۴ نفر
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۳
بازگشت مذهب و مفاهیم آخرالزمانی به جهان

همچنین با نگاهی ژرف تر در می یابیم که «مفاهیم مذهبی» نه تنها جهان ما را ترک نکرده اند، بلکه با شکل و هیاتی تازه، وارد عرصه عمومی شده اند. به همین دلیل است که برخی متفکران، سکولاریسم یا دنیوی شدن را تداوم همان مفاهیم پیشا مدرن، در شکلی جدید می دانند. از جمله مفاهیم دوران سنت که در قالب های تازه به دوران مدرن بازگشته است، منجی گرایی است. 

عقلانی شدن، مفهوم مرکزی اندیشه های ماکس وبر را تشکیل می دهد. یکی از وجوه این نوع عقلانیت، افسون زدایی است. این اصطلاح که وبر آن را در سال 1918 در یک سخنرانی عمومی بکار برد، ناظر بر این مدعاست که در جهان جدید، علم و خرد، دین و جادو را از صحنه خارج می کند و خود، کار تفسیر عقلانی جهان را برعهده می گیرد. بدین شیوه است که جهان، راززدایی، عقلانی و پیش بینی پذیر می شود. اما آیا واقعا آن گونه که وبر می گوید جهان امروز ما از افسانه ها خالی شده است؟

اگر چه در جهان مدرن، علم، نقش مهمی را برعهده گرفت و مذهب به عرصه خصوصی رانده شد، اما اساطیر نه تنها نمرده اند، بلکه در قالب های جدید، به زندگی ادامه داده اند. به باور میرچا الیاده (1986-1907)، اسطوره شناس نامدار، عناصر اسطوره ای هنوز هم در سیاست، فرهنگ و جامعه حضور دارند، اما از آنجا که آن ها ماهیتی متعارف یافته اند، تشخیص آن برای بشر امروز دشوار شده است. افسانه ای شدن برخی شخصیت های هالیوودی و پرستش آن ها از سوی هواداران و یا بت وارگی اشیای تجملی، نشان از گرایش های اساطیری انسان مدرن دارد.

همچنین با نگاهی ژرف تر در می یابیم که «مفاهیم مذهبی» نه تنها جهان ما را ترک نکرده اند، بلکه با شکل و هیاتی تازه، وارد عرصه عمومی شده اند. به همین دلیل است که برخی متفکران، سکولاریسم یا دنیوی شدن را تداوم همان مفاهیم پیشا مدرن، در شکلی جدید می دانند. از جمله مفاهیم دوران سنت که در قالب های تازه به دوران مدرن بازگشته است، منجی گرایی است.

برمبنای تفکرات آخرالزمانی، جهان، عرصه کشاکش دو نیروی خیر و شر و هواداران آن به حساب می آید. این جدال، در ادیانی مانند زرتشت از ابتدای تاریخ آغاز می شود و در انتها، با ظهور آخرین سوشیانس و با غلبه بر اهریمن به پایان می رسد. از منظر آیات قرآن نیز جهان غایتمند است و در انتهای تاریخ، صالحان (نور، 55) و مستضعفان (قصص، 5)، بر عالم حاکم خواهند شد.

در مسیحیت نیز، پس از آن که جهان از انواع فنته های عظیم چون بیماری، جنگ و کشتار پر شده است، عیسی، به زمین رجعت می کند و نیروهای شیطانی را از بین می برد. پس از آن است که مسیح، سال ها بر جهان فرمان می راند و خیر و برکت را بر جهان حاکم می کند.

نکته جالب ماجرا این است که تفکرات آخرالزمانی، نه تنها در حصار ادیان محصور نمانده اند، بلکه وارد ایدئولوژی های بشری همانند مارکسیسم شده اند. کارل مارکس (1883-1818)، اعتقاد داشت، اصل «تضاد»، نیروی عمده پیش برنده تاریخ است. نزاع بزرگ تاریخ، در کشاکش میان کارگران (پرولتاریا) و سرمایه داران، به عنوان دارندگان ابزار تولید، رقم می خورد. سرانجام، به کمک یک انقلاب خشونت بار، کارگران پیروز می شوند و در مرحله آخر، نظامی سوسیالیستی و بی طبقه برقرار می شود. بر این مبنا، در انتهای تاریخ، بشر، به سعادتمندی و رفاه دست می یابد و به ظلم انسان علیه انسان نیز پایان می دهد.

همان گونه که ملاحظه می شود، مضامین مشترکی میان ادیان توحیدی و نظام ماتریالیستی مارکسیسم وجود دارد، که از آن جمله می توان به: غایتمندی تاریخ، نبرد خیر و شر، و پیروزی نیروی خیر در آخرالزمان، اشاره کرد.

بیشتر بخوانید:
طباطبایی و مساله انحطاط
پیروزی های ورزشی؛ مرهمی بر زخم های ناسور
دشواری های گذار به دموکراسی در جهان اسلام

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1904961

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =