقای ناطق نوری هم کم شده است؟
من به این سوال جواب نمی دهم.
شما در مجلس اول هم نماینده کرج بودید. فکر می کنید چرا در حال حاضر برخی از نمایندگان فعلی تهران رایشان از رای آن موقع شما هم کمتر است؟
ببینید انقلاب مثل ازدواج دو نفر است. یک ماه عسلی دارد و بعد هم اختلافات شروع می شود. اوایل انقلاب هم یک ماه عسلی بود که روحیه انقلابی در اوج خود بود. اما بعدها مردم توقعاتی داشتند که برآورده نشد. فکر می کردند با پیروزی انقلاب، قرار است به هر کسی یک خانه و ماشین داده شود. اما کم کم ماه عسل انقلاب تمام شد. البته با تدابیر رهبر معظم انقلاب، انقلاب ما تازه باقی خواهد ماند اما به هر حال مردم عملکرد بقیه را می بینند. مردم کم کم هوشیار می شوند.
به هر حال شما هم آن موقع نماینده مردم بودید، نمایندگان فعلی هم با این میزان رای نماینده مردم محسوب می شوند. فکر می کنید این نمایندگان نماینده چه قشری باشند؟
پسر آقای مهدوی کنی که الان پیش نماز دانشگاه امام صادق است سال گذشته به من گفت آقای شجونی تو آدم تندرویی هستی. من هم گفتم تو کندرو هستی به همین دلیل فکر می کنی من تندرو هستم. تو باید قد بکشی تا به من برسی. گفتم اگر تندروی من نبود شاه از کشور فرار نمی کرد و پدر تو رییس دانشگاه نمی شد و تو هم پیش نماز این مسجد نبودی.
آیین نامه ها با هم فرق دارد. همین الان 24 میلیون ایرانی به آقای روحانی رای ندادند، حالا می توان گفت او رییس جمهور نیست؟ او چون 50 به علاوه یک درصد آرا را به دست آورده، رییس جمهور است. با این حال برای خود من هم تعجب آور است که نمایندگان فعلی رایشان از آن موقع من هم کمتر است.
فکر می کنید در حال حاضر چه شرایطی پیش آمده که از بزرگان حرف شنوی
کمتری وجود دارد؟
من همیشه گفته ام 35 سال است که مسئولین ما می خواهند این انقلاب را نابود کنند اما مردم نمی گذارند! مردم با حضورشان در صحنه نشان دادند که این انقلاب مال ماست اما مسئولین با عملکردشان گاهی ضربه می زنند. طرف مسئول می شود به جای آنکه برود ببینید وصیت نامه شهدا چه می گوید و امام و انقلاب از او چه انتظاری دارند، می رود سراغ اینکه چه کسی زمین می دهد ،کجا عمره می دهند و ... .
یکی ازاین بزرگان آقای هاشمی است که با وجود سوابقی که در انقلاب داشته الان توسط کسانی که سنشان از انقلاب هم کمتر است مورد هجمه قرار می گیرد. ...
البته بی حرمتی بد است. انتقاد همیشه خوب است و سبب ترقی فرد است. شما اگر به عمامه و عینک من انتقاد کنید من سعی می کنم آن را درست کنم. اما اعتراض و بی ادبی و اهانت با انتقاد فرق دارند. انتقاد فرد را ترقی می دهد اما اعتراض اشک آدم را درمی آورد. نباید بی حرمتی کرد. اگر ما دلایلی داریم باید ارائه دهیم.
فکر می کنید این ها چه کسانی هستند که دست به این قبیل توهین و بی حرمتی ها می زنند؟
این ها یک سری افراد بیخودی هستند. اگر ادعایی وجود دارد دلایل و مدارک را باید ارائه کرد و از طریق قانونی این ادعاها را پیگیری کرد. چه اصلاح طلب و چه اصولگرا باید بدانیم که هر کاری راهی دارد. بنده در حال سخنرانی در منبر هستم فردی بیاید فریاد بزند تو به من یک میلیارد بدهکار هستی و با ابروی من بازی کند، درست نیست. این فقط یک ادعا است و راهش این نیست. راهش این است که اسناد و مدارکش را به قوه قضاییه ارائه دهد و آنها پول را از من بگیرند. من هیچ وقت این حرکت ها را که یک سری جوان می آیند و توهین می کنند تایید نمی کنم.
نظرتان در باره جبهه پایداری چیست؟
من خودم هزار بار نام جبهه پایداری را شنیده ام اما نمیدانم رییس و مرئوسشان چه کسانی هستند.
شما آقای مصباح را نمی شناسید؟
ایشان که جزء پایداری نیست.
بعضی معتقدند ایشان پدر معنوی آنها محسوب می شوند...
این ها حرف است. موسوی خوئینی ها را هم گفته می شود پدر معنوی اصلاح طلبان است اما نمی شود آن را اثبات کرد. خود آقای مصباح به ما گفت من رییس گروه و جمعیتی نیستم.
آقای آقاتهرانی را هم نمی شناسید؟
ایشان را می شناسم. حسینیان را هم می شناسم. اما جزییات این گروه را نمیشناسم.
آقای شجونی، برخی معتقدند که شما فرد تندرویی هستید. خودتان این ارزیابی را قبول دارید؟
نه! من دیگران را کندرو می دانم آنها هم مرا تندرو می دانند! بازی با الفاظ افراد را با مخ زمین می زند. اولین کسی که لغت اعتدال را اورد و امام علی را خانه نشین کرد، ابوموسی اشعری بود. معنای اعتدال چیست؟ یعنی علی یا پیغمبر تندرو هستند؟ قرآن تندرو است؟ این ها بازی با الفاظ است.
بعید نیست در جامعه روحانیت نفوذی داشته باشیم. در خبرگان هم نفوذی داریم. وقتی فرد در خبرگان رهبری به جای اینکه به داد مردم برسد و از حوزه انتخابیه خودش صحبت کند حرف های بی ربطی بزند، یعنی نفوذی است.
بنده اگر جلوتر یا عقب تر از رهبری حرکت کنم، غلط است. باید هم گام با ایشان حرکت کنم. پسر آقای مهدوی کنی که الان پیش نماز دانشگاه امام صادق است، سال گذشته به من گفت آقای شجونی تو آدم تندرویی هستی. من هم گفتم تو کندرو هستی به همین دلیل فکر می کنی من تندرو هستم! تو باید قد بکشی تا به من برسی. گفتم اگر تندروی من نبود شاه از کشور فرار نمی کرد و پدر تو رییس دانشگاه نمی شد و تو هم پیش نماز این مسجد نبودی! من کجا تند رفتم؟ در قرآن هم اعتدال وجود دارد و هم "واغلظ علیهم" وجود دارد. بنابراین این ها بازی با الفاظ است.
بعد از تاکیدی که رهبری بر روی موضوع نفوذ داشتند؛ اظهار نظرها و برداشت های مختلفی از آن شد. مثلا آقای رحیم پور ازغدی گفته بود امریکا در همه نهادهای ما آدم دارد. با این حساب مثلا در جامعه روحانیت هم نفوذی داریم؟
ما امروز می بینیم که رییس دانشگاه به جای اینکه درس خود را بدهد؛ حرف می زند و می گوید اسراییل خیلی خدمت کرده است و یا پهلوی خیلی خدمت کرده است. یا ناصرالدین شاه این همه خدمت کرده است و از این قبیل اظهار نظرها. اینها نفوذ می کنند و استحاله می کنند. رضا شاه وقتی آمد یک اتاق نداشت اما وقتی می رفت چهل هزار قریه داشت. برای چادر زنان پنج هزار نفر و برای مسائل سیاسی 24 هزار نفر را کشت. اما یک مرتبه زیباکلامی پیدا می شود و می گوید رضا شاه خدمت کرده است! این استحاله است. من و زیباکلام همزمان به دانشگاه شیراز دعوت شده بودیم. او قبل از من سخنرانی کرد با آن ها طی کرده بود که 500 هزار تومان بگیرد پولش را گرفت و بعد گفت رضا خان به ایران خدمت کرده است. اما خدا شاهد است که حتی یک ریال هم به من ندادند و فقط بلیت رفت و آمد مرا تامین کردند. من هم رفتم و تمام حرفهایش را خنثی کردم. اینکه استاد دانشگاه برای دانشجویان اینگونه حرف بزند این همان نفوذی است. این همان جلوه دادن بد و بدگویی از خوب است.
در جامعه روحانیت هم نفوذی دارید؟
هیچ بعید نیست. ما که الان کسی را شناسایی نکردیم اما موقع راگیری می فهمیم که این فرد نفوذی است.
کدام رای گیری؟
رای گیری برای اینکه بگوییم آیا فلان فرد باید در خبرگان رهبری کاندیدا شود یا نه. بعضی ها اشکال میکنند و بعضی ها هم تعریف می کنند. موقع رای گیری که دست ها بالا رفت آن وقت می فهمیم که این فرد نفوذی است. یعنی گرایش به آدمی دارد که مسئله دار است. به هر حال همانطور که رهبری فرمودند کسانی که اعتقادات ما، شهدا و فرمایشات امام را سست کنند این ها نفوذی هستند.
شما از حامیان احمدی نژاد بودید. الان هم از ایشان حمایت می کنید؟
من فقط در دوره اول از حامیان او بودم. اما دوره دوم من جزء منتقدین او بودم.
به خاطر فسادهایی که در دولت احمدی نژاد پدید آمد و آسیب هایی که به مردم وارد شد حاضر هستید به خاطر حمایت از او، از مردم عذرخواهی کنید؟
حتما محبوبیت روحانی کمتر شده است. ایشان با کلید آمده اما قفل بر روی قفل زده است. امیدوارم بتواند جبران کند. خیلی ها می گویند او دوره بعد رای نمی آورد.
نه چرا باید عذرخواهی کنم؟! در آن شرایط و در آن زمان وظیفه ما این بود. شما ممکن است 20 سال پیش یک دختر بچه را از سیل نجات بدهید. حالا بیست سال دیگر این دختر بچه لانه فساد تشکیل می دهد؛ آن وقت درست است که من شما را ملامت کنم که چرا 20 سال پیش او را از سیل نجات دادید؟ آن زمان وظیفه شما این بود که غریق را نجات دهید و نمی شود الان شما را برای 20 سال پیش ملامت کرد. انسان در هر زمان یک وظیفه ای دارد. انسان قابل تغییر است. نه تغییر اصولی بلکه تغییر فروعی. ما آن زمان با شاه مبارزه کردیم. حالا اگر امروز خدای نکرده انقلاب ما منحرف شود من باید بگویم من پیشمانم چرا مبارزه کردم؟ این غلط است. فرد در هر زمان یک تکلیفی دارد. فرد باید تا آخر عمر انقلابی بودنش را ادامه دهد. نباید سواستفاده کند، بهره برداری ناصحیح، فامیل بازی و ظلم به مردم نکند و رشوه نگیرد و پارتی بازی نکند. اینچنین فردی اصولی است.
یعنی دلیل عدم حمایت شما از احمدی نژاد این موارد بود؟
نه این موضوع فراتر از احمدی نژاد است.
نقد شما به احمدی نژاد چه بود که دیگر از او حمایت نکردید؟
قصه مشایی بود. رییس جمهور نباید حاشیه دار باشد. حاشیه او را با مخ، زمین می زند. حالا فرزندش باشد یا زنش یا جاه طلبی اش باشد. مردم مراقب رییس جمهور هستند. الان هم رییس جمهور باید بداند مردم مراقب او هستند. رییس جمهوری که تحمل ندارد کسی از او انتقاد کند، باید بداند که مردم او را می بینند. گاهی منتقدین را بیسواد می خواند و گاهی می گوید این ها پاسبورت بگیرند و از این کشور بروند و از این قبیل اظهارات. آقای رییس جمهور! 24 میلیون به شما رای نداده اند. این ها دلواپس هستند نه اینکه کینه تو را داشته باشند. نباید با منتقدین اینطور برخورد کنید.
فکر می کنید محبوبیت آقای روحانی بعد از دو سال چه تغییری کرده؟
حتما محبوبیت او کمتر شده است. ایشان با کلید آمده اما قفل بر روی قفل زده است. امیدوارم بتواند جبران کند. خیلی ها می گویند او دوره بعد رای نمی آورد.
آقای شجونی دولتی که می گفت دولت پاک دستان است و رییس جمهور آن مدعی بود اسامی مفسدین در جیب من است، شاهد ظهور پدیده هایی چون بابک زنجانی بود. فکر می کنید ظهور امثال بابک زنجانی در دولت قبل نشانه چه بود؟
این ها نشانه پارتی بازی است. همان زمان مصاحبه کردم و گفتم چرا اسامی سی نفر باید در جیب رییس جمهور باشد؟ باید به قوه قضاییه بدهید. من همان موقع به این گونه حرف زدن ها اعتراض کردم. حالا چه کسی به بابک زنجانی میدان داده؛ بماند. اخیرا آقای توکلی و یک نماینده دیگر گفتند که در مورد بابک زنجانی صحبت از دو سه میلیارد است، اما آن آقایی که پرونده نفتی داشته و منظورشان مهدی هاشمی بود، بدهی او بیشتر از این ها است چرا او را به دادگاه ها نمی آورید؟ آقای توکلی مهدی هاشمی را بدتر از بابک زنجانی می دانستند.
شما تحرکات انتخاباتی اصولگرایان را چطور ارزیابی می کنید؟ تلاش هایی برای رسیدن به همگرایی در حال انجام است. فکر می کنید این وحدت اتفاق خواهد افتاد؟
شما باید سوال کنید وضعیت اصلاح طلبان چطور است که از پیاده رو وارد انقلاب شدند! این ها عملکردشان ضد امام و رهبری و نظام است. اینها که از پیاده رو وارد انقلاب شدند چه حقی دارند؟ این ها طرح سه فوریتی به مجلس ششم بردند که ما که نفت داریم انرژی هسته ای را می خواهیم چه کنیم؟ به جای اینکه بگویید این فرعی ها چه کسانی هستند که خودشان را به اصل چسبانده اند، می پرسید که وضعیت اصولگرایان چطور است؟
خوب طبیعتا شما به عنوان یک اصولگرا که از قضا در دو تشکل اصولگرایی هم عضو هستید از فعالیت های انتخاباتی اصولگرایان مطلع هستید. برای همین از شما چنین سوالی کردم.
شما به جای اینکه از این جریان های فرعی که بعدا آمده اند و خودشان را به اصل چسبانده اند بپرسید درباره جریان اصولگرایی می پرسید. آنها بعد آمده اند و شناسنامه شان باطل است. در حالی که اصولگراها کسانی بودند که یک عمر در زندان بودند و بعد امام را آوردند، شهید دادند، و بعد رهبری را قبول کردند. الان هم سر تا سر مملکت اصولگرایی است. آقای تقوی دو سال است به تمام ایران رفته و همگرایی خوبی بین اصولگرایان ایجاد کرده است. انتخابات آینده دست اصولگراهاست.
اگر سرتاسر ایران اصولگرایی است، به نظر شما چرا در انتخابات 92 اصولگرایان شکست خوردند؟
نوش جانشان که شکست خوردند. چون خودشان حرف های بزرگترهای اصولگرا را گوش ندادند. همان موقع آقای مهدوی کنی به من گفت این ها قرار گذاشته بودند یکی یکی کنار بروند تا آرا پخش نشود، در حالی که الان من هرچه تماس می گیرم نمی توانم این ها را پیدا کنم! فقط یک نفر از این سه نفر استعفا کرد که آن حداد عادل بود. بعضی ها مثل قالیباف و ولایتی جا خوش کردند و ماندند و جواب مهدوی کنی را هم ندادند.
البته آن موقع اصولگراها گزینه های دیگر هم داشتند از جمله محسن رضایی و سعید جلیلی.
زیباکلام برای یک سخنرانی در دانشگاه شیراز 500 هزار تومان پول گرفت و گفت رضا خان به ایران خدمت کرده است. اما خداشاهد است که حتی یک ریال هم به من ندادند ولی رفتم و تمام حرفهایش را خنثی کردم.
ولی آقای مهدوی با آنها پیمان نبسته بود. ما الان در شهرستان ها همین گرفتاری را داریم. دو نفر اصولگرا مایل اند در انتخابات شرکت کنند در حالی که باید یک نفر از آنها کنار بکشد اگر دلش به حال نظام می سوزد.
به نظر می رسد که آقای تقوی به دنبال این هستند که جبهه پایداری را در فرآیند همگرایی وارد کنند.
من اولا جبهه پایداری را نمی شناسم. در ثانی اگر پایداری شامل آقایان آقاتهرانی و حسینیان می شود، ما آنها را هم اصولگرا می دانیم.
مسئله این است که در دوره های قبلی انتخابات که مرحوم مهدوی کنی هم در قید حیات بودند و برای وحدت اصولگرایان تلاش می کردند، این طیف وحدت شکنی کردند. الان نگران این نیستید که آنها دوباره وحدت شکن ظاهر شوند؟
در مسائل همگرایی اصولگرایان، جبهه پایداری یک عدد پایینی است.
یعنی به نظر شما تاثیر گذار نخواهند بود؟
به عقیده من تاثیر گذار نخواهند بود. من که سرتاسر مملکت منبر می روم یک نفر را ندیدم که بگوید من عضو جبهه پایداری هستم اما همه می گویند ما اصولگرا هستیم و تابع جامعتین هستیم.
الان بخشی از اصولگرایان معتقدند محور وحدت باید جامعتین باشد همانطور که تا الان بوده. اما آنچه که جبهه پایداری، رهپویان و ایثارگران و به تازگی حزب موتلفه دنبال می کنند اضافه شدن آقای مصباح به محور جامعتین است...
من عضو شورای مرکزی موتلفه هستم و این آقایان را می شناسم. کسانی که مصباح را از جامعه مدرسین جدا می کنند، هدفشان ایجاد اختلاف است. آقای مصباح، محمد یزدی و موحدی کرمانی همه یکی هستند. این انقلاب فرزند حوزه علمیه و روحانیت و قم است. ما نباید یکی را از یکی جدا کنیم.
شما ترکیب مجلس آینده را چطور پیش بینی می کنید؟
به نظر من مجلس آینده اصولگرا خواهد بود.
درباره نحوه آمدن آقای ناطق نوری در این انتخابات چه ارزیابی دارید؟
من هیچ خوش بین نیستم به کسانی که ناطق را یارگیری می کنند. این برای خود آقای ناطق ضرر دارد. اصلاح طلبان می خواهند کفه خودشان را بالا بیاورند برای همین نام برخی را می آورند و این برخی هم نباید فریب این جریان را بخورند. یک وقتی در انتخابات مجلس ششم همین ها و امثال مجید انصاری در حق آقای هاشمی کارشکنی کردند و آنقدر او را عقب بردند و به او جفا کردند تا جایی که نام او را "آقا سی" گذاشتند. چون هاشمی سی ام شده بود.
شما مایل هستید که آقای ناطق نوری وارد انتخابات شود؟
ما یک داور در انتخابات به نام شورای نگهبان داریم. باید ببینیم این فرد از فیلتر شورای نگهبان رد می شود یا نه.
یعنی شما این احتمال را می دهید که آقای ناطق نوری رد صلاحیت شود؟
از شخص خاصی اسم نیاورید. احمدی نژاد، ناطق، هاشمی و هر کسی که صحبتی از آمدن او به انتخابات است باید دید از فیلتر شورای نگهبان رد می شود یا نه. اگر این شورا او را تایید کرد، می تواند فعالیت سیاسی داشته باشد. من خودم اصلاح طلبان را مرتد سیاسی می دانم. این ها بعد از امام راه او را کج کردند.
شما در مورد آقای عارف هم همین قضاوت را دارید؟
آقای عارف چه گلی بر سر این مملکت زده است که همه می گویند عارف،عارف، عارف. مگر این مملکت قحط الرجال است. اگر شورای نگهبان عارف را تایید صلاحیت کرد بیاید و فعالیت کند.
اخیرا از احتمال کاندیداتوری سید حسن خمینی در انتخابات خبرگان سخن گفته می شود. دیدگاه شما دراین باره چیست؟
احمدی نژاد در نگاه کشاورزان و کارگران محبوب است و آنها می گویند اگر دوباره احمدی نژاد بیاید به او رای می دهیم. باید دید شورای نگهبان اجازه فعالیت به او می دهد یا نه.
سیدحسن خمینی یادگار امام است. ما هم به امام احترام کردیم و هم به یادگارانش احترام می کنیم. اما ما به دنبال ولیعهد نیستیم. قرآن می گوید کسانی که به حضرت ابراهیم اولویت دارند، کسانی هستند که از او و از این پیامبر تبعیت کردند. چون عده ای از ذریه حضرت ابراهیم آدم های به دردبخوری نبودند. حالا امام از دنیا رفته و باید قرآن مانیفست ما باشد. ما شاه را که بیرون کردیم ولیعهد هم بیرون رفت. ما امام را می خواهیم و یاران امام را. ممکن است یاران امام از فرزندان امام هم بهتر باشند. حالا در مورد آقای سید حسن خمینی هم اگر شورای نگهبان روی خوش به ایشان نشان داد، آن وقت برود و برای خبرگان فعالیت کند. شورای نگهبان ملاحظه کسی را نمی کند که این فرد نوه امام یا دختر و پسر امام هستند. برای این شورا این مهم است که فرد در خط امام قرار دارد یا نه.
در صحبت هایتان اشاره کردید که در جامعه روحانیت درباره کاندیداهای خبرگان بحث می شود. این بحث به کجا رسیده است؟
جامعه روحانیت قرار نیست برای خبرگان لیستی بدهد. اما گزینه هایی که دراین رابطه مطرح است در جامعه روحانیت در حال رای گیری است و کسانی که رای می آورند به این معنا است که جامعه روحانیت مخالفتی با کاندیداتوری آنها ندارد.
این افراد از چه طریقی به جامعه روحانیت معرفی می شوند؟
از جایی معرفی نمی شوند. جو جامعه را می بینیم که چه کسانی قرار است کاندید شوند درباره آنها رای گیری می کنیم.
در مورد آقای هاشمی هم رای گیری شده است؟
نمی دانم.
فکر می کنید احمدی نژاد و جریان او می توانند در انتخابات بروز و ظهوری داشته باشند و وارد مجلس شوند و به فضای سیاسی برگردند؟
احمدی نژاد در نگاه کشاورزان و کارگران محبوب است و آنها می گویند اگر دوباره احمدی نژاد بیاید به او رای می دهیم. من که به شهرستان ها می روم می بینم که او کم و بیش محبوبیتی دارد. اما همانطور که گفتم باید دید شورای نگهبان اجازه فعالیت به کسی می دهد یا نمی دهد.
اما برخی اطرافیان احمدی نژاد در نشست های همگرایی اصولگرایی حضور دارند...
خوب آنها هم اصولگرا هستند. احمدی نژاد در هشت سال ریاست جمهوری اش یک بار هم نام اصولگرایان را نیاورد اما از آنجا که اصولگرایی یعنی دنباله روی از امام و انقلاب و قانون اساسی و مقام معظم رهبری و از آنجا که احمدی نژاد هم اسمی از اصلاح طلبی نمی آورد و به آنها نزدیک نیست او را هم اصولگرا می دانم.
فکر می کنید احمدی نژاد و اطرافیانش در صورت حضور در انتخابات از فیلتر شورای نگهبان عبور می کنند؟
در مسائل همگرایی اصولگرایان جبهه پایداری یک عدد پایینی است. به عقیده من تاثیر گذار نخواهند بود. من که سرتاسر مملکت منبر می روم یک نفر را ندیدم که بگوید من عضو جبهه پایداری هستم اما همه می گویند ما اصولگرا هستیم و تابع جامعتین هستیم.
این را فقط شورای نگهبان می داند. یک بار آقای جنتی مرا دید و گفت شجونی تو کجایی من مواضع تو را که می خوانم خوشم می آید. گفتم آقای جنتی من فرزند انقلابم و از انقلاب دفاع می کنم. گفتم من از شما هم دفاع می کنم. گفت «از من؟ مگر درباره من چه می گویند که تو از من دفاع می کنی؟» گفتم می گویند «اولین خواستگار حضرت حوا تو بودی! منتها چون سنت بالا بود او را به تو ندادند و آدم رفت و با حوا ازدواج کرد». آیت الله جنتی هم شروع کرد به خندیدن. گفت «دیگر چه می گویند؟» گفتم می گویند «حضرت آدم به خدا گفت خدایا این پیرمرد کیست که اینجا می پلکد؟ خدا گفت این جنتی است قبل از من هم اینجا بود». باز هم خندید و گفت «دیگر چه می گویند». گفتم می گویند «خدا رفت بهشت را بسازد دید تو در آنجا نشسته ای. گفت تو کی هستی. و تو پاسخ دادی من جنتی هستم. لذا خدا بهشت را ساخت و اسم آن را جنت گذاشت». باز هم خندید.
بنابراین آقای جنتی خودشان در جریان این جوک ها قرار دارند.
بله ایشان خودش این جوک ها را شنیده و ناراحت نمی شود.من یک بار جایی دعوت داشتم و همین ماجرا را برای عده ای شرح دادم. 5 روز بعد پسرم سی دی آورد که صدای آمریکا این حرف های مرا پخش کرده بود. تعجب کردم که چطور در آن جمع (خصوصی)حرف زدم و سر از صدای آمریکا درآورده است.
27214
نظر شما